از همان زمان که کرونا آمد، معلوم بود که این ویروس سبک زندگی، عملکرد دولتها و مردم را با چالش جدید و تجربهنشدهای مواجه خواهد کرد؛ پدیدهای که هیچگاه در گذشته در این قالب تجربه نشده بود. یکی از مهمترین آثار این پدیده بهچالشکشیدن اعتبار و کارایی مدیریتها بود. در حقیقت مردم کشورها توانستند درک بهتری از مدیریتهای خود در خلال مواجهه با این ویروس پیدا کنند. ۳ عنصر رشد یا کاهش رشد اقتصادی و نیز میزان مرگومیر ناشی از کووید۱۹ و بالاخره توانایی کنترل شیوع ویروس، شاخصهای مناسبی برای سنجش این تواناییها بود. ولی اینها نتایج سیاستها بود، درحالیکه فرایند اتخاذ و اجرای سیاستها از اهمیت بیشتری برخوردار بود؛ اینکه دولتها تا چه حد توانستند تصمیمات قابلقبول از نظر مردم بگیرند و جامعه را با خود همراه کنند، اینکه چقدر توانستند در کنار مردم باشند، اینکه تصمیمهای آنان تا چه حد عاری از تناقض بود، اینکه تصمیمهای آنها تا چه حد واجد ضمانت اجرایی بود و اینکه رفتار دولتها تا چه حد حس همراهی با مردم را برمیانگیخت؟
اتخاذ تصمیماتی همدلانه با مردم، عاری از تناقض و واجد ضمانت اجرا حداقلهایی بود که انتظار میرفت رقم بخورد. اما متأسفانه باید گفت که شاهد چنین ویژگیهایی نیستیم. در درجه اول سخنان متناقض فراوان است. هر کس حرف خود را میزند. این مسئله را در تهران و در قضیه طرح ترافیک بهوضوح دیدیم. برای مردم سخت است که بپذیرند مدارس باز، اما کلاسهای دانشگاهی بهصورت مجازی برگزار شود. ولی این وضع را میبینیم.
از سوی دیگر برای جلبنظر موافق یا اقناع مردم اقدام درخوری صورت نمیگیرد. بههمین علت مردم نیز مخالفت میکنند و در نهایت کارها چنانکه برنامهریزی میشود، پیش نمیرود. این مسئله قبلا در بهار درباره بازشدن مدارس رخ داد و اکنون نیز احتمالا در حال تکرار است. از همه بدتر اینکه صدای دولت، صدای نصیحت و توصیه است و نه صدای اقتدار. باید میان نظرها و تصمیمهای دولت و غیردولت تفاوت قائل شد.
ویژگی اصلی دولت ضمانت اجرای تصمیمهای آن است. قرار نیست دولت عجز و لابه کند یا در مقام نصیحت برآید. به این سخنان آقای وزیر بهداشت توجه کنیم: «ای کاش توانی، اختیاری، ابزاری یا مددی فراتر از تمنا و خواهش و التماس داشتم تا با این ترددهای بیرویه برای روزهای سخت خیز مجدد بیماری و زحمت و گرفتاری همکارانم مضطرب نمیشدم... خواهش میکنم از مردم دوباره باروبندیل سفر نبندند. بیشترین گرفتاری را ما در مازندران داریم... نگرانم از اینکه با بیتوجهیها، شاهد موج جدیدی از بیماری باشیم. همکاران ما هم خسته هستند و نگرانم که همکارانم قربانی بیتوجهی برخی افراد شوند!»
اگر بههر دلیلی دولت سفررفتن را مجاز میداند و مانع آن نمیشود، باید مسئولیت تبعات آن را نیز بپذیرد. نه اینکه آن را بهعهده مردم بیندازد. اگر سفررفتن خطرناک است و میتواند موج سوم را ایجاد کند، وظیفه دولت است که مانع از انجام آن شود. صندلی قدرت با صندلی خطابه و وعظ و نصیحت تفاوت دارد. اینها وظیفه دیگران است. اینکه همزمان از بازگشایی مدارس حرف بزنیم و درعینحال اعلام کنیم که ۹۹ شهرستان کشور در وضع قرمز هستند و هیچ نقطه سبزی در کشور وجود ندارد، مردم را سردرگم و گیج میکند. مشکل اینجاست که برخی دستاندرکاران چنان خودشیفته هستند که هر روز در مقام نادرست مقایسه خود با برخی کشوها هستند و بهنتایج خیالی این مقایسه میبالند!