«کتاب گران است»، «گرفتاریهای زندگی مجال مطالعه نمیدهد»، «ترجیح میدهم به جای کتاب خواندن وقتم را صرف تماشای فیلم یا شنیدن پادکست کنم»؛ اینها چند نمونه از پاسخهایی است که برخی از ما برای توجیه دوری مان از مطالعه در آستین داریم! اما با این پیش فرض که همه پذیرفته ایم نفسِ کتاب خواندن باعث رشد فکری ما میشود، بیایید به چنین پاسخهایی دقیقتر توجه کنیم. بله، گرانی کاغذ و کتاب انکارنشدنی است و بنا هم نداریم گزارههایی کلیشهای مانند «مقایسه بهای کتاب و پیتزا» و «به رخ کشیدن فرهنگ مطالعه در غرب» را به یادتان بیاوریم.
بااین حال، پاسخ دیگری داریم که البته این هم تازه نیست؛ اینکه اگرچه کتاب خیلی گران شده، راههای تهیه کتابِ ارزان هنوز باز است. یک راه، سر زدن به کتاب فروشیها و بازارهایی است که کتاب دست دوم عرضه میکنند. در مشهد هم بازار روز و هم پاساژی وجود دارد که بورس کتاب مستعمل و خوانده شده است و این علاوه بر کتاب فروشیهای پراکندهای است که در این زمینه فعالیت میکنند.
همچنین صفحات مجازی فروش کتاب در سطح کشور فراوان اند و با جست وجو در آنها میتوان کتاب مدنظر را به بهای مناسب پیدا کرد. راه دوم، مراجعه به کتابخانههای همگانی است که در سطح شهر پراکنده اند.
این کتابخانهها که خوشبختانه در نقاط مختلف شهر و اطراف مشهد نیز وجود دارند، با مبلغی اندک و گاه حتی به رایگان، امکان مطالعه را برای شما فراهم میکنند. سومین راه، قرض گرفتن یا تبادل کتاب است. به احتمال قوی، شما نیز خویشاوند، دوست یا همسایهای کتاب خوان دارید که بتوان از او کتاب به امانت گرفت.
اگر خودتان هم کتابهایی در خانه داشته باشید، میتوانید آن را متقابلا در اختیار شخص یادشده قرار دهید. یادمان باشد که خیلی از کتاب خوانها بدشان نمیآید دیگران از طریق داشتههای آنها مطالعه و سطح فکرشان را ارتقا بدهند. راه دیگری که آزمودنش را به شما پیشنهاد میدهیم، مطالعه کتابهای الکترونیک است.
شما بسیاری از کتابهای مهمی را که امکان تهیه به صورت کاغذی ندارید، در اینترنت و شبکههای اجتماعی با بهایی بسیار پایینتر یا رایگان پیدا خواهید کرد (اگر اهل مطاله کتاب الکترونیک هستید روشهایی را به کار ببندید که آسیبهای احتمالی صفحه گوشی یا رایانه برای چشمتان کاهش پیدا کند).
درباره «ادعا»ی نبود مجال مطالعه، لازم است یادآوری کنیم که ما بخش قابل توجهی از فرصتهای خود را برای کارهای بیهوده هدر میدهیم. این اتلاف زمان، از تماشای برنامههای بی محتوای تلویزیونی تا افراط در وقت گذرانی با دیگران و چرخیدن بیهوده در فضای مجازی را دربر میگیرد. اگر تا اندازهای بتوانیم برای زمانهای آزاد خود برنامه ریزی و آن را به خوبی مدیریت کنیم، حتما وقت کتاب خوانی پیدا خواهیم کرد.
و، اما سومین «ادعا» یعنی هم سنگ دانستن مطالعه با تماشای فیلم و گوش دادن به محتواهای شنیداری نیز نادرست است.
استفاده از آثار خوب سینما یا صوت برنامههای شایسته حتما میتواند تأثیرات مثبت در نگاه و اندیشه ما بگذارد، ولی همان طور که تنقلات جای غذا را نمیگیرد این خوراکهای فکری هم تنها در جای خود ارزش دارند و نه به عنوان جایگزین کتاب. از سوی دیگر، ماندگاری تأثیر کتاب در حافظه یا روان ما خیلی وقتها بیش از محصولات دیداری و شنیداری است (شاید یک علت آن زمان بیشتری باشد که با کتاب سپری میکنیم).
سخن آخر تذکری به خود نگارنده این یادداشت است؛ احتمال اینکه من با مطالعه انسانی بهتر و شهروندی مفیدتر باشم بیش از هنگامی است که چیز به دردبخوری در سرم انباشته نیست! پس ضروری است که برای نخواندن بهانه نیاورم و بخشی از ساعات شبانه روزم را به مطالعه اختصاص دهم.