عباس خسروی زاد* / به گزارش شهرآرانیوز، مسعود ریاضی دکترای سازه دارد و کشتیگیر سابق، عضو شورای شهر مشهد، شاعر و یکی از استادان برجسته دانشگاهی در مشهد است. وی که متولد سال1351 است، کشتی را در محضر مرحوم استاد سیدجعفر موسوی، مربی سازنده و مشهور خراسانی، آغاز کرد و این ورزش را تا سال 1370 ادامه داد و پس از آن به تحصیل علم و دانش پرداخت.
اعلام استاندار خراسان بر آمادگی استانداری برای حمایت از کشتی خراسان رضوی بهمنظور شرکت در مسابقات لیگ برتر کشور زمینهای شد تا گفتوگویی با او ترتیب دهیم که این روزها سال سوم مدیریتش را در هیئت کشتی خراسان رضوی میگذراند.
آقای ریاضی دقیقا از چه ماهی مسئولیت کشتی خراسان رضوی را پذیرفتید؟
آذرماه 1396 برای مجمع انتخاب شدم و این مسئولیت را پذیرفتم.
با چه رویکردی این مسئولیت را قبول کردهاید؟
مدتی مقاومت کردم، اما برخی پیشکسوتان کشتی مراجعه کردند و نظرشان حضور بنده بود و در نهایت آقای صبوریان، مدیرکل وقت تربیتبدنی، مراجعه کردند، ولی من یکی از همکاران شورا، جناب مهندس نوروزی، را که قبلا در هیئت کشتی فعالیت میکرد، پیشنهاد دادم. اما در نهایت در دفتر جناب نوروزی قرعه به نام من افتاد که ثبتنام کنم و در صورت تأیید مجمع مشغولبهکار شوم.
انتخاب همکاران هیئت بر چه اساسی بوده است؟
بهطور طبیعی در ابتدا کسانی را دعوتبهکار کردم که از تجربه و صداقت آنها شناخت بیشتر داشتم. اما این باب را باز گذاشتم که اگر در این میان کسی توانست مفید واقع شود، به شرط داشتن سلامت و صداقت که از ملزومات خدمت در فضای ورزش پهلوانی کشتی است، وارد شود.
آیا کسی بوده است که از گروه شما جدا شده یا به آن اضافه شده باشد و به چه دلیل؟
من به گروه به معنی دستهکشی و یارکشی اعتقادی ندارم و از اساس این لفظ را هم نمیپسندم. همه از خانواده بزرگ کشتی هستیم و هرکس در این ورزش استخوان خرد کرده باشد، درکشتی حق آبوگل دارد و به شرط سلامت و صداقت حتما تا آنجا که وظیفه من اجازه داده، دعوتبهکار شده است. البته برای کارآیی بیشتر حتما کسانی را جابهجا کردهام و برخی همکاریشان قطع شده است و از برخی هم خواهش کردهام که به کشتی خراسان کمک کنند.
آیا تحلیلی از گذشته پرافتخار کشتی خراسان دارید؟ و آیا این تحلیل در رویکرد شما به این مسئولیت مؤثر است؟
صددرصد تحلیل دارم. این بدیهی است، زیرا من دوران نونهالی و نوجوانی خودم را در زمان افتخارآفرینی کشتی خراسان گذراندهام و نامناسب خواهد بود اگر تحلیل درستی از ریشه این ورزش و استعدادهای نهفته در آن نداشته باشم. در رأس همه برآوردها اعتقاد دارم زمانی خراسان در اوج بود که خانوادهها به کشتی آن اعتقاد داشتند و مردم با عشق و علاقه فرزندانشان را روانه باشگاههای کشتی میکردند و همهچیز آبرومندانه بود. ضمن اینکه در پس این شور و اشتیاقها باورم این است که 2چیز کشتیگیر را ساخته و پرداخته روانه میدانها میکند: اول مربی و دوم حریف تمرینی مناسب. اگر در استانی کشتی رونق نداشته باشد، نه حریف تمرینی مناسبی یافت میشود و نه مربیای که دل بسوزاند و پای کار باشد.
