اعلام رایگانشدن برق مصرفی برای حدود یکسوم جمعیت کشور اقدام مفیدی است که باید از آن دفاع کرد. البته در همینجا توضیح دهم که بنده با ارائه خدمات و کالای رایگان از طرف دولت جز درباره آموزش، بهداشت و خدمات قضایی و امنیتی مخالفم. علت نیز روشن است. این کار بهزیان مردم است، زیرا دولت هر چیزی را که رایگان بدهد، از ارث پدرش نخواهد داد و حتما آن را از جیب مردم و بهخودشان پرداخت میکند و این نوع قیمتگذاری موجب افزایش بیرویه و ناکارآمد مصرف آن کالا یا خدمت میشود؛ بنابراین بهزیان جامعه است. فرض کنیم که برق برای همه مجانی شود. بهطور قطع مصرف آن چند برابر میشود. سرمایهگذاری برای تولید و انتقال این برق را دولت از جیب من و شما میدهد. پس از جاهای دیگر برمیدارد؛ بنابراین دولت باید قیمت تمامشده کالا و خدمات مصرفی را از مردم بگیرد تا مصرف آنها متعادل شود و بار زیادی را از طریق هزینههای دولتی بر مردم تحمیل نکند.
ولی در مورد خاص برق و انرژی در شرایطی این اقدام را مفید میدانم؛ مشروط بر اینکه این کار به کاهش مصرف برق منجر شود و هزینه سنگین سرمایهگذاری برق از دوش مردم و اقتصاد برداشته شود؛ بنابراین هدف اصلی از این کار نباید کمککردن مستقیم به طبقات پایین باشد. کمک به آنان راههای بهتر دیگری دارد که در ادامه خواهم گفت. هدف اصلی باید متعادلکردن مصرف نهایی باشد، از طریق نزدیککردن قیمت آن به قیمت تمامشده. ولی متعادلکردن قیمت، چون بهزیان طبقات پایین میشود، دولت تا میزان معینی از مصرف را رایگان اعلام کرده است که بهطور قطع بهنفع طبقات پایین است. درحقیقت این سیاست را باید برای همه حاملهای انرژی، چون گاز و سوخت نیز اجرا کرد. هرگونه تغییر قیمت باید به بهبود وضعیت طبقات ضعیف و نیز ضرورتا افزایش بهرهوری اقتصادی معطوف باشد. هر دو شرایط لازم هستند.
با این حال انجام این پیشنهاد راه بهتری نیز داشت. به همه خانوارهای کشور میزان معینی از کیلووات برق بهصورت رایگان داده شود، چه فقیر و چه غنی. هر خانواری که کمتر از آن را مصرف کرد، به همان میزان مصرف کمتر تا سقف تعیینشده بتواند پول آن را با قیمت تعیینشده از شرکت برق بگیرد و هرچه از آن میزان بیشتر مصرف کرد، با قیمت واقعی پرداخت کنند. این کار سبب میشود که همه مصرفکنندگان بهنحوی در کاهش مصرف کوشش کنند. ممکن است سیاست موجود، برق مصرفی برخی طبقات را افزایش دهد و این خلاف هدف اعلامشده است. البته در همین حدی هم که انجام شده، خوب است و بهقول معروف، کاچی به از هیچی!
اتفاقا آقای وزیر نیرو نیز در مقام دفاع از این طرح عمدتا بر افزایش کارایی صنعت برق و بهینه شدن مصرف آن اشاره کردهاند. این طرح را میتوان برای صنایع هم در نظر گرفت. برای مثال کارخانهای که مثلا فولاد تولید میکند، به ازای هر تن تولید فولاد یک مقدار برق با قیمت پایه در نظر گرفته شود. مقداری که در سطح استانداردهای موجود و بینالمللی باشد. مصرف کمتر از آن را از کارخانه بخرند و اضافه بر آن را با قیمت جهانی از کارخانه بگیرند. این کار سبب میشود که کارخانجات به سوی مصرف کمتر برق میل کنند. این سیاست موجب افزایش تورم نیز نخواهد شد. وضعیت مصرف برق در ایران و نیز شدت انرژی بسیار تأسفبار است و نیازمند طرحهایی است که انگیزههای جدی برای کاهش مصرف را در تولیدکنندگان خانگی و صنعتی و تجاری ایجاد کند. به انگیزه سیاستگذاران کاری ندارم، ولی این نکته مطرح است که چرا در سالهای گذشته که همواره از این نوع ایدهها برای کنترل مصرف انرژی پیشنهاد میشد، کسی به آنها توجهی نمیکرد؟ اگر به این پرسش پرداخته شود، بخشی از کاستیهای نظام تصمیمگیری در ایران شناخته خواهد شد.