لیلا کوچکزاده- فرانک رحیمی | شهرآرانیوز - دیرزمانی است که در سالروز درگذشت شاخصترین شخصیت شعر معاصر ایران در چهارم شهریور به یادش مینویسیم. مهدی اخوان ثالث، میم امید. ماث راوی توسی. شاعر شکست. زاده ۱۰ اسفند ۱۳۰۷ در مشهد و وفاتیافته در ۴شهریور ۱۳۶۹ در تهران. آرمیده در جوار آرامگاه فردوسی.
یک سال نوشتیم «در سوگ امید» و صحبت دوستانش را نگاشتیم. علی باقرزاده میگفت: «او در تمام عمر در تنگدستی به سر برد، ولی هرگز دیده یا شنیده نشد که تن به ذلت بدهد و آبروی فقر و قناعت را ببرد. مهدی در آسمان شعر درخشید و به اوج رسید، ولی هرگز دوستان مشهدیاش را فراموش نکرد.»
رضا افضلی هم گفته بود: «اخوان به علت ابتلا به بیماری قند، یک باره آب شد.»
یک سال هم از ویژگیهای ادبی شاعر زمستان گفتیم. از زبان دکتر ابوالقاسم قوام، استاد ادبیات نوشتیم بزرگترین خدمت اخوان به ادبیات دوره خود و پس از آن این بود که زمینه را برای غنای بیشتر زبان کهن فارسی فراهم کرد و این ذهنیت را در شاعران بعد از خودش ایجاد کرد که به ادبیات کلاسیک خود نیز توجه داشته باشند، او به شاعران آن دوره که عموما فکر میکردند برای معاصرشدن باید ادبیات قدیم را دور ریخت، فهماند که بدون آگاهی از گذشته، نمیتوان شاعری موفق بود و حرف ماندگاری زد. دکتر قوام این را نیز گفت که اخوان فرزند روزگار خویش هم بود و دغدغههای انسان معاصر را داشت. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با اینکه اخوان شخصیتی حزبی و سیاسی نیست، نمیتواند در مقابل دغدغههای اجتماعی متأثر از سیاست بیتفاوت باشد و دست به سرودن میزند و میشود شاعر شکست.
اخوان گفته بود: «از خراسان دیروز به مازندران امروز» رسیده است. برای همین تلاش میکند تا به پیروی از نیمایوشیج مازندرانی، زبان، قالب شعری و سبک ادبی خود را جامهای نو و امروزی ببخشد. او به سمت قالب نیمایی گرایش پیدا میکند که آن محدودیت بیانی شاعر در اوزان و قالب کلاسیک را ندارد.
در بیست و هشتمین سال نبودنش، به جستوجوی خانه پدری اش به محله سراب، رفتیم. خانهای که در آن متولد شده است. نوشتیم: «جای خالی یک خانه» به دنبال نشان یا خاطرهای از خانهای دو هزار متری که به گفته پسرش زردشت، آنقدر بزرگ بوده که با دوچرخه درش را باز میکردند! دورتادورش اتاق و زیرزمینش مطبخ بسیار بزرگی بوده و چهار خانواده در آن زندگی میکردهاند. نشانی از این خانه نیافتیم. زردشت، بعید میدانست با تغییرات شهرسازی امروز مشهد، بتواند خانه را بشناسد. ولی پیشنهاد داد که میتوان خانهای در همین محله را به یاد پدر، بازسازی و نشانمند کرد.
در بیست و نهمین سال نبودنش نوشتیم «این زمستان تمام نشد آقای اخوان؟»
و در این روزها، در سیامین سال، به خانهموزه اخوان در تهران رفتیم. آنجا که زین پس، نام و یادش را بیش از پیش زنده نگه خواهد داشت. آنجا که حافظ پوستین کهنه شعرش خواهد بود. نمادی از فرهنگ دیرینه سرزمین ما و «سالخوردی جاودانمانند [..]یادگار از روزگاران غبارآلود، مردهریگی داستانگوی از نیاکانم که شب تا روز گویدم، چون و نگوید چند...»
آنچه در ادامه میخوانید روایت خبرنگار شهرآرا از خانه موزه اخوان ثالث در تهران است.
