اکنون بهسوی پیک جدیدی از مرگومیر کرونا میرویم. پیک اول کرونا در جهان با مرگومیرهای هفتگی ۵۰ هزار نفر در نیمه فروردین بود که بعد بهمرور کاهش یافت. اکنون بهوضعیتی رسیدهایم که هر هفته بیش از ۸۰ هزار نفر فوت میکنند و معلوم هم نیست که آیا متوقف میشود یا نه. این روند در ایران نیز با شدت بیشتری دیده شد. در این میان پدیده بدتری نیز وجود دارد. مدیرکل سازمان بهداشت جهانی این پدیده را چنین توصیف میکند: «ما فقط نه با یک همهگیری بلکه با جهانی از اطلاعات غلط در حال مبارزهایم!» صادقانه باید گفت که مبارزه با اطلاعات غلط سختتر است تا مقابله با کرونا، زیرا کرونا در لباس دشمن است، اما تولیدوعرضهکننده اطلاعات غلط در لباس دوست و خیرخواه وارد میشود. از سوی دیگر اطلاعات غلط از دروغ هم بدتر است، زیرا اطلاعات غلط لزوما دروغ نیستند، بلکه غلط هستند و تمایز میان غلط و درست متفاوت و سختتر از تمایز میان راست و دروغ است. برای نمونه بیایید این گزاره را آزمون کنیم.
یکی از آقایان محترم در شبکه اجتماعی خود نوشته است همه کسانی که او میشناخته و بهسبب کرونا فوت کردهاند، در بیمارستان بستری بودهاند. سپس میپرسد که آیا کسی را سراغ دارید که بعد از ابتلا به کرونا در منزل بستری شده و از دنیا رفته باشد. منظور نویسنده این است که «وقتی بیمار میشوید، به بیمارستان نروید!» گویا چیز دیگری نباید منظورش باشد. این گزاره دروغ نیست؛ حداقل اینکه اکثریت قاطع بیماران درگذشته در بیمارستان بستری بودهاند، اما این گزاره درعینحال که دروغ نیست، بهطور قطع نادرست و حتی خطرناک است و توجه به آن مرگومیر را افزایش خواهد داد. چرا؟
به این علت ساده که اکثریت قاطع مبتلایان به کرونا با یک استراحت عادی خوب میشوند و حتی نیازی به استفاده از دارو نیز ندارند؛ فقط درصد کمی از آنان هستند که با وضعیت حاد روبهرو میشوند و فقط اینها هستند که به بیمارستان میروند و بخشی از اینها هستند که فوت میکنند. برای قضاوت درباره اینکه بیمارستان عامل مرگومیر است، باید میان این دسته از افراد مقایسه و داوری کرد. برای نمونه، صد نفر که دچار وضع حاد کووید۱۹ میشوند، به بیمارستان بروند و صد نفر مشابه نروند؛ بعد نتیجه را مقایسه کنید. البته بیمارستان محیط آلودهای است و در این تردیدی نیست، اما این ربطی به اصل استدلال ندارد.
دیروز یکی از دوستان روزنامهنگار شوخطبع برایم پیامی فرستاد که «یکی از بستگان من بهشدت به طبسنتی معتقد است. مدتی پیش تماس گرفته بود و حدود یکساعت دربارهاش صحبت میکرد و حدیث و روایت میخواند و از یک دارو تعریف میکرد. آخر هم گفت برایت میفرستم. آخرش به او گفتم ببین، چیزی را تا حالا به تو نگفته بودم... دست از سرم بردار!» جوابش خیلی قاطعتر و کوبندهتر از جواب من بود.
آن یک نفر از بستگان دوست ما گفته است: «دارو را برایت میفرستم. مصرف کن. اگر تا ۶ ماه دیگر کرونا نگرفتی... ایمان بیاور!» دوست ما در جوابش نوشته است: «من هم تا حالا کرونا نگرفتم، پس بگویم، چون زنجبیل خوردم، کرونا نگرفتم؟ این توجیهها ناشی از ظرفیت منطق نادرست این نوع طب است. اگر هم کسی خورد و کرونا گرفت و حتی فوت کرد، نمیگویند این شبهدارو اثر نداشت؛ میگویند ببین چه جوری گرفته است که فلان دارو هم نتوانسته است درمانش کند!»
پاندمی اطلاعات غلط که در قالب طب ملی و سنتی و شیوههای دیگر خود را ترویج میکند، متأسفانه در حال شیوع است و حتی مقامهای رسمی نیز برای شانهخالیکردن از زیر بار مسئولیت، آن را ترویج میکنند. بهتازگی دیده شد که معاون یک دانشگاه به همکارانش نامه رسمی نوشته است که از فلان داروی (!) سنتی تعدادی محدود موجود است؛ دارویی که مدعی است مورد تأیید وزارت بهداشت است که نیست! چون اگر دارویی تأیید شود، قطعا از طریق نهاد مسئول دستور تجویز داده و در داروخانه توزیع میشود و نه از طریق یک مقام اداری غیرمسئول.
گرایش به جهل و شبهعلم ریشههای روانی اجتماعی قدرتمندی دارد. در هنگام استیصال، این گرایشها شدیدتر هم میشود. تمایز یک جامعه سالم با جامعه بیمار در این است که تا چه حد تحتتأثیر خرافه، شبهعلم و اطلاعات غلط قرار میگیرد. پاسخ آن بهمیزان مرجعیت و نفوذ دانشمندان و اهلعلم در آن جامعه بازمیگردد. پاندمی اطلاعات غلط، واکسن دارد، دمدست هم هست، اما کسی علاقهای بهتزریق آن ندارد، زیرا تکیه به این اطلاعات مثل موادمخدر سرخوشیآور است؛ چه برای مردم و چه برای توزیعکنندگان آن و البته برای این گروه منافع مادی نیز دارد.