این گذشته مسئولیت شما را سنگین نمیکند؟
حتما مسئولیت مرا بهعنوان مسئول هیئت سنگین میکند. همچنین مسئولیت خانواده کشتی را هم سنگین میکند. بهویژه مربیان ما باید بهنوعی کارنامه خودشان را در این دوران رخوت، مسئولانه بررسی کنند. اینکه تا چه حد در تربیت نیروهای جوان و کارآمد در سطح ملی مؤثر بودهاند. پیشکسوتان ما هم هرچه دارند از کشتی است و باید احساس مسئولیت کنند.
در ابتدا راهکار شما برای توسعه متوازن کشتی در همه سطوح چه بود؟
کشتی در سطوح مختلف دنبال میشود و آنچه که پاسخ قانعکنندهای برای فعالیت است، برق مدال بزرگسالان است و باز آنچه که همه اجماع دارند، سرمایهگذاری در رده سنی پایه است. به دیگر سخن موج باید از رده سنی پایه شروع شود، اما نه در سطح قهرمانی و مدالاندوزی، زیرا تجربه نشان داده است کسب مدال در این رده سنی نوجوان را از نظر روحیروانی و انگیزشی به درجه اشباع میرساند. خیلی کم دیده شده است کشتیگیری که در رده سنی پایه به قهرمانی آسیا و جهان رسیده باشد، کار را در سطح بزرگسالان ادامه بدهد.
در فرصت چهارسالهای که بنده مسئولیت هیئت را در اختیار دارم، باید قهرمانان انگشتشمار موجود را حفظ کنم تا بهترین نتیجه را بگیرند. ضمن اینکه حضور آنها بهعنوان حریف تمرینی برای نسلی که از راه میرسد نیاز است.
تفکر شما بهعنوان رهبر جریانی پویا در فضای کشتی خراسان رضوی چه بوده است؟
باتوجهبه اینکه کار در فضای کشتی نفع مالی ندارد، کسانی که قدم در این وادی میگذارند، باید عاشق باشند. به همین منظور استراتژی من در این مقطع خلق یک رویداد بود. این رویداد بود که در کوتاهمدت میتوانست همه را بهطورجدی پای کار بکشاند.
نمونهای از این رویداد را میتوانید تحلیل کنید؟
بله، برای مثال جام مرحوم سیدجعفر موسوی یک رویداد بسیار مؤثر و کارآمد در این زمینه بود. برای این جام انتخابی برگزار شد، اردوی دروناستانی تعریف شد، اشکالات کشتیگیران در این اردو مرتفع شد، مربیان پای کارآمدند و درنهایت تحرکی ایجاد شد.
شما به کمیتههای آموزشیپژوهشی یا استعدادیابی اعتقاد دارید؟
از دل کمیتههای ما تحرکی بیرون نمیآید. بارها مسئولیتی برایشان تعریف شد، مثل تهیه کلیپهای آموزشی از مربیان برتر استان یا کشف و معرفی استعدادی خاص، اما نتیجه مطلوب و قابل قیاس با راهبرد رویداد را نداشت.
آیا 4 سال را زمان کافی برای تأثیری ماندگار برای زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری و از جمله در بعد نیروی انسانی و نسلی تأثیرگذار کافی میدانید؟
نه واقعا کافی نیست. دستکم 8سال زمان نیاز است تا کشتیگیری صاحب سبک و ماندگار شود. مثلا اگر ما نسلی را در دوازدهسالگی تحویل بگیریم و فرایندی (مربی صاحب صلاحیت و ناظر بر کار فنی، بدنسازی مناسب، تغذیه و شرکت در رویدادهای مختلف و مناسب) را برایش تعریف کنیم، در بیستسالگی جوانی رعنا داریم که میتوانیم بهره لازم و مطلوب را از هر نظر ببریم. ولی متأسفانه بیماری مزمن کشتی ما عمر کوتاه قهرمانی و استمرارنیافتن موفقیتها در سنین جوانی و بزرگسالی است. حفظ این قهرمانان نوجوان معضل ورزش ماست.