ساعت، اوایل صبح شهریور است. عطر نارنجی دمدمههای پاییز از خانهای در حوالی خیابان فاطمی، کوچههای خجسته میآید روی تابلو بر سر در خانه نوشته شده:
«خانهموزه مهدی اخوان ثالث»، مرمت و بازسازی:۱۳۹۹-۱۳۹۸ و به شماره ثبت ملی:۱۰۴۰۴»
صحن حیاط با آن باغچههای دلانگیز، چشمنوازی میکند. تندیس مهدی اخوان ثالث، روی ایوان نشسته است و به مهمانانش خوشآمد میگوید.
روحنواز؛ آبی؛ به وقت نزدیکیهای پاییز دعوتمان کرده است؛ آقای شاعر پاییز و زمستانهای ما.
صدای خشت خشت خانهتان، تلفیقی از شعر و موسیقی، شعر و تئاتر، شعر و نگارگری، شعر و نقوش فرش است و روح دمکشیده اشعار و کلمات، اثر انگشتی جاودانه در گوشه و کنار این خانه.
اما قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز چه خبر آوردی؟
از آسمان تهران، خانه و دلخانه شاعر پادشاه فصلهای ما به آسمان هنردوست مشهد
خانواده مهدی اخوان ثالث، در دهه پنجاه تا هشتاد خورشیدی در این خانه اشکوب (همکف و یک طبقه بالای آن) که متراژ آن به حدود ۱۵۰ متر میرسیده، سکونت داشتهاند. خانهای بازمانده از دوران پهلوی دوم. بعد از عبور از حیاط به ورودی ساختمان میرسیم و پس از گذر از راهرو، هالی کوچک و درهای سالن، آشپزخانه، سرویس بهداشتی و اتاقها. طبقه همکف، اتاق کار مهدی اخوان ثالث بوده است؛ صندلیها و میز چوبی، پنجرهای بزرگ رو به حیاط با آن پردههای حصیری چوبی و کتابخانهای هم قبلا اینجا بوده که بعدها به طبقه بالا منتقل شده است.
تابلو عکسهایی بر دیوار خانه، آویخته شده است که از میان آنها عکس پدر و مادر استاد، علی و مریم، نگاهمان میکنند. گویا اینجا که اتاق کار استاد بوده، تختی وجود داشته که روی آن مینشسته و مینوشته. بعدها، اما دخترش یک دست مبل قهوهای کنار پنجره میگذارد. از اتاق کار، همان اتاق آواز طولانی کلمات خارج میشویم. در انتهای راهرو، آشپزخانه قرار دارد. با در چوبی و رنگآمیزی شده. فضای گرم و گیرایی که در آن، چایی دم میکردند و در کنار کاغذها و کتابهای آفریده شده، نوش جان میکردند؛ این شاعرِ «عزیز جانِ ما» (عزیز جان، تکیه کلام استاد اخوان بوده است).
میز و صندلیهای نهارخوری، ماشین لباسشویی و سقف کمی کوتاه آشپزخانه، از زیباییهای اینجاست. در راهرو از بین تابلوها، قابی با عنوان «شهریار» صدایمان میکند:
«شهریارا، تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا، تو همان پاکترین پرتو جانیای برای تو بمیرم، که تو تبکرده عشقیای بلای تو به جانم که تو جانی و جهانی و...»
این دستخط را زمانی استاد اخوان ثالث نوشته که استاد شهریار در بیمارستان مهر بستری بوده است. وقتی به عیادت استاد شهریار میرود، در گلفروشی تکه کاغذی پیدا میکند و این دستنوشته را روی آن مینویسد.
طبقه اول مخصوص خانوادهشان بوده و از اتاق کار استاد در طبقه همکف جداست. اهمیت و احترام خانواده در جداسازی کار و زندگی خانوادگی در این تفکیک، کاملا مشهود است و یک پذیرایی و اتاق کوچک. کتابخانه طبقه اول اینجاست.
اخوان بین ۷ تا ۱۰ هزار جلد کتاب داشته است که اکنون کتابها در دست خانواده اوست و هنوز به این موزه منتقل نشده است. اما در این کتابخانه، حدود ۲۰۰ جلد کتاب مشابه با کتابهای او را با نظر پسر کوچکش مزدک خریداری شده است.
