فکر کن یک عمارت مجلل اجدادی دارید، چند تالار و اتاق و اشکوبه دارد، حوض دارد، اسطبل دارد. باغ میوه در حیاط جلو و عقبش دارد، گلخانه دارد، هر روز حیاطش را آب و جارو میکنید، گلدان هایش را آب میدهید، برای ماهیهای حوض غذا میریزید و مراقب شاخههای زاید درختهای کهن سالش هستید.
بعد فکر کن سه تا کوچه پایینتر یک همسایه بدطینت دارید که به خاطر همین اخلاق گندش هیچ وقت هیچ چیزی ندارد، هرچه خدا هیچی به این همسایه نداده عوضش یک زبان داده قد چنار حیاط امام زاده یحیی. این همسایه یک کلبه کوچک دارد، وضع اسفبار و ترحم بر انگیزی دارد و فقط لب و دهن است.
فکر کن حالا همین همسایه ات چند شب پیش رفته یک مهمانی و صاحب آن خانه کلی الکی تعریف همسایه حقیرت را کرده که تو نبودی صاحب عمارت که شما باشید هیچ نداشته و این شما بودی که توی آن محل حرف اول را میزنی و اگر نباشی محل ول معطل است. بعد هم به صاحب عمارت گفته یک چک بده به مبلغ فلان میلیارد که بنشینم در همه محلههای شهر این حرفها را جار بزنم بگویم آن حوض قشنگ، آن چنارهای رعنا و آن گلخانه مال همان همسایه هیچی ندار است.
قصه دقیقا همین است، شیخهای عرب را دعوت کرده اند اروپا، معلوم نیست پشت پرده دقیقا چقدر دوشیده اندشان و ازشان کنده اند و بعد چشم آبیها آمده اند جلو میکروفونهای رنگ و وارنگ و آروغ ناشتا زده اند که جزایر سه گانه مال اماراتی هاست. همین قدر مفت و مسخره، همین قدر وقیح از آن ور دنیا بیایی راجع به تمامیت ارضی اولین کشور جهان حرف بزنی. بگویی این سه تا جزیره اش مال کشور همسایه است، کشوری که اندازه یک استان کوچک ایران ما هم نمیشود. حواسمان نیست، حواسمان نیست وقتی توی خانه گاهی به چهره هم خنج میاندازیم، وقتی زنده باد مرده باد میکنیم.
صدایمان از حیاط همین عمارت تاریخی میرود بیرون و کفتارها از بیرون دندان تیز میکنند و چرک میخندند. وقتی گروهی هرچند کم و اندک زیر صفحههای رژیم کودک کش با ذوق میگوییم بیا مقرهای نظامی مان را بزن ولی پالایشگاه و سد و نیروگاه هایمان را نه، وقتی پیرخرفتی که تا همین پنج سال پیش اجاره خانه اش را هم ...
استغفرا... همانی که تا خرخره در رانت و رابطه بود و حالا توی بی بی سی زل میزند توی چشم میلیونها نفر و میگوید اپوزسیون برود با لابیهای حرام زاده صهیون حرف بزند که به ایران حمله کن ولی مردم را نکش، نتیجه اش از اینجا میزند بیرون. دیپلمات احمقی به خودش اجازه میدهد از کندن یک لقمه از ایران حرف بزند و هیچ کس هم ککش نگزد. عصبانی ام خیلی عصبانی. از اینکه به هم میپریم و حواسمان نیست یک کامنت ساده گاهی منجر به یک جمله دردناک میشود.