صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره تیمسار احمد دادبین، فرمانده محبوب نیروی زمینی ارتش + ویدئو

  • کد خبر: ۴۹۶۹۷
  • ۲۴ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۰
  • ۲۸
به‌تازگی ویدئویی در فضای مجازی از امیر سرتیپ احمد دادبین، فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش، درحال جست‌وجوی خانه اجاره‌ای منتشر شده که بازتاب وسیعی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها داشته است.

به گزارش شهرآرانیوز، به تازگی ویدئویی در فضای مجازی از امیر سرتیپ احمد دادبین، فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش، منتشر شده که بازتاب وسیعی در شبکه های اجتماعی و رسانه ها داشته است. 

 

این ویدئو که در آژانس املاک گرفته شده نشان می‌دهد که سرتیپ احمد دادبین سعی دارد خانه جدیدی را برای خود اجاره کند تا فرد دیگری بتواند در خانه او زندگی کند. 

 

تیمسار احمدی دادبین فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش به دنبال اجاره خانه

 

در این ویدئو فردی می گوید خانه‌ای در شان پیدا کنید که دادبین واکنش نشان می‌دهد: «شأن؟ شأن مأن نداره. شأن دیگه چیه؟ من احمد بسیجی‌ام.» 

 

این ویدئو مورد توجه کابران شبکه های اجتماعی قرار گرفته است. 

 

احسان سلطانی از فعالان رسانه ای در این باره نوشت: «از دیروز ویدئوی مربوط به تیمسار دادبین، این فرمانده محبوب نیروی زمینی خیلی دیده شد. پیگیری کردم نزدیکانش گفتند: با خواست خودش خانه سازمانی را تخلیه می‌کند. سال‌هاست بخشی از حقوقش را می‌بخشد. املاکی ندارد. اکیدا نمی‌خواهد به او کمک شود. ایران چه فرزندانی با چه روح بلندی به خود دیده!»

 

برخی کاربران هم از خاطرات دیدار خود با دادبین و شخصیت و رفتارش گفته‌اند. 

 

کاربری نوشته: "امیر دادبین را آنهایی که از نزدیک ملاقات کرده‌اند، می‌دانند که چه انسان شریفی است. کسی که بعد از سال‌ها نامش در میان همرزمانش به نیکی یاد می‌شود." 

 

فردی دیگری هم در توئیتی گفته است: «سال ۹۴ یک ساعتی با امیر دادبین ملاقات داشتم. گره‌ای در کارم بود که فقط به دست فرمانده کل ارتش حل می‌شود. بهم گفتن ی درخواست بنویس و موقع نوشتن من با دقت می‌خوندن چی مینویسم. تمام که شد گفت حیف شما جون‌ها که گیر ما افتادین. کارم رو تا حصول نتیجه‌نهایی پیگیری کردن...»

 

تیمسار دادبین در کنار رهبر معظم انقلاب

 

تیمسار دادبین کیست؟ 

احمد دادبین در سال ۱۳۳۴ در شیراز متولد شد. پدر وی از افسران ارتش شاهنشاهی ایران بود. وی در سال ۱۳۵۳ وارد دانشگاه افسری ارتش شد و بطور رسمی به عضویت ارتش شاهنشاهی ایران درآمد. او در سال ۱۳۵۶ دورهٔ مقدماتی رشتهٔ پیاده را در مرکز پیادهٔ شیراز گذراند و سال بعد با درجهٔ ستوان دومی وارد لشکر ۲۳ نوهد (نیروهای مخصوص ارتش) شد. سال‌ها بعد فرماندهی لشکر ۲۸ کردستان را بر عهده گرفت و در سال ۱۳۷۳ به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.

 

پس از آن احمد دادبین مدیریت شرکت پشتیبانی و نوسازی هلیکوپترهای ایران «پنها» را برعهده گرفت. در سال ۱۳۸۴ به گفته خودش بر اثر استفاده از کفش نامناسب، از کوه دماوند سقوط کرد و دچار جراحت شدید شد، سپس به کما رفت و چندی بعد بهبود یافت. از کارهای برجستهٔ او در دوران فرماندهی نزاجا؛ بهبود بودجه و اقتصاد ارتش، همچنین رزمایش استراتژیک ذوالفقار «مانور بزرگ ولایت» در بیابان‌های استان قم می‌باشد.

