صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

سیدمحمدعلی جمالزاده و تأکید بر حفظ فرهنگ و زبان توده‌ها

فارسی را طوری بنویسیم که همه بفهمند

  • کد خبر: ۴۹۰۰۲
  • ۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۷
وحید حسینی ایرانی - روزنامه نگار
«.. و ما هم دیگر حساب کار خود را کرده و ماست‌ها را سخت کیسه انداختیم. اول خواستیم هارت و هورت و باد و بروتی به خرج دهیم، ولی دیدیم هوا پس است و صلاح در معقول بودن. خداوند هیچ کافری را گیر قوم فراش نیندازد! دیگر پیرت می‌داند که این پدرآمرزیده‌ها در یک آب خوردن چه بر سر ما آوردند.»
آنچه آمد، بخشی است از اثر معروف «فارسی شکر است» نوشته سیدمحمدعلی جمالزاده. این داستانْ نخستین داستان کوتاه فارسی دانسته می‌شود که به شیوه امروزی (شیو‌های که به پیروی از ادبیات غرب حدود یک سده پیش در ایران پا گرفت) به نگارش درآمده است.
 
در این داستان و دیگر داستان‌های کتاب «یکی بود یکی نبود»، زبانی ساده و در عین حال سرشار از واژه‌ها و اصطلاحات و مَثَل‌های رایج در میان مردم معمولی ایران به کار رفته است و این امر، به نگاه مرحوم جمالزاده به ادبیات داستانی نوین برمی‌گردد. او به درستی درک کرده بود که ادبیات ناگزیر از سود بردن از فرهنگ عامه است و خود نیز در روایت ماجرا‌های داستانی و بازتاب دادن دیدگاه‌های انتقادی و اجتماعی خویش، از کاربست این فرهنگ غافل نبود. شاید بتوان گفت که پدر داستان کوتاه فارسی و نخستین نویسنده واقعگرای (رئالیست) ایرانی در این راه حتی از حد درمی‌گذرد، اما به باور صاحب این قلم، برداشتن چنین گامی راهنما و سرمشق شایسته‌ای برای نویسنده امروز می‌تواند باشد.
 
به بیانی، جمالزاده با برجسته‌سازی واژگان و تعابیر و اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های عامیانه مردم ایران، سرمشقی پیش روی ما می‌گذارد که ظرفیت‌های فرهنگ توده را از یاد نبریم و اگرچه نه به شدتِ افراط گونه نثر او، به اندازه نیاز نوشته‌مان از آن استفاده کنیم. جالب اینجاست که این نویسنده پرکار از نوجوانی از ایران خارج شده و در لبنان و فرانسه و آلمان و سوییس تحصیل و کار و زندگی کرده بود و تا پایان عمر طولانی صدوشش ساله‌اش (دی ۱۲۷۰ تا ۱۷ آبان ۱۳۷۶ خورشیدی) جز چند سفر به میهن، همواره از ایران دور بود، بااین‌همه، آشنایی درخوری با زبان کوچه و بازار و فرهنگ هم‌میهنانش داشت. افزون بر کتاب‌هایی که به زبان فارسی می‌خواند، بخشی از این آگاهی را شاید از پدرش سیدجمال واعظ اصفهانی داشت که خطیب آزادیخواه دوران مشروطه بود و با زبان ساده و استفاده از تعابیر عامیانه، مردم را به ظلم و بیداد و استبدادی که اسیرش بودند، متوجه می‌ساخت.

سیدمحمدعلی جمالزاده صد‌ها داستان کوتاه و چندین رمان نوشته و آثار پژوهشی و ترجمه نیز دارد. یکی از تألیفات او، کتاب «فرهنگ لغات عامیانه» است که به خواست مرحوم ایرج افشار و کوشش شادروان محمدجعفر محجوب منتشر شد. جمالزاده در مقدمه مفصلی که بر این کتاب نوشته، از ارزش و اهمیت زبان مردم عادی می‌گوید. او با یادآوری اینکه تا پیش از مشروطه، کتاب‌های منثور کمتر از آثار منظوم و آنچه بوده نیز به زبان ادبی نوشته شده بوده است، خودداری از حفظ این میراث را باعث فراموشی آن و درنتیجه فقر زبان فارسی برمی‌شمرد. همچنین با انتقاد از رویکرد منشیانه و سخت‌نویسیِ ادیبان می‌نویسد: «.. فارسی را نیز باید طوری نوشت که همه بفهمند و همه را خوش آید و در عین سادگی عاری از محسنات ادبی نباشد، نه آنکه تنها خواص و اهل فضل و کمال را در نظر داشت و به طرز و سبک «دره نادری» چیزی نوشت که مردم عادی از فهم آن به کلی عاجز باشند و حتی خواص برای فهمیدن آن هر لحظه محتاج به تفکر و تعمق و توسل به کتاب‌های لغت باشند و حالا که خودمانیم روی هم رفته لذتی هم از مطالعه آن نبرند.»
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.