بزرگان را قامت چنان رشید است و سایه چنان گسترده که هرکس میتواند از ظن خود بهیاری برخیزد و از نگاه خویش به قرائتشان بپردازد. همین هم باعث میشود شهروند عادی و حتی عامیای، چون من هم قلم بردارد و بهشهادت بنویسد؛ مهربان بود و بزرگ، لذا دیگران را هم عزیز میداشت و بهکرامت مینگریست. اصلا اخلاق کریمانه یعنی دیگران را به بزرگیدیدن و خواندن و البته بستر را برای توسعه و تعالیشان هم فراهمکردن. اینها از سجایای اخلاقی مرحوم حضرت آیتا... صانعی (ره) بود. این را هم میشود تراث ماندگار حوزه اجتهادی امامخمینی (ره) دانست که انسان را بزرگ میداشت و مشی او در رفتار شاگردانش هم چنین ترجمهای نیکو داشت.
من البته در سطحی نبودم که پای درس «آقاشیخیوسف» بنشینم؛ عنوانی که امام در درسهای خود ایشان را بدان میخواند و نقل است که میفرمود: «من آقای صانعی را مثل یک فرزند بزرگ کردهام. این آقای صانعی وقتی که سالهای طولانی در مباحثاتی که ما داشتیم تشریف میآوردند، ایشان بالخصوص میآمدند با من صحبت میکردند و من حظ میبردم از معلومات ایشان، و ایشان یک نفر آدم برجستهای در بین روحانیون است و یک مرد عالمی است.» تا کنون هم به کلاس درس خارج راه نبردهام، اما گاهی که به مشهد تشریف میآوردند، گذری، به دفترشان میرفتم و گاهی روزی میشد تا دقایقی «سمیع» شوم در محضر علمیشان، شاید «بصیر» نیز بشویم بهقاعده نورنیوشیدن در محضر فقها.
آنجا میدیدم که حضرت آیتا... با چه تسلط و حضور ذهنی بحث میفرمود و با چه دقتی رفرنس میداد؛ کتاب فلان، جلد فلان، بحث فلان، صفحه فلان، سطر فلان، حدیث فلان! تعجببرانگیز بود این «یاد»، این حافظه، گویی مثل کامپیوتر فایلها را بهشتاب جستوجو میکرد ذهنشان و در کمترین زمان آنچه را باید ارائه میداد. یادم هست، حضرات حاضر در مجلس، کتاب را برمیداشتند تا دقت آیتا... را بسنجند که بهاحترام تعظیم میکردند در برابر این حضور ذهن. در جلسات حضرت ایشان، جا برای قلت و انقلت باز بود و هرکس میتوانست سخن بگوید؛ حتی اگر کلامش با معیار فاصله میداشت و بهاصطلاح، سبک مینمود، باز ایشان بهدقت گوش میکرد و پاسخ میگفت بیآنکه وزن اندک سخن را بهصاحبش بنمایاند.
بیان منابع و تحریر اسلوب فقاهتی، از جلسات عمومی ایشان هم کلاس درس را مانند بود که بیمنبع و حتی بیتوجه به اعتبار منبع، سخنی نگوید. ایشان در فقه، نوآورانه ورود میکرد و باب اجتهاد را هرگز بسته نمیانگاشت، بلکه تکلیف فقیه را در این میشمرد که نوبهنو در مسائل ورود کند و راه تازه بجوید. باری، ساحت مرجعیت و متد اجتهاد ایشان از جمله مسائلی است که اهل علم باید درباره آن نظر دهند. به این تأکید که من را دست کوتاه است و قامت اجتهاد تا ثریا بلند است.
این قلم، فقط بهگواهی رفتار اخلاقی ایشان که بهشدت عاری از غرور و سرشار از خاکیمشربی بود، برخاست تا تأکید کند که نیاز جامعه امروز به اخلاقیمردانی است که بهسلوک انبیا برای هدایت خلق اقدام کنند.
عمر عالمان اخلاقمدار به بلندای بیغروبی خورشید باد و ما زمینیان را امید که در این مدار نورانی، روشنی را، چون نفس، تجربهای مکرر کنیم. چنین باد، انشاءا...