«هشدار نایئب ریئیس کمیسیون اجتماعی مجلس به تضییع حقوق مستمریبگیران و بازنشستگان» تیتری است که در گروههای کارگری و بازنشستگان تأمین اجتماعی دستبهدست میشود.
شرح این هشدار از زبانِ «ولی اسماعیلی»، نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، چنین است: میخواهند از حق و حقوق کارگران و مستمریبگیران، بودجه طرح معیشتی را تأمین کنند؛ دولت بهجای ضایعکردن حق مستمریبگیران، کارگران و بازنشستگان تأمین اجتماعی برای تأمین منابع فکر دیگری کند!
اسماعیلی البته این وعده را هم می دهد که «کمیسیون اجتماعی قطعا جلو سوءاستفاده دولت در تأمین طرح معیشت از منابع تأمین اجتماعی را خواهد گرفت.» در برخی گروهها هم این ماجرا را به طرح برخی نمایندگان مجلس، ربط داده بودند اما در اصل ماجرا فرقی نمیکند. نتیجه میشود قیچیکشیدن به سفره خالی بازنشستگان تأمین اجتماعی در مرحله اول و همه جامعه کارگری در مرحله دوم.
بدتر از به درآوردن لقمه از گلوی بازنشستگان، این نگاه صد در صد غلط است که آقایان خود را ملکالرقاب تأمین اجتماعی میدانند و همیشه «حقبهجانب» دست در جیبِ محرومترین قشر جامعه میبرند. اگر دقت کنیم در فرایند متناسبسازی حقوق و چه در اصل حقوق، نهتنها دستی از جامعه بازنشستگان تأمین اجتماعی نگرفتهاند که بهانحای مختلف پایشان را هم لگد کردهاند. نهتنها حقی برایشان در بیتالمال قائل نبودند که در ذخیرهای که با عرق جبین و کد یمین فراهم کردند هم دست بردهاند به کرات. بهگونهای که امروزه از بدهی 400 هزار میلیاردی دولت به تأمین اجتماعی سخن میرود. آن هم با ارزشی که پول ملی در سالهای پیش داشت و اگر قرار باشد این رقم با ارزش امروزه پول متناسبسازی شود، دستکم ده برابر این رقم میشود. متأسفانه هنوز بخشی از بدهی خود را پرداخت نکرده از بازگشتِ آن برای قهرمانسازی از خود و پرداخت یارانه معیشتی، طراحی میکنند. نمیخواهند بپزیرند آنچه در تأمین اجتماعی و شرکتهای وابسته است، مصداق تام و تمام «حقالناس» است و دستی که در آن رود زیر چان دَینی قرار میگیرد که «ایمانِ خویش» را هم در رهگذار باد قرار خواهد داد.
وقتی خدا از حقالناس برای شهید -که عزیزکرده اوست- نمیگذرد، مطمئن باشید دست از یقه هرکس دست در سفره مردم کند نخواهد گذشت. نمیگویم جیب که به برکت مدیریت عالی آقایان، این شندرغاز حقوق، کرای در جیب ماندن نمیکند و از حساب به سفره میآید و این طرحها که زمزمهاش شنیده میشود به بادکشیدن همین سفره هر روز کوچکتر شده است. سفرههایی که ... نگوییم بهتر است.
خدا بیامرزد «قیصر امینپور» را که در شعر «سفره خالی» حق مطلب را ادا کرد. آن شعر شرح حال بازنشستگان تأمین اجتماعی است. بخوانند تا بفهمند روزگار بازنشستگان مظلوم را. کسانی که اگر پیشتر آه در بساط نداشتند در این ازدحام مصائب گوناگون، بساطشان را هم باد برده است و «آهـ»شان نه به زمین که به آسمان میرود. پیشترها نوشته بودم مسئولان! اگر نه به امروز ما، به فردای خودتان فکر کنید، اما عزیزی جوابی داد و سخنی گفت که حاصلش میشود اینکه مشکل ما با تصمیمگیرانی است که قرار نیست بازنشسته تأمین اجتماعی باشند تا اگر جوالدوزی امروز بر تن ما فرومیکنند، سرسوزنی فردا در جان خودشان بنشیند. چون قرار است فردا در شمار بازنشستگان کشوری باشند، آن جاده را آسفالت میکنند و برای دیگر جادهها هم سنگ و قیر و آسفالت بازنشستگان تأمین اجتماعی را برمیدارند!
بروید و مقایسه کنید میزان افزایش حقوق در همسانسازی را تا ببینید تفاوت از کجا تا به کجاست. البته این افزایش چاره کار عزیزان بازنشسته کشوری و لشکری را هم نمیکند، اما نتیجه آن فاصلهافتادن زیاد میان دریافتی دو قشر بازنشسته است. بگذریم، هرچه به آنان دادند، نوش جانشان. در جامعه، یک نفر گرسنه بماند بهتر است تا دو نفر! حرفی نداریم اما حضرات نباید از حساب تأمین اجتماعی طرحهای خود را اجرا کنند. تأمین اجتماعی قلک همراه و حساب در اختیارشان نیست. حقالناس است و نه «ناس» از حق خود میگذرند و نه «الله الناس» چنین میکند. پس برحذر باشند از طرحهایی که شاید ندانسته به «وسواس الخناس» آلوده باشد.
امیدواریم همچنان که نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس وعده داده است جلو این ماجرا گرفته شود و زمینه برای اجراشدن مراحل دیگر همسانسازی تا احقاق حق بازنشستگان نجیب فراهم شود. این خود میتواند محکی جدی باشد برای مجلسی که خود را انقلابی میداند تا پای حق مردم انقلابی بر اساس عدل بایستد و در دادخواهی محرومترین قشر اجتماعی کنارشان باشد. چنین باد انشاءالله.