یک صندلی چوبی و میز و تابلوهایی هم هست. تندیسی از استاد مهدی اخوان ثالث، نشسته روی صندلی و در کنار کتابخانه دیده میشود. آفریدهای که آن هم مانند تندیس توی حیاط، اثر امید کیایی است. البته معمولا در خانهموزهها از سردیس استفاده میشود و فاخرتر، استفاده از سردیسهای مرمر و برنز است که میتوان به این امر در آینده پرداخته شود.
خانه مهدی اخوان ثالث، در سال ۱۳۸۲، ثبت میراث فرهنگی میشود. بعد هم شهرداری تهران در سال ۱۳۸۵ این خانه را از خانوادهاش خریداری میکند و در سال ۱۳۹۷ هم، برای مرمت و بازسازی به شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران، واگذار میشود. ۲۹ مرداد امسال نیز، شهردار تهران، در بازدید از خانهموزه، همزمان با پایان مرمت آن، به رونمایی از تندیس اخوان ثالث پرداخته است.
مهدی درخواه، مدیر موزهخانه مهدی اخوان ثالث که در این بازدید همراه ماست میگوید: از سال ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۸ این خانه با هزینهای بالغ بر ۳۰۰ میلیون تومان، مرمت و تجهیز شده است. ولی از آنجا که این بنا، مربوط به اواخر دهه ۴۰ است، هنوز استحکامبخشی آن صورت نگرفته و فقط مرمت و بازسازی شده است.
دراینباره، اما زردشت اخوان ثالث، فرزند آن مرحوم و تنها ناشر قانونی آثار استاد (نشر زمستان)، در گفتگو با شهرآرا انتقادها و نارضایتیهایی از مرمت و بازسازی خانه بیان کرده است. انتقاد از بیشباهتبودن خانهموزه امید با خانه پدریاش. او گفته چند سال پیش هم منزل پدری را بازسازی کردهاند، اما با اعتراض خانواده روبهرو شدهاند و مسئولان شهرداری تهران دوباره خانه را بازسازی کردهاند که به گفته او این بار، بازسازی شبیهتر است، اما باز هم اشکالاتی دارد. اما علیرضا آقائی، مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران، به تازگی در جریان افتتاح خانهموزه اخوان گفته است: تلاش کردهایم تفکر و ماهیت شاعرانگی این شاعر معاصر را در طراحی خانهموزه منعکس کنیم. خانواده مهدی اخوانثالث، بهویژه مزدکاخوانثـالث با اهـدای لوازم پدر و هــمچنین علی دهباشی، مدیرمسئول مجله بخارا، در به نتیجه رسیدن ایـــن طــرح کمک شایانی کردهاند.
هنوز لوازمی مثل تلفن، لوستر و تار معروف استاد اخوان به این خانه منتقل نشده است. همچنین ساخت قفسههای حفاظتی از اشیا در دست اقدام است. به گفته مدیر خانهموزه اخوان ثالث بخشی از لوازم خانه استاد اخوان مثل چند عدد لوستر و چند تخته فرش و ... قبل از مرمت، در انبارگردانی یکی از شهرداریهای تهران که عهدهدار بازسازی خانه بوده، پخش شده و مشخص نیست کجاست. ما بعدا خانه را تحویل گرفتیم و مسئول حفظ و نگهداری اشیا و لوازم، بخشی از وسایل را تحویل داده است و از بقیه مطلع نیستیم.
درخواه درباره ساز تار استاد اخوان ثالث نیز میگوید: از این نوع تار، یعنی «تار یحیی» تقریبا ۲۰۰ عدد در سراسر جهان وجود دارد که حدود ۱۱۰ عدد آن در ایران است و هنرمندانی همچون استاد حسین علیزاده و محمدرضا لطفی با این ساز نواخته و عجین بودهاند. به نظر میرسد اگر این تار در موزه موسیقی ایران نگهداری بشود، بهتر است و میتوان سازی بهعنوان سمبل و نماد از تار استاد اخوان را در این خانه نهاد.