این راهکار در میانه راه اصلاحاتی هم بهخود دید؟ اگر پاسختان مثبت است، در چه زمینهای؟
به نظر من شجاعترین افراد کسانی هستند که در صورت اشتباهکردن اقرار به آن داشته باشند و سعی درجبران آن بکنند. بنده اعتقاد راسخ به کارهایی که با مطالعه انجام میدهم دارم، اما جایی که در میدان عمل این اعتقاد سنجیده شد و نادرستی آن به اثبات رسید، واهمهای از تغییر مسیر و اصلاح آن ندارم.
در جایی گفتهاید خراسان ورودی خود به کشتی را ازدست داده است. تحلیلتان چیست؟ آیا دلیل جامعهشناسانه ورزشی دارد یا اینکه هیئتها بهدرستی فعالیت نکردهاند؟
به یاد ندارم با چه ادبیاتی چنین مطلبی گفته باشم، ولی واقعیت دارد. اقبال به کشتی در خراسان کم شده است و حتما دلیل جامعهشناسانه هم دارد، ولی بنده صلاحیت ورود از این منظر را ندارم. گمانی دارم، اما از گفتن آن پرهیز میکنم. جامعه شهرنشین مثل سابق علاقهای به کشتی ندارد، حتی مازندران صرف نظر از جویبار در شهرهای دیگر چندان فعال نیست و این حاشیه شهرهاست که بیشترجور کشتی را میکشد.
در دیدار با پیشکسوتان در نوروز سال 98 فرمودید که برای ساختن کشتیگیرانی ماندگار باید خانوادهها وارد شوند و مثالی از خانواده موفق خادمها زدید و البته گفتید که دیگرانی هم هستند. آیا هنوز هم بر این اعتقاد هستید و راهکار خاصی برای جاافتادن این پیشنهاد دارید؟
عمیقا معتقدم که خانواده بسیار مؤثر است. نیازهای هر فرد را خانواده بهتر تشخیص میدهد. کنترل بر جمیع احوالات یک فرزند از طرف خانواده شدنیتر است و بهعلاوه ما نمونههای موفقی از این دست در اختیار داریم، برادران خادم از طرف پدر قهرمانشان بهشدت حمایت میشدند، مجید خدایی از طرف برادر و داییاش حمایت میشد، رضا صفایی هم پدرشان حضور مداوم داشتند یا حسن یزدانی که سرآمد و نمونه بارز کشتی ایران امروز است، پدرشان بهشدت حتی بر مسائل مالی ایشان کنترل دارند. برادران نادری خادم و برادران تاتاری همپوشانی برادرانهای نسبت به هم دارند. امیر توکلیان از طرف پدر و مادر و حتی برادران حمایت میشد. وقتی خانواده همراستا و همسو نباشد، کار کمی مشکل میشود.
اگر بخواهید تحلیلی بر نتایج این 3سال و در واقع 2سال داشته باشید، شاخصهای شما نسبت به گذشته پیشرفت نشان میدهد یا در بر همان پاشنه سابق میچرخد؟
تغییرات محسوسی حاصل شده است. در رده نوجوانان 2 قهرمان آسیا و یک قهرمان جهان داشتیم. قبلا هم البته تک قهرمان داشتیم و این قطعا زحمت مربیانشان بوده است، اما زمینه کار را هیئت مهیا میکند و این یک کار جمعی است. از رایزنی با مربیان تیم ملی و تشکیلات فدراسیون گرفته تا برگزاری رویدادهایی مثل جام مرحوم سیدجعفر موسوی که در پخته شدن کشتیگیر مؤثر است. اما قطعا مربی نقش پررنگتری از همه عوامل دارد. اردوی تیم ملی نوجوانان را در استان خراسان رضوی داشتیم و مربی تیم ملی از مشهد در رأس تیم ملی بوده است. بهطور طبیعی کسی که اندک زمینهای در کشتی داشته باشد و زحمت بکشد و این امکانات هم برای وی مهیا شود، باید کسب نتیجه هم بکند. در کشتی بزرگسالان نسبت به قبل جهش بهتر و بیشتری داشتیم. کسب مدال طلای اسماعیل نجاتیان، مدال برنز رضا بیات، مدال برنز مصطفی نجفی و مقام پنجم امیرحسین متقی، کشتیگیر نوجوان، تیم ما را به مقام ششم کشور رساند.
