صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

صل علی سه‌ترکه، گلوبالی و وطن

  • کد خبر: ۳۱۷۴۹۹
  • ۰۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۴
یک شارژ موبایل آمده‌ام مشهد. صبح گوشی را از شارژ کشیدم و نشستم توی تاکسی، آمدم فرودگاه و امشب هم قرار است برگردم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

یک شارژ موبایل آمده‌ام مشهد. صبح گوشی را از شارژ کشیدم و نشستم توی تاکسی، آمدم فرودگاه و امشب هم قرار است برگردم. دانشگاه فردوسی یک جشن دعوتم و شعرخوانی دارم. مراسم شیرینی است. این نسل هوش‌ربا و حیرت‌آورند در دریافت و درک ادبیات؛ حتی اگر رشته ادبیات نخوانند و شاعر و داستان‌نویس نباشند. بعد از جشن آمده‌ام حرم.

چندساعتی تا پروازم وقت دارم و شارژ گوشی‌ام روی ۴۶ است. زیارت کرده‌ام، اشک ریخته‌ام. سبکم. کنار قبر آقای رئیسی نشسته‌ام و توی گوشی و مجازستان می‌چرخم. طبق معمول که هر چیزی یک مدت مد می‌شود، شوخی‌ها رفته است سر «صل علی سه‌ترکه...». 

از دابسمش بگیر تا شوخی و تحلیل و کدگشایی از این جمله شیرین. این را می‌گذارم یک طرف ذهنم و از طرفی دیگر زنی دیگر حرف‌هایش فراگیر شده است. مدیرعامل یک شرکت بزرگ است و فکر می‌کند هرچه بیشتر از کلمات انگلیسی استفاده کند، باکلاس‌تر، جذاب‌تر و شیک‌تر است. شوخی‌ها با این ویدئو هم فراوان است.

می‌گردم و ویدئوی اصلی هردو زن را می‌بینم. زن اولی که گلپایگانی است و «صل علی سه‌ترکه» را گفته است، بعید می‌دانم آخرین‌باری را که کرم آب‌رسان و مرطوب‌کننده به دست و صورتش زده است، یادش باشد. چادرش بور است و یقین دارم سنش را که بپرسی، چهره‌اش از شناسنامه مسن‌تر است. با همه تار‌های صوتی‌اش، با همه حنجره‌اش فریاد می‌زند «آمریکا برای ما یه پشه ست...» و بعد ادامه می‌دهد «صل علی سه‌ترکه/ چشما ترامپ بترکه...»

زن تحلیلگر سیاسی نیست، علوم سیاسی نخوانده، فرق ناو و کشتی و لندینگ‌کرفت را هم نمی‌داند. ولی یقین دارد آمریکا در برابر قدرت خدا و خون شهدای مظلوم پشه است. زن دومی، اما معتقد است ما گلوبالی هستیم، با شرکت اصلی رابطه داریم و این وصل‌بودن را مدام جار می‌زند و ضمانت حضور و وجود و قدرتش می‌داند. زن اولی توی بقالی محب به احتمال قوی حساب دفتری دارد، بدهکار است، روی یارانه‌اش خیلی حساب می‌کند و همه قابلمه‌هایش رنگ‌ورو‌رفته و کج‌و‌معوج است. 

زن دومی بیشتر بیرون غذا می‌خورد و حواسش هست وقتی فنجان چای را می‌گیرد، انگشت کوچکش را از فنجان فاصله بدهد و در جلسات متعدد برای هر جلسه یک تم و یک عطر و یک لباس دارد.

خدا کند یکی پیدا شود بزند توی دهان من و بگوید غلط است، دروغ می‌گویی. ولی دلم می‌گوید زبانم لال، اگر یک روز جنگی شود، این زن اولی است که پسرش را از زیر قرآن رد می‌کند و به جبهه‌ها می‌فرستد و خودش از همان بقالی با پول یارانه‌اش شکر قرضی می‌خرد که برای رزمنده‌ها مربا بپزد و زن دومی به محض خواندن اولین خبر از جنگ توی گوشی‌اش، دلار‌ها و شمش‌ها را می‌ریزد توی چمدان و با اولین پرواز می‌رود دبی و توی پنت‌هاوسش از فنجان کاپوچینویش فیلم می‌گیرد با یک موسیقی بی‌کلام و استوری می‌گذارد: «لعنت به جنگ و آتش‌افروزی. فرصت‌ها را نسوزانیم، ایران عزیز! دلم برایت تنگ می‌شود...». ولی رسانه‌های شیطان و سربازهایش کاری می‌کنند ما آرزو کنیم جای زن دومی باشیم، گلوبالی شویم، به شرکت اصلی وصل باشیم و به زن اولی بخندیم و تحقیرش کنیم....

توی حرم برای هردوشان دعا می‌کنم. هردو ایرانی‌اند، هرچند یکی‌شان تلاش می‌کند از کلمات انگلیسی بیش‌ازحد معمول استفاده کند و یکی اتفاقا یک ضرب‌المثل بومی را بازآفرینی می‌کند و حالا همه ایران می‌دانند «صل علی سه‌ترکه» یعنی چی. برای عاقبت‌به‌خیری همه ایرانی‌های همه‌جای دنیا دعا می‌کنم و از امام‌رضا (ع) می‌خواهم که چشم ناپاک و اهریمنی به این خاک مقدس و پاک نیفتد. شارژ گوشی‌ام شش درصد کم شده است. گوشی را می‌گذارم جیبم و می‌روم به نیابت از هرکدامشان دو رکعت نماز مستحبی می‌خوانم. از طرف هردوشان سلام می‌دهم و می‌زنم بیرون.

از باب‌الجواد (ع) آخرین نگاهم را به حرم می‌اندازم و تاکسی می‌گیرم به مقصد. راننده تاکسی به همکارش می‌گوید: جِوادآقا، مُو رَفتُم... همی دربستی رِ بِرِسِنوم فرودگا، مُرُم لاستیک نو بِندِزُم. دم عیده، همی زبون‌بسته‌م یک کفشی عوض کنه. جِوادآقا می‌گوید: به‌به! لاستیک نو، روکشاتم که او هفته نو کردی. ماشالا، «صل علی سه ترکه/ چشم حسود بترکه...» همه می‌خندیم.... هوا قند است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.