۲ پهلوان در میانه گود یا تشک کشتی زانو زده اند. مرشد ضرب و زنگ مینوازد. پیش کسوت و بزرگتر میدان درحالی که بین ۲ پهلوان ایستاده و دستها را برشانه ۲ دلاور نهاده است، گل کشتی میخواند:از ابتدا ز خداوند غیب دان رخصت/ ز مصطفی و جمیع پیمبران رخصت/ ز مرتضی علی آن شاه لافتی رخصت/ سپس ز پنج تن آل عبا رخصت/ رخصتی خواهم و عشقی و سلام/ تا کنم بر رخ این جمع تمام/ اهل معنی همه یکجا جمع اند/ بر علی عشق است و بر جمع سلام/ صف نشینان صف ارباب وفا را عشق است/ سید و شیخ و نقیب و نقبا را عشق است/ حلقه چشم جمیع فقرا را عشق است / در حقیقت نه همین، مرشد ما را عشق است.
مرشد زنگ را به صدا درمی آورد و ۲ پهلوان فرومی کوبند. ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری، دانشمند قرنهای نهم و دهم هجری، درباره خصوصیات پهلوان واقعی مینویسد: اگر پرسیدند: که را پهلوان توان گفت؟ بگوی: آن کس که چند صفت داشته باشد، و آن صفات عبارت اند از: ترس از خدا، متابعت از شرع، تن قوی، زبان خوش، دل دلیر، صبری تمام، خلقی پسندیده، علمی به کمال، تلاش و کوشش مدام، دوری از حرام و پوشاندن خود از محرمات. اما کشتی پهلوانی خاص ایرانیان است و سابقه آن به قرنهای بسیار دور برمی گردد. داستانهای حماسی شاهنامه گواه بر روحیه پهلوانی ایرانیان است، اما در سالهای پس از ورود اسلام به ایران، آنچه در تاریخ موجود است، به قرنهای هفتم و هشتم هجری برمی گردد. از پهلوان «فیله همدانی» که در قرن هفتم هجری میزیسته به عنوان نخستین پهلوان ایرانی نام برده شده است. اما آن که کشتی پهلوانی با نام او بر زبانها جاری است کسی نیست جز پهلوان عارف، محمود خوارزمی، مشهور به «پوریای ولی»، که در قرن هشتم هجری زندگی میکرده است.
در دوره حکومت قاجاریه، به کشتی پهلوانی اهمیت ویژهای میدادند و همه ساله پهلوان پایتخت انتخاب میشد. از نام آورترین پهلوانان این دوره میتوان پهلوان یزدی بزرگ و پهلوان اکبر خراسانی را نام برد. دوره جدید مسابقات کشتی پهلوانی از سال ۱۳۲۳ با پیشنهاد انجمن ملی تربیت بدنی رسما آغاز شد. از آن سال تا سال ۱۳۹۸، یعنی در ۷۶ سال، تنها سوابق ۵۷ دوره این مسابقات موجود است. برخی سالها یا مسابقات برگزار نشده یا جایی ثبت نشده است. در آرشیو فدراسیون ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی، و فدراسیون کشتی هم بیش از همین ۵۷ دوره چیزی وجود ندارد. سهم پهلوانان خراسانی از این مسابقات تاکنون ۱۶ عنوان پهلوانی کشور است که به ترتیب به نام این پهلوانان ثبت شده است: پهلوانان مصطفی طوسی، ابوالقاسم سخدری، احمد وفادار، یعقوبعلی شورورزی، حمید قشنگ، امین رشیدلمیر، عبدالرضا کارگر و احمد میرزاپور. پهلوان ابوالقاسم سخدری سال ۱۲۹۱ در روستای سخدر، از توابع نیشابور، به دنیا آمد. در سالهای نوجوانی، ورزش را با کشتی باچوخه آغاز کرد. سال ۱۳۱۸ به سربازی رفت و پس از پایان خدمت، به استخدام ارتش درآمد و سالها به عنوان افسر ورزش خدمت کرد. از سرشناسترین شاگردان وی میتوان پهلوانان احمد وفادار و یعقوبعلی شورورزی را نام برد.
مرحوم وفادار میگفت: زمانی که به خدمت سربازی اعزام شدم، جناب سروان سخدری، افسر ورزش لشکر مشهد، من را دید و گفت: تو استعداد خوبی برای کشتی داری. من هم که در سالهای نوجوانی و جوانی کشتی چوخه کار میکردم، زیر نظر ایشان فنون کشتی آزاد را فرا گرفتم و با شرکت در مسابقات کشوری، به عضویت تیم ملی کشتی آزاد و کسب ۳ دوره پیاپی پهلوانی کشور رسیدم. مرحوم سخدری عضو سنگین وزن نخستین تیم ملی کشتی آزاد کشور در المپیک بود. وی در المپیک ۱۹۴۸ لندن و در سی وشش سالگی به مقام پنجم المپیک رسید. مرحوم سخدری بعد از پایان دوران قهرمانی، کمتر در صحنههای ورزش حضور پیدا میکرد. سال ۱۳۶۳ بود که من به دلیل ارتباط خانوادگی با داماد ایشان، آقای دکتر شیبانی، توفیق دیدار با پهلوان را در منزل دکتر به دست آوردم. حاصل این دیدار گفت وگوی مفصلی بود که با پهلوان سخدری انجام دادم و با مقدمهای که مرحوم بهمنش نوشتند، در هفته نامه «دنیای ورزش» چاپ شد. پس از آن، پهلوان حضور بیشتری در میادین کشتی داشتند و تا آخرین سالهای عمر با حضور در کنار تشک یا گودهای کشتی باچوخه، مشوق جوانان علاقهمند به ورزش پهلوانی کشورمان بودند.
شاید بتوانم بگویم آخرین حضور ایشان در کنار کشتی و کشتی گیران حضور در مسابقات کشتی باچوخه در روستای حاجی آباد نیشابور و در کنار گودی بود که به «گود باچوخه پهلوان ابوالقاسم سخدری» نام گذاری شده بود. پهلوان سخدری ۲۸ مرداد ۱۳۸۱ در نودسالگی به دلیل ابتلا به سرطان، در یکی از بیمارستانهای مشهد دار فانی را وداع گفت و در صحن جمهوری اسلامی بارگاه رضوی به خاک سپرده شد. امیررضا خادم در مراسم خاک سپاری ایشان گفت: پهلوان سخدری فردی فرزانه، ادیب، معلم اخلاق و از نوادر کشتی خراسان و ایران بود.
روحش شاد و یادش گرامی.