میرسیم به بحث لیگ، نظر کلی شما به این نوع مسابقه چیست؟
بنده ابتدای کار مصاحبه کردم که تیمداری نخواهم کرد و با لیگ موافق نیستم و منطقی میدانم که هزینه لیگ را صرف و خرج زیرساختها و توسعه کمی و کیفی کنیم.
اما شما با هزینه میلیاردی با تیمی بهنام «تا ثبت جهانی توس» و با توپی پر وارد میدان بزرگ لیگ شدید؟ آن هم با فوق ستارهای بهنام «حسن یزدانی».
جالب است بدانید لیگ سفارشدهنده دارد! به این معنا که اسپانسر تعیین میکند که پولی که میخواهم برای این کار هزینه کنم فقط میباید در لیگ برتر هزینه شود و لاغیر. خب ما هم برای اینکه این پول بهدرستی در تمام زمینهها از جمله جذب مربی، کشتیگیر و سایر همراهان هزینه شود و از جمیع آسیبهای احتمالی که اسپانسر را تهدید میکند در امان بمانیم وارد شدیم، وگرنه بنده ترجیح میدهم به کارهای زیرساختی مدنظر خودم و همکارانم برای توسعه کشتی در استان بپردازم و این همه زیر فشار قرار نگیرم.
از فشار صحبت کردید، این فشار بهعلت نتیجه نهچندان خوب تیم بوده است یا مواردی دیگر را شامل میشود؟
شما بهعنوان مسئول در لیگ از جانب همه در فشار هستید. مربی، کشتیگیر، خود فضای مسابقه، بدهبستانهای نامتعارف احتمالی و البته نتیجه و درنهایت حتی اسپانسر.
در لیگ گذشته نام تیم شما «تا ثبت جهانی توس» کمی سؤالبرانگیز بود.
باتوجهبه اینکه بنده رئیس کمیسیون توسعه و بهسازی توس هستم، از این فرصت استفاده کردیم و فردوسی بزرگ را به ورزش کشتی که دغدغه خود او هم در شاهنامه بوده است، پیوند دادیم و حالا شاید نوجوانان هم فهمیدهاند که توس باید بهعنوان یک اثر ماندگار در تاریخ ثبت جهانی شود. اکنون در دورافتادهترین نقاط ایران نیز هر کسی که به کشتی علاقهمند است، نام توس را شنیده و ثبتنشدن آن برای او بهعنوان یک سؤال مطرح شده است.
برسیم به فینال سراسر حزن و اندوه سال گذشته لیگ. چه تحلیلی دارید؟
خدا رحمت کند مرحوم عاقلتر و جمیع درگذشتگان از سلسله کشتی خراسان را. ایشان تعریف میکرد شب فینال تعدادی از پیشکسوتان میهمان منزل ما بودند که فینال را با هم تماشا کنیم و لذت ببریم، اما وقتی نتیجه آنچنان رقم خورد، ما همه اشک در چشممان حلقه زد و گریه کردیم. باید بگویم در آن شب منحوس اتفاقاتی افتاد که باعث شد من به مرحوم عاقلتر سربسته بگویم درود به غیرت شما. کاش این غیرت که روزی باعث شده بود خراسان سرآمد کشتی ایران باشد، مجدد در رگهای جوانان برومند این خطه جاری شود.
با پوزش از شما، سؤالی دارم که در پاسخ به آن مختارید و آن هزینه تیم «تا ثبت جهانی توس» است. در صورت امکان و باتوجهبه جذب فوق ستارهای مثل حسن یزدانی، بفرمایید شما چقدر هزینه روی دست اسپانسر گذاشتهاید و نام اسپانسرتان چیست؟
ما 2 رویکرد درباره لیگ داریم: یکی اینکه با یک تیم بومی ضعیف در لیگ شرکت کنیم و علاوه بر اینکه نظر اسپانسر را تأمین نمیکند، نوعی سرخوردگی هم در بین اهالی کشتی خراسان که کشتی در سرزمینشان ریشه شناخته شدهای دارد، پیش خواهد آورد که مطلوب هیچ کس نیست و اسپانسر را هم فراری خواهد داد. این غم عاقلترها را سنگینتر خواهد کرد و البته راهی هم برای بالابردن سطح کشتی که تا حدودی مؤثر است نیز وجود دارد و آن اینکه تعدادی از کشتیگیران مستعد خود را با اتوبوس ببریم مازندران و زمینه مسابقهای دورهای را فراهم کنیم که مؤثر است، اما خواست اسپانسر نیست.
