طبق آخرین آمار اتحادیه بینالمجالس -در تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۷- که دادههای آن بر مبنای اطلاعات مجالس ملی کشورهای مختلف جهان است، متوسط درصد جهانی حضور زنان در پارلمانهای ملی، ۲۳/۳۳ درصد است. این رقم نشان میدهد که حضور کمرنگ زنان در مجالس قانونگذاری، مسئلهای جهانی است و اختصاص به کشوری خاص ندارد
علی قدیری | شهرآرانیوز؛ طبق آخرین آمار اتحادیه بینالمجالس -در تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۷- که دادههای آن بر مبنای اطلاعات مجالس ملی کشورهای مختلف جهان است، متوسط درصد جهانی حضور زنان در پارلمانهای ملی، ۲۳/۳۳ درصد است. این رقم نشان میدهد که حضور کمرنگ زنان در مجالس قانونگذاری، مسئلهای جهانی است و اختصاص به کشوری خاص ندارد؛ اگرچه این حضور کم رنگ در کشورهای مختلف شدت و ضعف دارد.
اندیشمندان علومسیاسی، غیبت زنان در نهادهای قانونگذاری ملی را شاخصی درنظر گرفتهاند که از غیبت دموکراسی پایدار حکایت دارد؛ چراکه بدون حضور زنانِ قانونگذار نمیتوان بهراحتی قوانینی وضع کرد که لزوما برای زنان و کودکان مفید باشد. اما اوضاع در ایران به چه ترتیبی است؟ زنان تا چه میزان در مجلس شورای اسلامی حضور و بروز دارند؟
با وجود اینکه در ایران از سال ۱۳۴۲ -بیش از ۵۰ سال- در انتخابات پارلمان به زنان حقوقی مشابه با مردان اعطا شده است، حضور زنان در مجلس همچنان کم رنگ است و در بالاترین نرخ خود، تنها به ۵/۹ درصد در دهمین و یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی میرسد. در طول ۱۱ دوره مجلس شورای اسلامی نیز بهطور متوسط تنها ۳/۴ درصد از نمایندگان پارلمان را زنان تشکیل دادهاند و با لحاظ کردن نمایندگان زنی که بیش از یک دوره در مجلس حضور داشتهاند، فقط ۱۰۷ زن برای قانونگذاری به مجلس راه یافتهاند و این درحالی است که تاکنون حدود ۳ هزار مرد کرسیهای مجلس را تصاحب کردهاند.
مقدم بر هر جنجال سیاسی برای حضور هرچه بیشتر زنان در مجلس، باید این اصل مورد توجه باشد که زنان درصورتی بهطور واقعی نماینده میشوند که تعداد آنها به سطحی درخورتوجه در مجلس برسد؛ سطحی که در آن نهادها و سیاستهای گذشته امکان تغییر داشته باشند. با افزایش حضور زنان در مجلس نهتنها ترکیب جنسیتی مجلس تغییر میکند، بلکه تغییری عمده در سیاستگذاریها رخ خواهد داد. بهعلاوه ازآنجاکه زنان یک گروه یکنواخت و همگن نیستند، حضور تعداد بیشتر آنان طیف گستردهتری از دیدگاهها را فراهم میکند.
در صورتی که تعداد زنان در مجلس کم باشد، ابراز عقیده آنان بسیار دشوار خواهد بود. همچنین ازآنجاکه اکثر تصمیم گیریها در کمیسیونهای تخصصی مجلس انجام میشود، تعداد کم زنان در مجلس، امکان مشارکت موثر آنان در تمام کمیسیونها را کاهش میدهد. نمایندگان زن در ادوار مجلس بهسبب تعداد اندک خود، تنها در برخی کمیسیونهای محدود حضور داشتهاند و نتوانستهاند جایگاه ویژه و درخورتوجهی را اخذ کنند و تنها به منشی، مخبر و نهایتا نایبرئیسی یکی از کمیسیونهای تخصصی محدود شدهاند و حضور آنان در هیئترئیسه مجلس اول تا یازدهم نیز تنها یکبار تحقق یافته است.
همچنین زنان بیشتر در کمیسیونهای بهداشت و درمان، فرهنگی و اصل ۹۰ قانون اساسی حضور داشتهاند و در کمیسیونهای مرتبط با حوزههای عمران، مسکن و شهرسازی، بودجه، انرژی و اقتصادی، حضور آنان بسیار کمرنگ بوده است. بدین ترتیب زنان از بسیاری از مباحث مجلس عملا حذف میشوند. چکیدهوار میتوان گفت که در حداقلیترین حالت ممکن، با افزایش تعداد زنان در مجلس، بیان مطالبات زنان در مجلس راحت میشود؛ چراکه نمایندگان زن، بازیگران کلیدی برای طرح مسائل زنان هستند.
بررسی طرحهای خانوادهمحور و زنانه مجلس در ادوار مختلف آن نشان میدهد که اغلب این طرحها را زنانِ نماینده به مجلس ارائه کردهاند و دلیل این امر دغدغه و آگاهی بیشتر زنان درباره مسائل مختلف خانواده و زنان است. درنتیجه مداخله بیشتر زنان در تعیین اولویتهای سیاسی، دموکراسی نمایندگی را قوام میبخشد.