صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

تاریخ پهلوانی و پهلوانان تاریخی

  • کد خبر: ۳۹۷۹۴
  • ۰۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۹
  • ۱
در دوران قاجار به ویژه هنگام سلطنت ناصرالدین شاه، ورزش کشتی پیشرفت مناسبی در کشور داشت. هرسال میدان ارگ با حضور شاه و درباریان و هزاران تماشاچی، میزبان کشتی گیران و پهلوانانی بود که به کشتی و نمایش پهلوانی می‌پرداختند.
محمد رواقی | شهرآرانیوز؛ در دوران قاجار به ویژه هنگام سلطنت ناصرالدین شاه، ورزش کشتی پیشرفت مناسبی در کشور داشت. هرسال میدان ارگ با حضور شاه و درباریان و هزاران تماشاچی، میزبان کشتی گیران و پهلوانانی بود که به کشتی و نمایش پهلوانی می‌پرداختند. در این دوره، «پهلوانی پایتخت» از مصادر درباری محسوب‌ می‌شد. از بین همه کشتی گیران و پهلوانان سراسر کشور، پهلوانی که موفق می‌شد پشت همه پهلوانان و کشتی گیران را بر خاک ساید، به عنوان «پهلوان دربار»، بازوبند را از شاه دریافت‌ می‌کرد.
 
البته این رسم از زمان راه اندازی زورخانه اختصاصی دربار ناصرالدین شاه رواج یافت و پهلوان دربار تا زمان حفظ این عنوان، حقوق و مزایا دریافت‌ می‌کرد. همچنین به کارگیری ورزشکاران و پهلوانان و انجام اعمال پهلوانی هنگام استقبال از پادشاهان و بزرگان موقع ورود به شهر‌ها نیز در زمان ناصرالدین شاه رواج داشت.

به تدریج و با پیشرفت کمّی ورزش زورخانه‌ای در دوره ناصرالدین شاه به علت ایجاد رقابت بین خان‌ها و اعیان در جذب پهلوانان و راه اندازی زورخانه‌های خصوصی در خانه‌های ایشان، از جنبه کیفی این ورزش که همانا پهلوان پروری (فرد با فتوت و جوانمرد) بود کاسته شد و با قتل ناصرالدین شاه نیز پس از تعطیلی زورخانه‌های بزرگان، توجه مردم به این ورزش کم شد. البته در این دوران به اهتمام پهلوانانی همچون ابراهیم یزدی بزرگ و پس از وی، حــــاج ســــید حســــن رزاز، حاج محمدصادق بلورفروش، آقا سید محمدعلی مسجدحوضی و ...، زورخانه‌های مردمی راه اندازی شد و این ورزش به جایگاه اصلی خود بازگشت.
 
تا اواخر دوره قاجار، کشتی به روال قدیمی خود در زورخانه‌ها دنبال‌ می‌شد، اما با روی کار آمدن سلسله پهلوی، به تدریج رنگ دیگری به خود گرفت و به علت ورود ورزش‌های نوین به ایران، از توجه مردم به این ورزش به شکل سنتی آن کاسته شد. از سوی دیگر، به علت تغییرات سیاسی گسترده و اتلاف انرژی حکومت رضاخان برای سرکوب مخالفان در سراسر کشور، پهلوانان محلی بیشتر نقش کلانتر محله‌ها را ایفا می‌کردند که با استفاده از زور بازو، یا به قلدری و نوچه پروری مشغول بودند یا به ایجاد امنیت و برطرف کردن مشکلات مردم می‌پرداختند.
 
در پی حل مشکلات داخلی و رفع مسائل و درگیری‌های داخلی در کشور پس از کودتای رضاخان، «امنیّه» جای خان‌ها و لوطی‌های هوادار آنان را گرفت. ژاندارمری و کلانتر‌ها جایگزین «قلدرها» و «قمه کشان» در محله‌ها شدند تا به رفع اختلاف‌ها بپردازند و کلانتر و امنیه و نظمیه جای آن‌ها را در محله ها، شهر‌ها و روستا‌ها پر کرد و بدین ترتیب، از اهمیت آن‌ها کاسته و قدرت محلی که سال‌ها در دست آنان بود، از دستشان خارج شد.

از سوی دیگر، نشریه‌هایی که به تازگی پا به میدان نهاده بودند، به علت ظهور ورزش‌های نوین در آن زمان، بیشتر به ورزش‌های جدید می‌پرداختند؛ لذا جایگاه ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی باستانی به موضع ضعف کشانده شد. حرکتی آغاز شده بود که کهنه‌ها را دور بیندازند و با دید نو، دوره جدید را آغاز و عقب افتادگی‌ها را با دید غربی و اروپایی رفع کنند. در همان دوران زورخانه‌هایی در تهران، مشهد، یزد، قم، کاشان و سایر شهر‌ها زورخانه‌ها فعال بودند، اما بدون هیاهو در کوران آغاز ورزش‌های نوین، به حیات خود ادامه‌ می‌دادند.

در زمان رضاخان، اداره تربیت بدنی تشکیل شد و با تلاش میرمهدی ورزند، احمد ایزدپناه، امان پادگورنی، و ... ورزش نوین در مدارس رونق گرفت. در بیشتر رشته‌های ورزشی نیز مربیان خارجی تعلیم علاقه‌مندان را بر عهده گرفتند. در این هنگام، با گشایش و تأسیس ورزشگاه ها، استخر‌ها و باشگاه‌های ورزشی، ورزش‌های نوین به سرعت رو به پیشرفت بود و ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی نیز گام‌های خود را به سمت عقب سرعت بخشیدند. نخستین انجمن ملی تربیت بدنی دوم اردیبهشت سال ۱۳۱۳ به صورت رسمی و قانونی در منزل حکیم الملک تشکیل شد. در این جلسه، حکیم الملک، علی اصغر حکمت، حسین علاء، امان ا...  جهانبانی، عیسی صدیق، سلیمان اسدی و ابراهیم شمس آور گرد هم آمدند تا تشکیلات نوین ورزش و تربیت بدنی کشور را پی ریزی کنند.