دوم باتوجهبه اینکه ما بدنه اجتماعی را از دست دادهایم، همین کاری را بکنیم که کردیم، یعنی با تیمی قوی و ستارهدار و درصدی از کشتیگیران آیندهدار بومی شرکت کنیم که هم تماشاگر را به سالنها میکشد و هم شور و هیجان خاصی را به جامعه جوان تزریق میکند که مطلوب جامعه جوان ماست. درضمن حامی مالی تیم «تا ثبت جهانی توس» هم شهرداری مشهد بود.
کشتیگیران بومی شما چه کسانی بودند و سود خراسان از شرکت در این لیگ چه بوده است؟
5 کشتیگیر بودند. اسماعیل نجاتیان که 7 دور برای ما کشتی گرفت و 7 برد نصیب تیم ما کرد و در فینال اگر آسیب نمیدید، شاید تیم سکونشین هم میشد و دیگر اشک مرحوم شاغلام عاقلتر و عاقلترها هم سرازیر نمیشد. متقی، هراتی، ابرام وصفائیان از دیگر کشتیگیران ما بودند که در این لیگ تجربهاندوزی کردند.
با پوزش از شما سؤالی دیگر درباره لیگ به ذهنم رسید و آن استفاده از مربی غیر بومی و البته مرکزنشین بود. با اینکه خراسان مربیان بومی مدعی هم دارد و در گذشته هم از مشهد در لیگ شرکت کردهاند، چرا شما از دکتر مجید خدایی استفاده کردید که خراسانی است، اما سالهاست تیمداری نکرده و حتی مدتهاست که سمت مربی ملی هم نگرفته است و در تهران استاد دانشگاه است و به باشگاهداری میپردازد؟
شاید یکی از وظایف من بهعنوان مسئول هیئت این باشد که باید تمام بضاعت استان را به خدمت کشتی دربیاورم. دکتر مجید خدایی یکی از 6 مدالآورجهانی برای خراسان است و تجارب گرانبهایی در لیگ و تیمداری دارد. اگر شیطنتهای خاص نبود، تیم «تا ثبت جهانی توس» حتما فینالیست میشد. ما برای انتقال رضا بیات هم همین تلاش را انجام دادیم و ایشان به سبزوار برگشت و از این پس برای استان و شهرخودش کشتی خواهد گرفت.
صحبت از شیطنت کردید. برای ثبت در تاریخ بفرمایید داستان شیطنت چه بود؟
بهظاهر در رختکن از گازی شبیه به گاز فلفل استفاده شد که تنفس همه بچههای ما را تحت تأثیر قرار داد. از جمله جبرائیل حسناف، کشتیگیر عنواندار المپیک تیم ما، دچار تنگی نفس و مشکلات شد و بعضی از بچههای ما زیر سرم رفتند.
حامی مالی تیم «تا ثبت جهانی توس» در لیگ چقدر هزینه کرده است؟
از مسائل مالی و حضور شخصی همیشه گریزان بودهام. از نظر من پررنگشدن نوعی حساسیت را برمیانگیزد و از طرفی برای شخص من بهتر است که یک برند بیاید و با فعالان لیگ که خیلی هم زیاد هستند، وارد مذاکره شود و در لیگ هم شرکت کند، اما مشکل اینجاست که این لیگبازان حرفهای همیشه اسپانسر را فراری میدهند. «تا ثبت جهانی توس» با مبلغ یک میلیارد و 735 میلیون تومان بسته شده است که همه اسناد آن شفاف وجود دارد. درحالی که شنیدهها حاکی است رقبای ما غیر از لرستان گاهی 6 میلیارد تومان هزینه کردهاند.
