صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

به دنبال «طفلی به نام شادی» در گفت‌وگو با عباس ساعی

  • کد خبر: ۴۶۵۳۲
  • ۲۱ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۸
در گفت‌وگو با عباس ساعی، شاعر و منتقد ادبی مشهدی، درباره شفیعی کدکنی، «طفلی به نام شادی» و ویژگی‌های شاعری این چهره تکرارنشدنی تاریخ ادبیات کشور، خواهید خواند.
شهرآرانیوز - «من هیچ‌وقت به سراغ شعر نرفته‌ام؛ همیشه او بوده است که به دیدار من شتافته و اختیار از من ربوده است» گرمی آتش دل در کلماتم جاری‌ست، عاشقی در حرکات و سکناتم جاری‌ست، ذره‌ای آهنم و جلوه آن مغناطیس، لحظه لحظه، همه، درجوهرِ ذاتم جاری‌ست.

این سخنان دکتر شفیعی کدکنی در سرآغاز مجموعه شعر تازه او «طفلی به نام شادی» است که در کنار شعری از همین مجموعه، خوش نشسته است.

۵ دفتر شعر او با عنوان‌های «زیر همین آسمان و روی همین خاک»، «هنگامه شکفتن و گفتن»، «از همیشه تا جاودان»، «شیپور اطلسی‌ها» و «در شب سردی که سرودی نداشت» شعر‌های کلاسیک (غزل و قصیده و ...) و نیمایی‌اش است که در این مجموعه در کنار هم جمع شده است. در گفتگو با عباس ساعی، شاعر و منتقد ادبی مشهدی درباره «طفلی به نام شادی» و ویژگی‌های شاعری این چهره تکرارنشدنی تاریخ ادبیات کشور، خواهید خواند.


 

شعر همیشه جوان شفیعی

ساعی در ابتدا به برشمردن ویژگی‌های شاعری دکتر شفیعی کدکنی با تأکید بر مجموعه شعر «طفلی به نام شادی» می‌پردازد و می‌گوید: نمی‌شود هم شاعر خوبی بود و هم منتقدی خوب. چون شاعری محصول لحظات بی‌تابی است و با کشف و شهود همراه است. لازمه نقد هم هوشیاری است. بنابراین، این دو با یکدیگر، نوعی تقابل دارند. اما دکتر شفیعی، این تناقض را در وجود بزرگ خودش حل کرده است. یعنی هم شاعری بزرگ و هم سخن‌سنج و منتقدی دلسوز و بزرگ است و این از منحصربه‌فردترین ویژگی‌های اوست. او می‌افزاید: معمولا شاعران هنگامی که پا به سن می‌گذارند، شعرشان ضعیف و طراوت و جوانی در شعرشان احساس نمی‌شود.
 
اما در شعر شفیعی این موضوع، کمتر به چشم می‌خورد و در مجموعه شعر آخرش «طفلی به نام شادی» همان طراوت و جوانی و همان تری و تازگی نخستین مجموعه شعر‌های او را مشاهده می‌کنیم. این منتقد ادبی، به اعتدال در شعر شاعر «طفلی به نام شادی» اشاره می‌کند و می‌گوید که او هرگز در جنبه خاصی افراط یا تفریط نمی‌کند. در تصویرگری‌ها حد اعتدال را رعایت می‌کند. تصویرهایش، خیلی دور از ذهن یا پیش‌پا افتاده نیست. در استفاده از واژه‌های کهن نیز معتدل است. در استفاده از کلمات عربی هم همین‌طور.


بیزار از خفقان

به گفته این شاعر مشهدی، شفیعی بیشتر از هر شاعر دیگری به آزادی و انسان و انسانیت توجه دارد. شیفته ایران است. شکوهمندی دوران کهن ایران برای او بسیار جذاب است و در شعرش مشاهده می‌شود. به شهیدان وطن بسیار عشق می‌ورزد و علاقه دارد و هرآنچه در راستای پیشرفت و توسعه ایران است، از نگاه او خوب است. ساعی می‌گوید: آنچه شاعر ««در کوچه باغ‌های نیشابور» را آزار می‌دهد و به فراوانی در شعرش پیداست، خفقان است. دوست دارد جوان‌ها و مردم در اوج آزادی حرفشان را بگویند و چیزی را پنهان نکنند. گاهی در این راه مقایسه هم می‌کند. در شعر یاسا، (نام کتاب قانون چنگیزخان مغول) دانشگاه ما را با دانشگاه‌های ژاپن و هلند مقایسه می‌کند. این مقایسه‌ها در موارد دیگر به صورت پیدا و پنهان در اشعارش فراوان است.

