صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

از کجا به کجا رسیده‌ایم؟

  • کد خبر: ۳۰۴۹۱
  • ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۸
حجت الاسلام محمدرضا زائری - کارشناس مسائل فرهنگی
آخــوندتر از خــواجه نصیر طوسی که نـــداریم. به او اســــتادالبشر و العقل‌الحادی‌عشر می‌گویند! وقتی دشمنش در نامه‌ای توهین‌آمیز برای او نوشت که سگی و سگ‌زاده‌ای! جناب خواجه پاسخی متین، مؤدب و شگفت‌انگیز داد و گفت: در اوصاف خود دقت کردم، نه ناخن دراز دارم و نه تن پشمین و بر ۲ پای می‌روم! گمان کنم که شما اشتباه کرده‌اید! حضرت خواجه از خود این صبوری و سماحت را نیافته بود و استاد داشت. می‌دانید معلمش که بود؟ امام محمد باقر (ع) بود که وقتی کسی به مادر بزرگوارش جسارتی تند و گزنده کرد، سر فرو انداخت و گفت: اگر چنین است که تو گفتی، امیدوارم خدا مادرم را ببخشاید و اگر چنین نباشد، امیدوارم خدا تو را عفو کند! نه شکایت به قاضی بردند و نه مأمور خبر کردند! این شیوه برخورد و رفتار همه اولیای دین در مقابل تندی‌ها، بداخلاقی‌ها، توهین‌ها و جسارت‌ها بود. تبلیغات روانی و سم‌پاشی‌های تبلیغاتی معاویه در شام علیه امیرمؤمنان و فرزندانش مشهور است. کسی از شامیان آکنده از آثار تلخ آن بدگویی‌ها و بدخواهی‌ها به مدینه رسید و تا امام مجتبى (ع) را دید و دانست فرزند علی (ع) است، با صدای بلند و رودررو ناسزایی گفت. کریم اهل‌بیت (ع) با لبخند پاسخ دادند و احوالش را پرسیدند. سپس گفتند گویا مسافر هستی، غذا خورده‌ای؟ خسته نیستی؟ بعد او را با خود به خانه بردند و پذیرایی کردند. وقتی حمام رفت و غذا خورد و خوابید و روبه‌راه شد، روانه‌اش کردند. آمد و همان جای دیروز ایستاد و زبان به مدح و ستایش فرزندان پیامبر (ص) گشود که «ا... اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند خوب می‌داند که امانت رسالت و رهبری را در کدام خاندان قرار دهد.»
یک روز هم کسی خدمت امام هادی (ع) رسید و خبر داد که یکی از پسرعموهایتان در مسجد جامع سخن می‌راند و به شما ناسزا می‌گوید. کسانی خواستند برای مجازات او حرکت کنند. حضرت از آنان خواست که بنشینند و دستور داد کسی هیچ اقدامی نکند. فردا همان شخص آمد و گفت: شما چه کرده‌اید؟! آن پسر عموی شما همان‌جا ایستاده و از شما تعریف می‌کند! حضرت لبخند زدند و فرمودند دیشب به خانه‌اش رفتم، احوالش را پرسیدم و هدیه‌ای برایش بردم!
ما که آن روزگار را ندیده‌ایم، اما در دوران زندگی خود با تجربه‌های درخشانی از رفتار عالمان دین که شاگردان مکتب خاندان پیامبر (ص) بودند، مشاهده کرده‌ایم.
معروف است که در قم یکی از روحانیان همواره بر منبر از آیت‌ا... بروجردی بد می‌گفت و حتى با تعابیر توهین‌آمیز از ایشان یاد می‌کرد. وقتی به علت پیری و کسالت دیگر نمی‌توانست به منبر برود و گرفتاری مالی پیدا کرد، آیت‌ا... بروجردی خود عهده‌دار زندگی‌اش شد و هزینه‌های خانواده او را بر عهده گرفت و در نجف‌اشرف شخصی معمم بود که تحت‌تأثیر تبلیغات سوء علیه امام خمینی (ره) به مرحوم امام بد و بیراه می‌گفت و گاهی به در خانه ایشان می‌آمد و کلمات ناپسندی بر زبان می‌آورد. یک‌بار که از او خبری نشد، مرحوم امام فهمیدند که بیمار شده است و کسی به او رسیدگی نمی‌کند. خودشان برای او پزشک فرستادند و هزینه درمان و داروی او را پرداخت کردند!
از این نمونه‌ها در رفتار بزرگان دین فراوان بوده است که همه را از تعالیم رفتاری پیامبر اکرم (ص) و خانواده و فرزندان آن حضرت فراگرفته‌اند. هیچ‌گاه از یک شاگرد نانوایی شکایت نکردند و هرگز برای مجازات کسی آدم نفرستادند و هیچ‌وقت برای تنبیه کسی معرکه نگرفتند، با اینکه دوستان و ارادتمندانشان بسیار قدرتمندتر و زیادتر بودند. راستی از کجا به کجا رسیده‌ایم؟
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.