صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

معرفی دو مجموعه داستان عاشورایی | «فراموشان» و «راز سر به مهر»

  • کد خبر: ۴۰۶۶۹
  • ۰۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۵
دو مجموعه داستان عاشورایی را پیش روی شما معرفی کرده ایم- بااین حال نخست اینکه تا سطح دلخواه در این گونه، فاصله داریم و دوم آنکه رمان در مقام قالبی پرطرف دارتر بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. حمایت مسئولان از ادبیات ارزشی در بخش ادبیات داستانی عاشورایی و اقبال نویسندگان به این ادبیات همچنان نمره قبولی نمی‌گیرد.
وحید حسینی ایرانی | شهرآرانیوز - اگر عنوان کلی ادبیات ارزشی را تعبیری مناسب و وافی به مقصود بدانیم، باید این تلقی رایج را ذکر کنیم که از این ادبیات حمایت فراوانی صورت می‌گیرد. اما اگر ادبیات داستانی عاشورایی -به معنی داستان‌هایی که با محوریت واقعه عاشورای حسینی یا با تکیه به مفاهیم مرتبط با آن نگاشته می‌شود- را یکی از مصداق‌های ادبیات ارزشی به شمار آوریم، بررسی‌ها ما را به نتیجه دیگری می‌رساند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشویق و ترغیب‌هایی از سوی متولیان فرهنگی برای توجه به این داستان‌ها شکل گرفته است، اما آن طور که مثلا در زمینه ادبیات دفاع مقدس پرکار بوده ایم، کمیتی درخور اعتنا بر بستر داستان و به ویژه رمان عاشورایی نیافریده ایم. به عبارتی، همان سان که پیش از انقلاب تعداد آثار این چنینی زیاد نبود (شاید مشهورترینشان رمان پرحجم «زندگانی امام حسین» به قلم زین العابدین رهنما و در مرتبه‌ای پایین‌تر از نظر شهرت، رمان کوتاه «عشق مقدس» از حسینقلی مستعان باشد) پس از انقلاب هم وضعیت این گروه از آثار ادبیات داستانی مطلوب نیست. البته شماری اثر داستانی چه در قالب رمان و چه داستان کوتاه خلق شده است، ولی همچنان در جست وجو‌ها بیشتر نام چند اثر خودنمایی می‌کند، آثاری، چون دو رمان «نامیرا»‌ی صادق کرمیار و «شماس شامی» نوشته مجید قیصری. وضعیت داستان کوتاه دست کم از نظر تعداد تا اندازه‌ای بهتر از وضعیت رمان‌هایی است که در این موضوع و حال و هوا نوشته شده است -دو مجموعه داستان عاشورایی را در همین پرونده پیش روی شما معرفی کرده ایم- بااین حال نخست اینکه تا سطح دلخواه فاصله داریم و دوم آنکه رمان در مقام قالبی پرطرف دارتر بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. نتیجه اینکه حمایت مسئولان از ادبیات ارزشی در بخش ادبیات داستانی عاشورایی و اقبال نویسندگان به این ادبیات همچنان نمره قبولی نمی‌گیرد.

مجموعه داستان‌های عاشورایی «راز سر به مهر»

قلم نویسندگان در خدمت سالار شهیدان

گروه نویسندگان

انتشارات سوره مهر
 
تعداد صفحات: ۲۳۵

«راز سر به مهر» مجموعه بیست و پنج داستان کوتاه عاشورایی است که شاید بتواند کارنامه سی و پنج سال از تاریخچه این ادبیات را نمایندگی کند. در این کتاب که داستان‌های آن را حسین حداد گردآوری کرده است، مخاطب با قلم نویسندگانی روبه روست که عموما پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت جدی خود را در عالم نوشتن پی گرفته اند یا نویسندگان پس از انقلاب شناخته می‌شوند. از جمله این افراد می‌توان از سید مهدی شجاعی، محمدرضا بایرامی، فریدون عموزاده خلیلی، میثاق امیرفجر، مجید شاه حسینی، سید ابوالقاسم حسـینی (ژرفا) و سید محمد سادات اخوی نام برد.