ساعی می‌گوید: در شعر م. سرشک شاعران مورد علاقه‌اش همچون ناظم حکمت، میرزاده عشقی، اخوان، نیما، بیدل و... و موسیقی‌دانانی همچون شجریان، باخ و بتهوون حضور دارند و به یکایک آن‌ها ابراز لطف می‌کند. معاصران را دوست خود قلمداد می‌کند و به بزرگان شعر چه ایرانی و غیر ایرانی ارادت دارد.

به گفته این منتقد ادبی، از دیگر نکات برجسته و جذاب شعر شفیعی، استفاده از تصاویر بسیار گسترده است. درحالی که تصاویر بسیاری از شاعران در حد اضافه تشبیهی یا اضافه استعاری است. او به شعر «در زیر آسمان نشابور» اشاره می‌کند: پاییز در ره است و بلوط بلند باغ، با چند برگ زرد، «مش» کرده گیسوان قشنگش را، وز یاد برده است، اندیشه شتاب و درنگش را.


شدیدترین انتقاد‌ها

ساعی در ادامه به توضیح هر کدام از ۵ دفتر شعر مجموعه «طفلی به نام شادی» می‌پردازد و هر کدام از دفتر‌ها را دارای موضوع جداگانه با فضای خاص خود می‌داند. او می‌گوید: «زیر همین آسمان و روی همین خاک»، شعر‌های اجتماعی شفیعی است. شدیدترین انتقاد‌ها به وضع موجود در همین دفتر است. گرچه اعتراض هنرمندانه خاص دکتر شفیعی نیست. هنرمندان و اندیشمندان همیشه به وضع موجود انتقاد دارند و راضی نیستند. شفیعی هم از دیگران مستثنی نیست. او دلش می‌خواهد، موهبت‌های الهی که خداوند در اختیار بشر قرار داده بیشتر در دست بشر باشد. «هنگامه شکفتن و گفتن»، کشف لحظه‌ها و تأملات وجودی با تأکید بر مرگ و پیری است. شعر‌های کوتاهی که به هایکو نزدیک می‌شوند.

او می‌افزاید: «از همیشه تا جاودان»، درباره شعر است و شاعران. جدیدترین نظریات درباره شعر را در این مجموعه می‌بینیم. چه در توصیفات از شعر و چه در توصیفات شاعران مورد علاقه دکتر شفیعی. او در این دفتر، چهره شعری که دوست دارد را برای ما ترسیم می‌کند. در دفتر چهارم، «شیپور اطلسی‌ها» هم تأکید بر دیدن زیبایی‌هاست. زیبایی‌های که گاهی به راحتی از آن عبور می‌کنیم. «بیدار شدم، ماه در ایوان و به گوشم از فاصله‌ها، زمزمه زنجره آمد{... } بوی گل و باد سحر از پنجره آمد» و در آخرین دفتر «در شب سردی که سرودی نداشت»، شاعر به عشقی ازلی، ابدی عنایت دارد. ساعی با بیان این مطلب می‌گوید: از نگاه دکتر شفیعی، عشق خمیرمایه جهان است و جهان بر عشق بنا نهاده شده است. اما در شعر‌های عاشقانه این مجموعه، شاعر بیشتر از اینکه به معشوق بپردازد، به عشق می‌پردازد، و به نوعی عاشق عاشقی است. معشوق سیالی که هم هست و هم نیست. اما ایده‌آل است. به گفته این منتقد ادبی، این نوع نگاه او در شعر‌های این دفتر آخر، متأثر از توجهش به متون عرفانی است.
 
 
 
 
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.