 

«شأن؟ شأن مأن نداره. شأن دیگه چیه؟ من احمدبسیجی‌ام»

این جملات را کسی می‌گوید که روزی ۱۷۰۰ توپ و تانک با مهمات و گلوله‌های جنگی - نه مشقی - و ۲۰۰ هزار نیرو را در دشت کوشک نصرت قم به‌خط کرد و بزرگ‌ترین مانور خاورمیانه را سازمان داد؛ مانوری که در سال ۷۵، قیمت هر بشکه نفت را ۲.۵ دلار افزایش داد.

 

کسی می‌گوید «شأن مأن نداره» که بر لباسش آرم‌های چتربازی درجه سه، آجا، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشگاه فرماندهی و ستاد و دانشگاه افسری، روی بازویش آرم‌ ستاد مشترک ارتش و روی سینه‌اش نشان جانبازی، نشان ورزش، نشان ایثار، دوره عالی، دوره دافوس، دوره علوم استراتژیک، دوره دوم دانشگاه افسری، دوره مقدماتی و دوره سوم دانشگاه افسری را دارد.

 

کسی می‌گوید «من احمد بسیجی‌ام» که روزگاری فرمانده لشکر ۲۸ پیاده کردستان، فرمانده قرارگاه منطقه‌ای شمال‌غرب نیروی زمینی ارتش، مدیر شرکت پشتیبانی و نوسازی هلیکوپترهای ایران و فرمانده نیروی زمینی ارتش بوده و اکنون نیز عنوان «مشاور فرمانده ارتش» را دارد.

 

فرمانده شیرازی ارتش و ساکن محله امامزاده حسن تهران، رفیق صمیمی پاسدارانی مثل احمد متوسلیان، محمد بروجردی و محمود کاوه بوده است. کسی از واژه «شأن» فراری است که آدم‌های بزرگی با اقتدا به او نماز خوانده‌اند: «در جریان یکی از عملیات‌ها موقع اذان شهید کاوه از بنده خواست تا برای نماز جماعت جلو بایستم. هرچقدر مقاومت کردم که او منصرف بشود، فایده‌ای نداشت و به‌اجبار من را جلو ایستاند و به من اقتدا کردند. هیچ‌گاه تواضع و فروتنی این شهید را از یاد نمی‌برم.»

 

حالا سال‌ها از حادثه‌ای می‌گذرد که بدن رشید و ورزیده تیمسار را مدتی خانه‌نشین و او را تا همین امروز دست‌به‌عصا کرد. هم‌نورد او از این حادثه در سال ۸۴ می‌گوید: «تیمسار جلوی گروه حرکت می‌کرد که به مسیری پوشیده از برف رسید. در قدم سوم خود که در حال درست‌کردن جای پا بود، سر خورد و به طرف دره سقوط کرد. محدوده سقوط، شیب‌دار بود و ارتفاعی حدود هشتاد متر داشت. تیمسار به حالت طاقباز پس از طی‌کردن این مسیر، در نهایت  به رودخانه پر از برف و آب پایین دره افتاد ...» و خودش می‌گوید: «کفشم مناسب نبود».

 

تیمسار دادبین پس از آن حادثه به کما رفت و حتی قلبش ایستاد اما مادرش به او جان دوباره‌ای داد: «می‌گویند یک بار قلبم ایستاد و دیگر دکترها و پرستارها از مداوای بنده ناامید شدند. مادرم به بالای سرم آمد و اشک ریخت. قطرات اشک او بر بدن من ریخت و قلب من دوباره شروع به تپیدن کرد.»

 

از یادگارهای آن صعود و آن حادثه، ساعت‌های به‌هم‌ریخته خواب و بیداری‌ تیمسار است که حالا گاهی ۲ شبانه‌روز بیدار می‌ماند.

 

همه او را به عنوان فردی می‌شناسند که معیشت سربازان و نیروها برایش مهم بود اما برای خودش هیچوقت چیزی از معیشت و آسایش نخواست: «وضعیت روحی پرسنل و کارکنان برای من بسیار مهم بود و عقیده داشتم که اگر به کارکنان رسیدگی شود، نیرو بهتر می‌تواند فعالیت کند. به این منظور ساخت منازل سازمانی و بهبود وضعیت معیشتی و رفاهی آنها را در دستور کار قرار دادم.»