در مراسم هزارمین سالگرد تولد فردوسی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، جشن‌هایی در شهر‌های مختلف کشور برگزار شد و در تهران، پهلوانان پا به میدان گذاشتند و مسابقه‌های کشتی برگزار کردند. در سیرک تهران در خیابان فردوسی نیز چندین مسابقه کشتی بین کشتی گیران پرآوازه برگزار شد که به علت شهرت کشتی گیران، با استقبال روبه رو شد. سرانجام فدراسیون کشتی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی تشکیل شد و مسابقه‌های کشتی پهلوانی نیز جان تازه‌ای گرفت و برگزاری آن به صورت سالیانه در ورزشگاه امجدیه تهران برای انتخاب پهلوان کشور آغاز گردید.


حرمت بزرگ‌تر

یکی از اصول اصلی کشتی پهلوانی حفظ حرمت فرد بزرگ‌تر و پهلوان‌تر است. در سال‌هایی که از عمر این ورزش می‌گذرد، بار‌ها رخ داده که قهرمانی در مواجهه با حریف پیش کسوت خود حاضر به حضور در میدان نشده است تا حرمت رقیب و قدمت او در این ورزش را نگه دارد یا حتی برادری در برابر برادر حاضر نشده است تا احترام او را رعایت کند. آخرین نمونه این رفتار پسندیده در مسابقات امسال پهلوانی کشور رخ داد که در جریان آن، امیر رشیدلمیر حاضر به رقابت با برادر بزرگ‌تر خود، امین، نشد. برای اینکه جایگاه پیش کسوت و لزوم حفظ حرمت او در ورزش پهلوانی را بهتر درک کنید، بد ندیدیم شما را به سال‌های نخست دهه ۲۰ و اولین سال‌های رسمی و نظام‌مند شدن این مسابقات ببریم تا واقعه‌ای از آن ایام را با یکدیگر مرور کنیم.

امجدیه بود و فینال مسابقات کشتی پهلوانی تهران. همه یلان و دلاوران مدعی یکی پس از دیگری مقهور قدرت پهلوان مصطفی طوسی و سیدضیاء میرقوامی شده بودند. اگر اختیار به بازوبند پهلوانی بود، افتخار می‏ کرد که چله نشین بازوان ستبر هریک از این ۲ پهلوان باشد. چه باید کرد که خصلت‌های نیکوی پهلوانی می‌تواند متکثر باشد، اما بازوبند پهلوانی را فقط به یک نفر می‏ دهند و او کسی نیست به جز پیروز میدان کشتی! نکته جالب، داوری این شهرآورد است که در این کشتی خاص قرعه فال به نام پیش کسوتی نیک نام افتاد.

پهلوان اکبر احسانی، معروف به اکبرجگرکی، که در آن سال‌ها کهن سال بود و نمی‌توانست حتی سرپا بایستد، قضاوت این نبرد را بر عهده داشت. برای راحتی پهلوان کهن سال، کرسیچه‌ای فراهم کردند و او در کنار میدان بر آن جلوس کرد و عصایش را تکیه گاه دستانش نمود و دستور آغاز مسابقه را داد. مصطفی و سید با حکم پیش کسوت، رقابت را آغازکردند. دل در دل تماشاگران نبود. کش و واکش، کار روی دست‌ها «دست» و «رودست» بود که رد و بدل می‏ شد، ۵ دقیقه، ۱۰ دقیقه، ربع ساعت، خیر. کار به سرانجام نرسید. کاسه زانوان ۲ پهلوان خونین و مالین شد، اما هیچ کدام عقب ننشستند.

بزرگان و ریش سفیدان پس از نیم ساعت حکم به قطع کشتی می‌دهند و اینکه ۲ پهلوان «از هم در نمی‌روند»؛ لذا قضاوت به پهلوان اکبر سپرده‌ می‌شود. خدای من! مگر می‌شود حکم به بازنده بودن کسی داد که زمین نخورده است؟! مگر می‌شود خون‌های کبره بسته زانوان این ۲ را نادیده گرفت؟! جواب خیل اطرافیان ۲ پهلوان را چه کسی بدهد؟! چشم‌ها به دهان پهلوان اکبر احسانی دوخته شد. او می‌بایست حساب همه جای کار را می‌کرد. پهلوان اکبر بی درنگ حرفی زد که هم باخت مصطفی را توجیه منطقی کند و هم برد سید و هم تکلیف بازوبند را.
او گفت: هر ۲ خوبید، اما سرپنجه‌های ضیاء قوی‌تر است.

حکم صادر شد، به همین سادگی! همگی منتظر واکنش پهلوان خراسانی نسب بودند تا ببینند او چه می‌کند، اما پهلوان اول کشور پیشانی سید ضیاء میرقوامی و دست پهلوان اکبر احسانی را بوسید و تمام، و دیگر هیچ کس جرئت نکرد اعتراضی کند. آخر مسئله حرمت و کهتری بود ولاغیر.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
عباس خسروی زاد
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
درود برشما جالب بود
اما بخش پایانی این نوشته قصه کشتی مرحومان طوسی ومیرقوامی اقتباسی است از نوشته اینجانب درمجله کشتی و کاش می نوشتید که این بخش را ازنوشته فلانی درمجله کشتی به نظرتان میرسانم... علی ایحال بنده رضایت دارم