شهرآرانیوز- ویدئویی در یکیدو روز گذشته در فضای مجازی از
شعرخوانی اردوغان، رئیسجمهور جنجالی ترکیه، دستبهدست میشود که محل و پایه بحثهای زیادی شده است. عدهای سر از پا نمیشناسند و غرقِ در غرور آریایی و فارسیخوانی فاتحانه از نفوذ زبان فارسی در جهان داد سخن سر میدهند و عدهای هم بحثهای نژادی و قومیتی را پیش میکشند. بدیهی است که شنیدن شعر فارسی و حتی یک کلمه فارسی از یک غیرفارسیزبان بهصورت طبیعی برای هر گویشوری دلچسب است. اما آیا این ذوق همه داستان است؟ اول داستان آن شعر و ویدئو را عرض کنم و بعد هم چند خطی از آن دریغها بگویم.
ماجرای ویدئو آن است که جناب رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در هنگام اعلام دستور تغییر کاربری موزه ایاصوفیه به مسجد بیتی فارسی میخواند: «پردهداری میکند در قصر قیصر عنکبوت/ بوم نوبت میزند بر طارم افراسیاب». البته که اردوغان مصرعها را جابهجا خوانده است.
مرحوم باستانی پاریزی جایی در اطلسِ اصطنبولی درباره این بیت در حاشیه واقعهای مینویسد: «جنگ ملاذگرد در سال ۴۶۳ هـ/۱۰۷۰ م صورت گرفت و آرمانوس، حاکم رومیه الصغری که مسیحی بود، تسلیم شد و بسیاری از سربازانش کشته شدند و آرمانوس به قسطنطنیه تبعید شد که از او استقبالی هم نشد. پس از این تاریخ، سلطان محمد، پسرسلطان مراد دوم، معروف به سلطان محمد فاتح، در سال ۸۵۵ ق/ ۱۴۵۱ م به خلافت رسید و قسطنطنیه را در سال ۸۵۷ ق/۱۴۵۳ م فتح کرد و عنوان «سلطان محمد فاتح» یافت. زندهیاد دکتر محمد امین ریاحی مینویسد: «در همه تاریخهای عثمانی نوشتهاند که در همان روز فتح که سلطان محمد گام در کاخ امپراتوران بیزانس نهاد، این بیت را میخواند: بوم نوبت میزند بر طارم افراسیاب/ پردهداری میکند در قصر قیصر عنکبوت».
خب! حالا که از این بیت و کارکردش و هدف اردوغان از خواندنش در این سالها را درک کردیم و اندکی از ذوق فارسیشنویمان کم شده است، بد نیست نیمنگاهی بیندازیم و ببینیم مجموعه شعرهای شاعران امروز با تیراژ ۳۰۰ نسخه چاپ میشود. بیشتر ناشران از چاپ مجموعه شعر فارسی پرهیز دارند و همه هجوم بردهاند به سمت شعر ترجمه و حتی مجموعه شعر یک شاعر گمنام در جیبوتی هم احتمالا همین الان دارد از سوی انتشاراتی در ایران چاپ میشود و مجموعه شعر شاعران و حتی شاعران شهیر معاصر هم به سختی دارند در بازار فروخته میشوند و به چاپ میرسند، شاید بپرسیم چرا؟ بله، بخشی از اشکال به شاعران و فضای بیدروپیکر شعر امروز برمیگردد، اما بخش عمدهای هم به جوزدگی و ذوق بیحاصل مخاطبان برمیگردد، ذوقی که نهایت در حد و اندازه چند کاراکتر توئیت، یک استوری و... خلاصه میشود.
جدا از گذشته شکوهمند زبان فارسی، که تنها از باب مفاخره بهکارمان میآید، این تیراژ کتاب، این حجم از دور بودن از شعر امروز تأسفبار و ناراحتکننده است، اصلا شعر را هم بگذاریم کنار و همه تقصیرها را بر گردن شاعران بگذاریم، لااقل برویم چند گزیده از متون کلاسیک را که ناشران شاخصی منتشر کردهاند بخریم و بخوانیم و به آنها از منظر یک واحد درسی که باید پاس شود و بگذرد نگاه نکنیم. حتما اسمهایشان به گوشتان خورده است: تاریخ بیهقی، قابوسنامه، سیاستنامه، تذکرهاولیاء و....