 

نه اینکه نداند «پول» چیست و زیر دستش نبوده باشد. خوب هم دیده و می‌دانسته: «در دوره‌ای که در پنها (شرکت پشتیبانی و نگهداری بالگردهای ایران) مسئولیت داشتم، ماهی ۱۷ میلیون دلار قطعات برای بالگردهای ایرانی از خارج خریداری می‌شد. با تلاش و همکاری متخصصان داخلی از جمله دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف توانستیم در ساخت برخی از این قطعات خودکفا شویم و میزان خرید قطعات را به ۳ میلیون دلار کاهش دهیم که این اقدام مورد واکنش برخی از افراد و شرکت‌ها که سود و منفعتشان در خرید از خارج بود، شده بود.»

 

حالا هم خودش مثل بقیه مردم هزار مشکل دارد اما هر کدام از ارتشی‌ها که مشکلی دارند، به سراغ این ارتشی ۶۵ ساله می‌روند تا با آنان همراه شود و مشکلشان را پیگیری کند.

 

تصویری از فرماندهان نظامی در حال اقامه نماز، در این عکس افرادی همچون یحیی رحیم‌صفوی، شهید صیاد شیرازی، محمدباقر ذوالقدر، سردار فدوی و امیر دادبین حضور دارند.

 

کم نبوده‌اند کسانی که در سازمان‌ها و نهادها، آن هم در رده‌ها و جایگاه‌هایی بسیار پایین‌تر از تیمسار، هم شعار «مقاومت» داده‌اند و هم بار خود و خانواده‌شان را بسته‌اند. نه اینکه لزوما راه کجی بروند اما لااقل زندگی نسبتا خوبی برای خود دست و پا کرده‌اند اما احمد دادبین که ۳ آبان سال ۷۳ در حکم انتصابش به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش، از سوی فرمانده کل قوا «انقلابی‌»، «مبتکر» و «خلاق» خوانده شده بود، امروز ویدئویش دارد دست به دست می‌شود که عین همه ما رودرروی مشاور املاکی فلان محله نشسته و فقط «یک خانه کوچک» و آن هم برای «اجاره» می‌خواهد. «احمدبسیجی‌»، نه خودش و نه همسرش ملیحه نیشابوری که از دانشجویان پیرو خط امام بوده است، انگار بلد نبوده‌اند مثل خیلی‌ها از نام خود نانی بخورند.

 

البته اشتباه نشود. احمد دادبین، فقیر و ندار و نیازمند نیست. او هر چه داشته و نداشته, از جمله یک خانه که به او هدیه داده بودند، به آدم‌های بی‌بضاعت و نیازمند بخشیده است؛ کاری که در این روز و روزگار، تصورش هم دشوار است.

 

توضیح فرزند امیر سرتیپ دادبین درباره ویدیوی منتشر شده از پدرش

در این نوشتار از گفت‌وگوی سال گذشته خبرگزاری تسنیم با تیمسار دادبین استفاده شده است.

