یکی از ویژگیهایی که به شهین عاملزاده نسبت میدهند دست خیرش است و میگویند اگر کسی گرهی به کارش افتاده باشد او در خط مقدم خیرخواهی است.
حسینزادهعطار | شهرآرانیوز؛ شهین عاملزاده از آن خانمهای فعال انقلابی است که خانمهای هممحلهایاش در محدوده سازمان آب و ششصد دستگاه او را خوب میشناسند. یکی از ویژگیهایی که به او نسبت میدهند دست خیرش است و میگویند اگر کسی گرهی به کارش افتاده باشد یا برای ازدواج دخترش نیاز به کمک و حمایت داشته باشد او در خط مقدم خیرخواهی است.
چند سالی است که همراه ۲۰ نفر دیگر کارگاه تولیدی چادرنماز در زیرزمین خانه مادری یکی از همراهانشان در احمدآباد راهانداختهاند و درآمد فروش چادرها را که در کشورهای دیگر هم مشتری دارند برای فعالیتهای خیرخواهانه هزینه میکنند. فعالیتهای اجتماعی برای او از همان سال پیروزی شکوهمند انقلاب شروع شده که با همسایههایش در محله ششصددستگاه در برنامههای روضه و جلسههای دینی شرکت میکرده و به کارهای خیریه هم مشغول بوده، اما اوج فعالیتهای اجتماعی وی در ۸ سال دفاع مقدس بوده و رفتن به معراج شهدا و سر زدن به خانوادههای آنها. این قبیل فعالیتهای او با حضور فعال در پایگاه بسیج و فعالیتهای مذهبی، اجتماعی و فرهنگی در مسجد المنتظر (عج) ادامه پیدا کرده است. خانم عاملزاده سالهاست به عنوان مدیر جهاد پایگاه بسیج این مسجد فعالیت دارد. روایت زندگی او از زبان خودش شنیدنی است.
از خیابان تهران تا معراج شهدا
سال ۱۳۳۳ در خیابان تهران مشهد و در خانوادهای مذهبی متولد شدم. یادم هست پدربزرگ مادریام بسیار به فعالیتهای خیریه علاقهمند بودند. شاید علاقه من به فعالیتهای اجتماعی و خیر از ایشان نشئت گرفته باشد. سال ۵۴ که شد همراه خانوادهام به محله ششصددستگاه آمدیم. انگار فعالیتهای دینی و مذهبی و انقلابیام معنای دیگری به زندگیام داد. خانههای شرکت گاز دورههای قرآنی بسیار پر باری داشتند و مداحهای کاربلدی را برای دورههای قرآنیشان دعوت میکردند. حضور در آن جلسهها من را به بخشی از رؤیاهای کودکی و فعالیتهای انساندوستانه پدربزرگ متصل میکرد. به تدریج در فضایی قرار گرفتیم که همه دغدغه شهروندان را داشته و فعالیتهای انقلابی انجام میدادند و در زمان جنگ نیز رفتن به معراج شهدا و دیدار با خانوادههای آنها و کمکحالشان بودن بخشی از فعالیتهای ما شد، اما همه این فعالیتها در سالهایی که فرزندانم سر و سامان گرفتند به دلیل وقت آزاد بیشتری که داشتم جانی دیگر گرفت.
تشکیل خیریه و شعبهای از مکتب نرجس
همان سال ۵۸ بود که فعالیتهای دینی برای من جدیتر شد. شاید چند سال گذشت تا زمین مسجد المنتظر (عج) برای ساخت مسجد آماده شد و من هم از همان روزهایی که مردم در زمین خاکی مسجد فعالیت داشتند به فعالیتهای فرهنگی و مذهبی مشغول بودم. دو سالی را به عنوان بسیجی عادی بودم و بعد از آن هم بسیجی فعال شدم. از همان سالها در محله و مسجد به فعالیتهای خیر هم مشغول بودم و یکی از مسئولیتهایم این بود که افراد نیازمند محله را شناسایی کنم و در راستای رفع نیاز آنها قدم بردارم.
سال ۶۸ نیز به خیابان هجرت در بولوار سازمانآب اسبابکشی کرده و آنجا جلسهای را با همکاری خانمهای همسایه پایهگذاری کردیم. آن جلسه ۳۰ نفر عضو داشت. خانم ملکجعفری که از مربیهای مکتب نرجس هستند در این راه بسیار به ما کمک کردند. آن زمان پارکینگ خانه و بخشی از طبقه بالا را هم برای جمعآوری وسایل جهیزیه و سیسمونی اختصاص داده بودیم. وسایل را از دوست، آشنا، همسایه و فامیل دریافت میکردیم و وسایل مورد نیاز ابتدای زندگی هر نوعروسی را به او هدیه میدادیم. برای سیسمونی هم با همین روش وسایل را جمع میکردیم و به خانوادهها اهدا میکردیم.
چادرهایمان به همه کشورها رفتهاند
تعدادی از همین گروه خانمهای دوره قرآن که جلساتش در روزهای مشخصی از هفته برگزار میشود جمع شدهایم و در خانه مادری یکی از خانمها در احمدآباد حدود ۶، ۷ چرخ گذاشتهایم و چادرهای مستطیلی نماز میدوزیم. چادرها و درآمد حاصل از فروش آنها گر چه خیلی زیاد نیست، اما صرف خرید لوازم جهیزیه، خوراک و پوشاک برای نیازمندان میشود و از این راه تا پیش از شیوع بیماری درآمد خوبی داشتیم و پیشرفتمان تا حدی بود که مشتریانی از کشورهای مختلف دنیا داشتیم.
انعکاس زیبای کارهای خیر
کارهای خیر فراوان خانم عاملزاده در زندگیاش تأثیر بسیاری داشته است. او تا پیش از شیوع بیماری کرونا هر سال در دهههای محرم و صفر جلسه برگزارکرده است و به برکت همین جلسات با بانوان همسایه باخدا آشنا شده است که در امور خیر همراهش هستند. حالا چند سالی است که خادم حرم است و در حرم هم به کار دوخت، نظافت و اتوی پردههای حرم مشغول است.