کمیسیون تلفیق لایحه بودجه موافقت کرد که وام ازدواج صددرصد افزایش یابد و به هر یک از دختران و پسرانی که ازدواج میکنند، تا سقف ۱۰۰میلیون و در مجموع ۲۰۰میلیون تومان وام داده شود؛ بهشرطیکه مردان کمتر از ۲۵سال و زنان کمتر از ۲۳سال داشته باشند.
کم وبیش نوعی اتفاق نظر وجود دارد که ازدواج جوانان با تأخیر روبهرو و فرزندآوری نیز کم شده و طبیعی است که برای حل این مسئله باید چارهای اندیشید. اما برای ورود به این خانه (حل مسئله) باید از در اصلی وارد شد و نه از روی دیوار یا پشتبام. محتوای این مصوبه درباره این موضوع مصداق روشن ورود از پشتبام است. پیشنهاد شده است که افزایش وام ازدواج برای دختران کمتر از ۲۳سال و پسران کمتر از ۲۵سال تا مبلغ ۱۰۰میلیون تومان باشد و افرادی که پس از این سن ازدواج کنند، از این امتیاز بیبهره هستند. سود این وامها ۴درصد و دوره بازگشت آن نیز ۷ ساله گفته شده است.
اگر دختر و پسر ۲۰۰میلیون تومان وام بگیرند، باید در ۷سال ۲۲۸میلیون تومان بپردازند یعنی ماهانه حدود ۳میلیون تومان قسط بدهند. عقل سلیم چه میگوید؟ این مبلغ را باید داد برای هزینه ازدواج و جهاز و خرید وسایل زندگی و اگر چیزی ماند برای رهن خانه. اگر شغل درستودرمانی نداشته باشید، همه اینها هزینه است. دستکم باید ۶میلیون تا ۷میلیون تومان درآمد ماهانه داشته باشید تا این قسط را بپردازید و با بقیه آن، حداقلی زندگی کنید. اما راه دیگری نیز هست؛ یک ازدواج صوری و بهدستآوردن ۱۰۰میلیون تومان برای هر کدام از عروسها و دامادهای صوری! هر یک این مبلغ را در بازار میگذارند و ماهی ۳میلیون تومان مفت گیرشان میآید.
نیمی از آن را بابت وام میدهند و نیم دیگرش را بهجیب میزنند! راه بهتر این است که همه وام را درجا با سود ۲۴درصد به همان ضامن بفروشند! یعنی ضامن میتواند حدود ۴۰میلیون تومان به هر کدام از دو نفر بدهد و وام را بگیرد و خودش اقساط آن را بپردازد. پول بادآوردهای که هیچ زحمتی هم ندارد و در این میان فقط دو نفر صوری ازدواج میکنند. البته شاید عوارض جدی دیگری هم پیش آید؛ برای نمونه ممکن است موجب فروش دختران کمسنوسال و ازدواجهای اجباری شود و پدر خانواده از این راه پولی بهجیب بزند. از همه اینها گذشته، بسیاری از افراد قادر به بازپرداخت این وام نیستند و همین مسئله بانکها و ضامنها را دچار مشکل جدی میکند.
مسئله اصلی جوانان آغاز ازدواج نیست؛ این راحتترین بخش است. مشکل گامهای بعدی آن یعنی داشتن شغل و مسکن، تأمین هزینههای جاری و تأمین بودجه برای فرزندآوری است که همه اینها منوط به داشتن کار خوب و درآمد کافی است. به این سیاستگذاری میگویند ورود از پشتبام به خانه! هر کاری کنید، بدتر میشود. هر سرمهای به این چشم بکشید، آن را کورتر میکنید. این گره بیش از همیشه کورتر شده است. راهحل فقط یک چیز است؛ بهبود اقتصاد و اشتغال و افزایش درآمد مردم! جوانان خودشان بلدند چگونه ازدواج کنند. آنان باید به آینده امیدوار و چشمانداز روشنی داشته باشند، نه آنکه ناامید باشند.
گذشته از اینکه معلوم نیست این خاصهخرجیها از جیب بانک با کدام معیار اقتصادی هماهنگ است، باید یادآور شد که این نوع دخالت در موضوع ازدواج و دوپینگیکردن آن موجب اختلال در مفهوم طبیعی ازدواج میشود و مرزهای ازدواج و طلاق را مخدوش میکند. حکومت نمیتواند با دخالتهای مستقیم در یک امر غریزی مثل ازدواج و فرزندآوری، آن را همسو با خواست خود تغییر دهد. بشر در ۱۰ هزار سال گذشته که متمدن شده، بر اساس این غریزه رفتار کرده است؛ اما اینک در ایران شاید مشکلی پیش آمده است که پاسخدادن به این نیاز غریزی با اختلال روبهرو شده است. باید این مشکل را حل کرد و نه پاک؛ لطف کنید از در وارد شوید!