داستان «شبیه، شبیه، شبیه» یکی از کار‌های این کتاب است که مرحوم قیصر امین پور به نگارش درآورده است، شاعری که کمتر او را در جامه داستان نویس می‌شناسیم. بخشی از این داستان را بخوانید:

«من دیر رسیدم. شبیه حضرت عباس می‌خواست به میدان برود. حتی از «حر» هم دیرتر رسیده بودم! اما گویا هنوز هم دیر نشده بود. شبیه شمر با کلاهخود و شمشیر و زره، در میدان جولان می‌داد و وقیحانه به قصد خود اعتراف می‌کرد. سمت راست میدان، اهل حرم و سبزپوشان ایستاده اند و سمت چپ، سرخ پوشان. چقدر نزدیک و چقدر دور! مشکل بود تا باور کنم که اینجا کربلا و امروز عاشوراست، ولی شبیه بود!
شبیه حضرت عباس از امام اذن میدان می‌خواست. امام در زمینه شور می‌خواند و شبیه عباس با شور پاسخ می‌داد، اما سرخ پوشان همه خارج از دستگاه و بی تحریر می‌خواندند. من خیلی دلم می‌خواست امام را ببینم، اما دور بود و چهره اش را خوب نمی‌دیدم. امام با دست مبارک، بر تن شبیه عباس کفن پوشاند. شبیه عباس برق آسا به قصد آب بر اسب جست. اسب بال گرفت و تماشاگران غوغا کردند. همه چیز معمولی، تا اینکه ناگهانی زنی از میان جمعیت تماشاگر بیرون پرید. تنم لرزید. زن زمین خورد. از زمین برخاست. یا حضرت عباس! زن سیاه پوش با کودک در آغوش! همین که از صف تماشاگران جدا شد به میدان رسید. خدایا، هیچ وقت میدان این قدر نزدیک نبوده است! در یک قدمی! زن به میدان زد. سراسیمه می‌دوید. ناگهان ایستاد. خم شد. مشتی خاک برداشت. به سر خود زد و به سر کودکش نیز. همچنان سراسیمه می‌رفت. چه می‌خواهد بکند؟ قرار نبود کسی از صف تماشاگران به میدان برود.»


مجموعه داستان «فراموشان»، نوشته داوود غفارزادگان

پازلی که راویان ناشناخته تکمیل می‌کنند

نویسنده: داوود غفارزادگان

انتشارات قدیانی
 
تعداد صفحات: ۹۶

داوود غفارزادگان نویسنده شناخته شده‌ای است که هم در عرصه ادبیات بزرگ سال قلم زده است و هم در زمینه ادبیات کودک و نوجوان. «فراموشان» مجموعه داستان‌های به هم پیوسته‌ای است که به قلم این نویسنده برای مخاطب نوجوان به چاپ رسیده است. در این کتاب، از زبان و روایت شش شخصیت کمترشناخته شده که به نوعی در واقعه کربلا حضور داشته اند، در قالب داستان‌هایی جداگانه، تصویری کلی از این رویداد خونین تاریخ به دست داده می‌شود، راویانی، چون سرباز سپاه اشقیا یا والی مدینه در حالی که جزو جنایت کاران دخیل در جنایت بزرگ سال ۶۱ هجری بوده اند یا شاهد جنایت به شمار می‌آیند.

در بخشی از کتاب آمده است:

«آنچه بر آن نگریسته ام و دست هایم آن را لمس کرده و آنچه شنیده و به چشم خود دیده ام، بر شما ماتم زدگان می‌نویسم و شهادت می‌دهم که آنچه قبل از گفتار من آمده، همه درست است و آنچه بعد از این، از زبان ذلیل‌ترین مردمان یعنی قیس القطیفه خواهد آمد، عین واقع! اینک آنچه در مدت هشت روز بر فرزندان رسول خدا گذشت: دوم محرم بود که حسین بن علی وارد سرزمین کربلا شد. فرمود: «نام این زمین چیست؟» عرضه داشتند که نام این زمین کربلاست. فرمود: «خداوندا به تو پناه می‌برم از کرب و بلا.» و پس از آن گفت: «فرود آیید و منزل کنید که اینجا، خوابگاه شتران ما، بارانداز ما و خون ریزگاه ماست.» سپس همه فرزندان و برادران و خاندان خود را گرد آورد. لحظه‌ای چشم در صورت آن‌ها دوخت و فرمود: «مردم بنده دنیایند، و دین بازیچه‌ای است بر زبانشان. تا آن هنگام که روزی شان آماده شود با دین سر و کار دارند، اما چون سختی فرا رسد، دین داران بسیار اندک می‌شوند.» حربن یزید ریاحی که با سربازانش در مقابل خیمه‌های اباعبدا... اطراق کرده بود، طی نامه‌ای گزارش ماجرا را به عبیدا...  بن زیاد نوشت. چندی نگذشته بود که نامه‌ای از طرف ابن زیاد به امام حسین رسید. مضمون نامه چنین بود: «از ورودت به سرزمین کربلا آگاه شدم. امیرالمؤمنین یزید بن معاویه به من دستور داده که سر بر بالین نگذارم و سیراب نگردم مگر آنکه تو را به قتل برسانم یا آنکه به فرمان من و یزید درآیی.» امام که نامه را خواندند، به غضب آمدند. آن را بر زمین پرت کرده و فرمودند: «ملتی که خرسندی مخلوق را بر خشم خالق ترجیح دهد، هرگز روی رستگاری نمی‌بیند!»
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.