منبع: ایسنا، فرارو


اینجا ببینید: حقیقت ماجرای اجاره خانه از زبان سرتیپ احمد دادبین + ویدئو

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۹
بیژن ثابتی
۲۲:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۷
من سال 1363در کردستان سرباز بودم و محافظ فرمانده ژاندارمری شمال غرب تیمسار بهرامپور بودم و در چندین عملیات و کمین با این دلاور ,( تیمسار دادبین,,,) بودم و ایشان علاوه بر شجاعت رفتاری بسیار خاکی و خودمانی خصوصا با سربازان داشتند
ارش
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
یک مرد تمام عیار بود.یک ارتشیه باتعصب ساده زیست و بی ادعا.
هیچی واسه خودش نمیخاست.مانوری که ایشون فرماندهی کرد دنیا حیرت کرد.امریکا نفسش حبس شده بود.
هرجا هستی تیمسار خدا بهت عزت بده
خسروی
۱۰:۰۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۱
مرد تمام عیار
انسان مخلص
عارف
شجاع.........
جعفرافشار
۱۹:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
ای قربان خالقت برم من جناب آقای دادبین شماراه الله واهلبیتواولیای الهی روپیشروگرفتین خوشاب سعادتان عزیزامیدوارم دراین دنیازیرسایه الله واهلبیت س ودرآخرت ازشفاعت این عزیزان قرار بگیریداجرکم عندا،،،مردخدا
مهدی اکبریان
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
درود برسردار تیمسار دادبین
پیروز پوردلشاد
۰۸:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
ای به قربانت برم
سیامک دالوند
۰۰:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
درودبرامیرسرافرازو دلاور ارتش .
بنظر من که درسال ۶۴ درلشگر۲۳ نیروهای مخصوص سربازایشان بوده ام (فرمانده تیپ۱بودند) بزرگترین سرمایه ودارایی ایشان منش بزرگ و تربیت خانوادگی هست که داراهستند والبته جایگاه والا و بزرگی که درقلب میلیونها ایرانی دارند .
جایگاهی که هیچکدام ازوکیلان ووزیران و ثروتمندان و لواسان نشینان نمی توانند با پول بدست اورند.
برای امیر احمد دادبین وخانواده محترمشان آرزوی سلامتی و آرامش دارم. خداوند نگاهدارشان باد.نامشان تاابد به نیکی درتاریخ ایران ماندگار خواهد ماند.
ناشناس
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
امير دلها دادبين من را ياد شهيد بابايي وشهيد اردستاني از خلبانان شهيد نيروي هوايي مياندازد كة دنياي مادي را سه طلاقه كرده بودند وبه اين دنيا هيچ بستگي نداشتند و نداؤنا اين خود باعث حسرت خيلي افراد است ولي دليلي نداره كة خانواده اين عزيزان هم در سختي روزگار سپري كنند و بايد مسعولين عزيز به فكر انها لاسند
شاه مرادی
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
باسلام، کجایند مردان بی ادعا (تعظیم به تیمسار دادبین) . قرار بود با انقلاب اسلامی همه ودر راس آنها مسئولین ، اینگونه باشیم.
دریا
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
امیر سرتیپ دادبین عزیز ،، بزرگ مرد روزگار ایکاش تار مویی از مردانگی ات را به ما ملت هدیه میدادی
بنده خدا
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
یادمان نمی‌رود این امیر دلها در زمانی که در شرکت پنها کار می‌کرده مبلغی بالغ بر بیست میلیون دلار صرف خرید تجهیزات از دلالان میشد که با اعتماد به جوانان ایرانی با تاسی از مقام عظمای ولایت به کمک پژوهشگران دانشگاهی این رقم را به حدود دو تا سه میلیون رساند. چقد دلم برایش تنگ شده بدون جسارت به تمام مسولیت پنها باید بگویم دادبین برای ما تکرار نشدنی است خودشان هم بهتر می‌دانند چرا. امیر چند دلار از این پولها می‌توانست صرف خرید بهترین خانه، ماشین و ... شما شود. اما شأن شما در حد چند دلار نیست شأن شما همان احمد بسیجی است. در دلمان جا داری نه زبان.
بازنشسته ارتش نیروی زمینی
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
امیر دلها ،،تیمسار دادبین یادش تا زمان زمان به نیکی یاد میشود انسان با شرافتی بود که دنبال پست ومقام نبود ،،ایکاش سایرین از ایشان درس بگیرند
Zeydi
۰۹:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
درود به شرفت نمونه یک انسان واقعی
ثروتی که این شخص دارد تمام شدنی نیست ثروتی به نام انسانیت
علی
۰۷:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
باسلام

ای کاش همه مسئولین این طور زندگی بکنند. به دنبال مال دنیا و بیت مال نباشند... کشور ما پر شد از برخی از مسئولین مرفح بی درد... ریا کار.... رشوه خور......دزد....