جناب دکتر هرجا که پول وجود داشته باشد، مسائل غیراخلاقی هم رخ میدهد. شما در لیگ سال گذشته تجربهای اینچنینی داشتید؟
درباره تیم «تا ثبت جهانی توس» همه چیز با مدرک و شفاف روشن است. واقعا افرادی بهکار گرفته شدهاند که نیاز بوده است. درباره سایر تیمها نمیتوانم اظهارنظر کنم، ولی همیشه بحث واسطهگری بهویژه درباره کشتیگیران خارجی بوده است.
باتوجهبه مشکلات عدیده تیمداری هیئت در سال گذشته، در لیگ پیش رو شرکت خواهید کرد؟
خوشبختانه استاندار موافقت خودشان را برای حمایت از کشتی اعلام کردهاند. ما هم منتظر عملیاتیشدن این حمایت هستیم و خیلی دوست داریم که خود حامی وارد میدان شود و قرارداد ببندد و همه مسئولیتها را بپذیرد. البته سهم هیئت را که بخش اداری و سختافزاری مسابقه را تأمین میکند، از جمله در اختیار گذاشتن سونا، سالن مسابقه، تأمین و گستردن تشکها، کادر اداری، وزنکشی، داوران، حفاظت و پزشک را در نظر بگیرد. همه اینها میتواند برای هیئت درآمد باشد، ولی وقتی هیئت مجری باشد، این درآمد از دست میرود.
بنابراین راهکار شما برای ورود هیئت به لیگ تفاوت خواهد کرد؟
کاملا. هیئت باتوجهبه شناختی که از ظرفیت و فضای کشتی استان دارد، بهشرطی میتواند خودش را سیبل همه درگیریها کند که هزینه لیگ به حساب هیئت واریز شود تا ما بهعنوان مسئول بتوانیم از محل صرفهجویی در مخارج، مشکلات را مرتفع و از سوءاستفادهها جلوگیری کنیم و هر 2 طرف کشتیگیران و اسپانسر هم متضرر نشوند.
برسیم به بحث مربیان و استفاده از بزرگانی که گاهی کنار هستند. ناصرخان زینلنیا در رده سنی پایه خوب فعالیت میکرد، ولی بعد از انتقال به رده بزرگسالان استعفا داد، داستان چیست؟
جناب زینلنیا از پیشکسوتان محترم ما هستند و علاوه بر اینکه مربی نوجوانان بودند، رئیس کمیته مربیان هم بودند، اما بنا به دلایلی و باتوجهبه بازخوردها، بهعنوان مسئول هیئت تشخیص دادم که بهتر است چرخشی میان مربیان داشته باشیم و با حفظ سمت ریاست کمیته مربیان در رده بزرگسالان از تجربه ایشان استفاده کنیم و به ایشان هم ابلاغ کردیم. برخی دلایل هم نمیتواند رسانهای شود، اما ایشان بدون هیچ تماسی و با بستن همه راههای تماس از مجموعه این هیئت خارج شدند و تا کنون هم تماسی نداشتهاند.
برای ساختن مربیانی که بتوانند در سطوح بالای کشور و سطح ملی فعال باشند چه کردهاید؟
بهنظرم این چرخه باید متوازن باشد. وقتی مربی نتواند کشتیگیری در سطح ملی پرورش دهد، خودبهخود نمیتواند در سطح ملی مطرح شود. تمرکز ما بیشتر روی آمادگی کشتیگیران بوده است. برخی رایزنیهایی هم با فدراسیون برای شهرستانهایی که مربی واجد شرایط نداشتهاند، انجام دادهایم.
برنامه شما برای کشتی فرنگی و ارتقای سطح کیفی آن باتوجهبه تک ستارههای درخشان موجود چیست؟
زمینه کشتی باچوخه در خراسان گرایش به کشتی آزاد را بهنوعی تثبیت کرده است و گرایش به فرنگی وجود ندارد. حتی در لیگ رده پایه بهصورت رفت و برگشت 5 وزن و گاهی اوقات 6 وزن را به فرنگی اختصاص دادیم (شبیه لیگ کشتی رده سنی پایه در آلمان) که زمینه رشد فرنگی مهیا شود، اما باز هنگام انتخابی تیم استان، گرایش به کشتی فرنگی بسیار بسیار ناچیز است.
