شاید بتوان گفت مهمترین خصوصیت مغفول و مهجور در شیوههای تربیت دینی و تبلیغات مذهبی امروز جامعه ما ترویج و معرفی دینداری عاشقانه است. متأسفانه به دلایل مختلف از جمله برجسته شدن جنبههای احکام عملی و مناسک کمتر به ریشهها و اصول اساسی دینداری پرداختهایم و این مبادی را که اتفاقا شوقانگیز و رغبتآفرین است متروک نهادهایم و به شاخ و برگهایی مشغول شدهایم که قرار بودهاست به شکل طبیعی از آن ریشهها برآید و شکل بگیرد.
سالها به ترویج و تبلیغ نتایج و حاصلهای دینداری، چون نماز و روزه و حجاب سرگرمیم و کمتر در تحقق آنها توفیق مییابیم، درحالیکه اگر به منشأ و اساس آنها، یعنی دینداری عاشقانه، میپرداختیم قطعا بدون هیچ زحمت، اصرار، فشار و اجباری همه آن اهداف محقق میشد.
حکیم علامه حضرت آیتا... جوادی آملی میگویند: «جامعه را محبت اداره میکند! ابراهیم خلیل میگوید: «لا أُحِبُّ الْآفِلینَ»، سخن در این نیست که ستاره نمیتواند خالق آسمان و زمین باشد، آن چیز روشنی است! سخن در این است که معبود باید محبوب باشد. ما کسی را میپرستیم که به او دل بسپاریم، نه کسی را که به او محتاج هستیم!
حرف خلیل حق این است: من در برابر کسی سر میسایم که به او مِهر بورزم، کسی را دوست دارم که همیشه با من باشد، یعنی معبود آن است که محبوب باشد. کسی که غروب میکند، محبوب نیست.»
ریشه و اساس تعلق دینی در باورها و اعتقادات همین محبت و دلبستگی عاطفی است که وقتی تحقق یابد خواسته و ناخواسته در التزام رفتاری و تعبد عملی تمثل پیدا میکند و اگر قبل از هرکاری به تعمیق آن بپردازیم بیتردید به دستاوردهای درخشان و باورنکردنی خواهیم رسید.
مهندس علیرضا برازش که سالها پیش با تدوین مجموعه گستردهای از معجمهای حدیثی شیعی شهرت یافت، سالهاست در کنار مدیریت فرهنگی و اشتغالات مختلف بر جستوجوی منابع حدیثی تمرکز داشته و کتابهای متعددی در این زمینه تألیف یا ترجمه کرده است.
یکی از مهمترین کتابهای ایشان که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت و استقبال گسترده از آن به تألیف ۲ کتاب دیگر نیز انجامید «عاشق شو» بود!
این کتاب نخست از سهگانه عشق مهندس برازش یکی از مهمترین آثار عمر اوست و میتواند برای هر خوانندهای الهامبخش و شوقانگیز باشد و نگاه او به دینداری را عوض کند.
نویسنده در این کتاب میکوشد تا بر اساس آیات مختلف قرآن کریم و روایات متعدد نشان دهد که اساس دین بر پایه محبت خداوند شکل گرفته است و اگر رابطه عاشقانهای میان انسان و خدا وجود نداشته باشد از دین جز پوسته و ظاهری بیروح چیزی باقی نمیماند.
وی در بخشی از مقدمه کتاب چنین مینویسد: «چیزی را که نه جسم است که او را ببینم، نه خوردنی است که آن را بخورم، نه همجنس ماست که در آغوشش بگیرم، چگونه میتوانم دوستش داشته باشم؟ اصلا دوستش داشته باشم، یعنی چه کار کنم؟ کمی -بلکه بیشتر از کمی- فکر کنید! آیا خدا را دوست دارید؟ آیا اصلا میشود خدا را دوست داشت؟ این دوست داشتن اگر شدنی باشد، یعنی چه؟ بیایید با هم سفری کوتاه، ولی سرنوشتساز را آغاز کنیم.»
فصول مختلف کتاب که همه از ذکر منابع فراوان و دقیق آیات و احادیث سرشار است، از شناخت محبت آغاز میشود و بعد از بحث مفصلی درباره ارزش و فضیلت دوست داشتن خدا به مقدمات نیل به محبت میرسد، سپس با تبیین راههای حفظ و تقویت آن و تشریح پیآمدها و آثار محبت خداوند پایان مییابد.
خواندن کتاب «عاشق شو» هم برای دینداران و مؤمنان ضروری است تا بفهمند که اساس دین و مبنای دینداری صحیح چیست و هم برای کسانی که هیچ میانهای با دین و آیین ندارند، تا بفهمند که با محرومیت از این گوهر ارزشمند چه کلاهی سرشان رفته است!