سپاس از شما...
کریم از شیراز
۰۷:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
درود خدا به شأن و شرفت، بزرگ مرد حکیم‌، تاریخ،، اقتدار، و غیرت و معرفت و کرامات ابر مردی چون تیمسار دادبین را بر سرلیست فهرست مردان بزرگ ثبت خواهد کرد، شیر مردی چون سردار دلها حاج قاسم سلیمانی، و دیگر ابر مردانی که بدون هیچ چشم داشتی از دنیای مادیات با کوله باری درخشان به آسمان معنویت عروج کردند و در دل آسمانها همچون نگینی می درخشند، ای شیر مردان با شرف یادتان بخیر، ای ابر مردان بی ادعا یادتان بخیر، ای مراجع معنویت و شجاعت و غیرت یادتان بخیر، ای سنبلان شوکت و شهامت و ای اسطوره‌ای معرفت و معنویت و شهادت یادتان بخیر، تقدیم به سلطان گرانقدر تیمسار دادبین، از طرف یکی از دوستداران و محبین ابر مردان ایران زمین، بسیجی ایثارگر کریم عباسی از شهر شیراز
سید منوچهر اکبری
۰۲:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
درود خدا براو بهترین فرمانده بود
ناشناس
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
مراتب به عرض فرمانده کل قوا برسد آقای دادبین در شریط مناسبی قرار ندارد یکباب منزل مسکونی ویلایی بهش بدهید ودرسندش قید گردد غیر قابل واگذاری فقط جهت استفاده تیمسار زشت است با این سن بنگاهی به ریش دلاور مرد اسلام بخندد بامشکلاتی که دارد صهرسال اساس کشی وخانه بدوشی زیبنده این مردنیست ومردم به وزیر وفرمانده ارتش چه میگویند پرسنل چه میگن
ناشناس
۲۳:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
یکی از فامیل های ما در سپاه یه شهرستان کوچک یه مسولیت رده چندم داره

وقتی سر یک مسله ای بحثی شد ایشون خودشون رو مترادف با مدیر کل آموزش و پرورش میدانست و داشت ماشین دولتی و راننده در اختیار را کمترین حق خود میدانست و .....


زنده سرتیپ دادن ها و امثال دادبین ها
خدا حفظشان کنه جه مرد مردی
ناشناس
۲۳:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
دست بوس چنین مردان با صفایی هستیم
ناشناس
۲۰:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
سلام و درود بر شرفت در مقابل مردانگی و ایثارت تمام قد بلند میشوم و به بسیجی بودنت می بالم یادگار صیاد سلامت باد سلامت باد به عنوان یک معلم عاشق راه و مسلک شما بوسه بر پایت میزنم وبه این بوسه افتخار می کنم
مهرداد معظمی
۲۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
با سلام و احترام
چگونه و کجا میتوان سردار دادبین را ملاقات کرد من گره ای در کارم افتاده که فقط با کمک خداوند و لطف سردار دادبین درست میشود.
ناشناس
۲۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
درود برتیمسار مهربان احمد دادبین من در سال۷۱زمانی که این مرد بزرگ فرمانده شمال غرب بود سرباز عقیدتی تیپ ۲ لشکر ۲۸ کردستان بودم یکی از شبهای قدر ایشان باتفاق چند تن از افسران جهت احیای شبهای قدر در مسجد خانه سازمانی ارتش در سهرستان سقز حضور داشتند که موقع رفتن از مسجد یک کادو به من هدیه دادند هرچه از سخاوت وبزرگی این غیور مرد میدان جنگ بگیم کم گفتیم خداوند عمر باعزت وسلامتی به ایشان عطا فرماید.قابل توجه برخی مفت خورهای بی غیرت
ناشناس
۲۰:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
خدا خیرشان بدهد واقعا همین طور است در این روزگار حتی تصور وجود چنین انسانهایی سخت است متاسفانه خیلی از ماها فقط نام انسان را یدک می کشیم
ناشناس
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
سلام و صد درود به این امیر و سرباز پاک میهن ، حالا باید بفهمیم چه کسی ژن خوب داره
ناشناس
۱۹:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
من یک پاسدارم خیلی از منش امیر دادبین شنیده بودم. اما با متن فوق واقعا منقلب شدم. ان شاالله خداوند از این هدایای با برکت بازهم به این ملت عطا کند
فردی هستم که توسط اقای دادبین اخراج شدم.
۲۱:۱۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۲
سال 73بودکل ارتش اسم دادبین توپ خورد اینقدر غرور گرفته بودش که گریه وزاری منو نمیدید
ناشناس
۱۷:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
قابل توجه بعضی سرداران سپاه وبسیج واقازاده ها
بازنشسته ارتش نیروی زمینی
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
یاد امیر دلها ،،،تیمسار احمد دادبین گرامی باد،،ایکاش سایر مسئولین ارتش هم ایشان را الگوی خودشان قرار میدادند،،بسیجی انقلاب یادت بخیر،،خدا نگهدارت باشد