خراسان همیشه داوران برجستهای در سطح کشور داشته، اما سوت طلایی داشتن و داور المپیکی شدن تاکنون در انحصار مرکزنشینان بوده است. برای اینکه در این حیطه هم اتفاق خوبی بیفتد برنامهای دارید؟
حفظ حرمت، شأن و جایگاه داوران همیشه مدنظر ما بوده است. قبلا هم داوران ما شخصیتی ممتاز، برجسته و فرهیخته با نظم خاص داشتهاند. الان هم بهنظر همینگونه است. ما تلاشمان این است که این حاشیه امنیت با بروز نظم برای حفظ جایگاه داوران نزد کشتیگیران و تماشاگران وجود داشته باشد. جناب حسام امامی، رئیس کمیته داوران، داوری جوان، باانرژی و مسلط به 4 زبان دنیاست که همکاران خوب خراسانی خود را در سطح کشور همراهی میکند. در انتخاب ایشان حفظ جایگاه و شأن دانش هم مدنظر ما بوده است و از طرفی ما وقتی داوران برجستهای خواهیم داشت که کشتی موفقی داشته باشیم.
جناب ریاضی بهنظر میرسد خراسانیان به کشتیهای پهلوانی، ساحلی، آلیش و کوراش گرایش بیشتری دارند. غیر از وجود کشتی باچوخه دلیل خاصی دارد که این کشتیها را بر کشتی آزاد و فرنگی ترجیح میدهند یا اینکه نوعی رسوبات ذهنی (که شما آن را بیماری مزمن نامیدید) باعث میشود که حداکثر به قهرمانی در کشور بسنده کنند؟
طبیعی است که رشتههایی که برشمردید به کشتی چوخه نزدیکی بیشتری دارد. علاقه خراسانیان به این رشتهها از یک طرف و استقبالنکردن سایر استانها باعث شده است که در این حیطه بیشتر بدرخشیم.
نظر شما راجع به پرورش گلخانهای تک قهرمانان برای تهییج جامعه جوان چیست؟ در واقع الگوسازی در برنامههای شما جایی دارد؟
حفظ و ارتقای سطح کیفی کشتیگیران موجود در راستای تهییج فضای موجود است و برای پرورش گلخانهای هم اقدام کردیم، اما متأسفانه برخی کجاندیشیها باعث شد عطای کار را به لقایش ببخشیم و از آن درگذریم.
باتوجهبه گفته شما مبنی بر مردن کشتی در شهرهای بزرگ، کشتی به سمت روستاها و شهرهای کوچک گرایش پیدا کرده است. برای جهت دادن این علاقهمندی طرح یا برنامهای دارید؟
برای تربیت مربی جهت شهرستانهایی که ظرفیت موجود را دارند، با فدراسیون مذاکرات و رایزنیهایی داشتهایم.
درباره پیشنهاد تاریخی خودتان به جبرائیل حسناف، عنواندارالمپیکی تیم «تا ثبت جهانی توس»، توضیح بیشتری میفرمایید؟
در جریان لیگ برتر سال گذشته، وقتی ارادت و علاقه آقای جبرئیل حسناف را به حضرت رضا(ع) دیدم، به او پیشنهاد کردم که مدالهایش را تقدیم حضرت کند. بهسرعت پذیرفت و در مراجعه بعدی 5 مدال المپیک و جهانی خود را به همراه آورد. در مراسمی این مدالها به موزه آستان قدس اهدا شد و بنا به اصرار ایشان این عمل خیلی رسانهای نشد.
و حرف آخر، تا کجا ادامه میدهید؟
بهطبع من منتخب مجمع برای یک دوره چهارساله هستم و تا پایان این دوره باافتخار در خدمت کشتی خراسان خواهم بود، مگر اینکه فدراسیون یا کشتی خراسان این را نخواهد.
* عباس خسروی زاد
همکار سابق مجله کشتی و روزنامه روز ورزش
مربی رسمی فدراسیون کشتی، معلم بازنشسته و قهرمان سابق جوانان کشور