ویژگی مهم جشنواره امسال تنوع ژانر و پرداختن به موضوعات متنوع بود. امسال ژانر دفاع مقدس چندین نماینده در جشنواره داشت. در این گزارش نگاهی داشتهایم به چهرهها و فیلمهای مهم جشنواره امسال. چه آنها که جایزه گرفتند و چه آنها که با حضور در جشنواره کسب تجربه کردند.
احسان رحیمزاده | شهرآرانیوز - هر سال تعدادی از فیلمهایی که در جشنواره برنده میشدند در اکران عید روی پرده میرفتند. اما امسال این اتفاق نخواهد افتاد. به دلیل شرایط کرونایی تعداد فیلمهای ایستاده در صف اکران زیاد است. اولویت با فیلمهایی است که سال ۹۸ تولید شده و پروانه نمایش گرفتهاند. (مثلا شنای پروانه)؛ بنابراین برای تماشای فیلمهای سال ۹۹ باید چند ماهی دندان بر جگر بگذاریم و صبر کنیم. این مسئله اهمیت جوایز امسال را تا اندازهای کمرنگ میکند. چون فیلمها با توجه به اکران دیرهنگامی که دارند، نمیتوانند از موج مثبتی که برایشان ایجاد شده در هنگام اکران عمومی استفاده کنند.
ویژگی مهم جشنواره امسال تنوع ژانر و پرداختن به موضوعات متنوع بود. امسال ژانر دفاع مقدس چندین نماینده در جشنواره داشت. فیلم «
زالاوا» در ژانر ترسناک اکران شد و
«رمانتیسم عماد و طوبا» هم به عنوان یک کمدی رمانتیک حرفهای زیادی برای گفتن داشت. در این گزارش نگاهی داشتهایم به چهرهها و فیلمهای مهم جشنواره امسال. چه آنها که جایزه گرفتند و چه آنها که با حضور در جشنواره کسب تجربه کردند.
پرچم مشهدیها بالا بود
مشهدیها مثل هر سال حضور پر رنگی در بخشهای مختلف جشنواره فیلم فجر داشتند. علاوه بر
رضا عطاران که برنده سیمرغ شد،
حامد بهداد و محمد الهی (
گیجگاه) ندا کوهی (
مصلحت)،
محسن قصابیان (منصور) از جمله بازیگران مشهدی جشنواره امسال بودند. محمد الهی و ندا کوهی نقشهای فرعی را بر عهده داشتند و حامد بهداد و محسن قصابیان ایفاگر نقشهای اصلی بودند. حامد بهداد با بازی در یک نقش کمدی سراغ تجربهای جدید رفته بود. محسن قصابیان نیز نقش شهید ستاری را بازی میکرد که در دوران جنگ توانسته صنعت هوایی ایران را توسعه دهد.
نام
عادل تبریزی کارگردان «
گیجگاه» جزو نامزدهای بهترین کارگردانی فیلم اول قرار گرفت؛ ولی جایزه این بخش به کارگردان فیلم «
زالاوا» رسید. فیلم «
گیجگاه» در بین فیلمهای اول پرفروشترین شد. این فروش بالا اگر در هنگام اکران عمومی هم تکرار شود، میتواند راه را برای ساخت فیلم بعدی کارگردان جوان مشهدی هموارتر کند. امسال در جمع داوران هم پرچم مشهدیها بالا بود.
ساره بیات (بازیگر) و نیما جاویدی (کارگردان) دو عضو تأثیرگذار هیئت داوران جشنواره سیونهم بودند.
پیشتازی «یدو» با کلی نقطه ضعف
امسال فیلم «
یدو» ساخته مهدی جعفری با پنج سیمرغ و یک دیپلم افتخار پیشتاز شد و گوی سبقت را از دیگران ربود. فیلمهای «
ابلق»، «
تیتی»، «
بیهمهچیز» و حتی «
شیشلیک» محتوای جذابتر و ساختار خلاقانهتری نسبت به فیلم «یدو» داشتند و در شرایطی عادلانهتر میتوانستند مورد توجه قرار بگیرند.
یدو در مقایسه با دیگر فیلمهای جنگی امسال مثل «منصور» و «تکتیرانداز» فیلم بهتری است. جشنواره فیلم فجر به آثار دفاع مقدس علاقه زیادی دارد و هر سال چند سیمرغ ویژه را برای این فیلمها کنار میگذارد. امسال قرعه به نام «یدو» خورد تا فیلم منتخب هیئت داوران نام بگیرد. «یدو» نسبت به فیلم قبلی کارگردان یعنی «بیست و سه نفر» گام رو به جلویی محسوب نمیشود. فیلم نمیتواند انگیزههای مادر را برای ماندن در آبادان شرح دهد.
کل ماجرای سفر نرفتن خانواده و ماندن در یک شهر در حال سقوط بیمنطق به نظر میرسد. «یدو» به عنوان نوجوانی که جنگ را از نزدیک تجربه میکند، شخصیت منفعلی دارد. او که قرار است به عنوان قهرمان داستان معرفی بشود، هیچ رفتار قهرمانانهای ندارد. یدو بیشتر نظارهگر جنگ است و خودش کنش خاصی ندارد. تصمیم پایانی او مبنی بر جدا شدن خانواده او در تضاد با فضای کلی درام است. او در بستری باورناپذیر متحول میشود و یک تصمیم عجیب میگیرد. اتفاقا صمد طاهری، نویسنده داستان «زخم شیر» (منبعی که یدو از آن اقتباس شده) نیز در گفتوگویی به همین نکات اشاره کرده است.
در کنار نقاط ضعفی که اشاره شد، «یدو» داستان بسیار لاغری دارد و نمیتواند در طول و عرض گسترش پیدا کند. انرژی روایت بیشتر صرف تشریح موقعیتهای فرعی میشود و به سرنوشت آدمهایش نمیپردازد. زمان زیادی از فضای فیلم با ماجرای شیر خوردن بز و دوشیدن شیر گاو پر میشود که بیارتباط با خط اصلی قصه است. فیلم «یدو» در فضاسازی و معرفی شهر در حال سقوط آبادان موفق است. به عنوان مثال میتواند ترس و امید و غم و شادی مردم آبادان و جریان داشتن زندگی در آن نقطه را به مخاطب نشان داد. اما در قصهگویی کم میآورد و نمیتواند انگیزه شخصیتهایش را شرح دهد.
جالی خالی «تیتی» و «شیشلیک»
فیلم «تیتی» در چند سایت سینمایی فیلم برگزیده منتقدان نام گرفت. نکته عجیب مراسم امسال این بود که «تیتی» دست خالی از اختتامیه برگشت و صاحب هیچ جایزهای نشد. فیلم در دو بخش فیلمنامه و فیلمبرداری نامزد شده بود؛ ولی در همین دو بخش هم جوایز به فیلمهای دیگری رسید. «تیتی» به عنوان یک عاشقانه آرام و لطیف ظرفیتهای زیادی برای برگزیده شدن داشت.
یکی از برگزیدگان هم در سخنانش اشاره کرد که آیدا پناهنده با شخصیت «تیتی» یک زن متفاوت و جذاب را به سینمای ایران اضافه کرده است. الناز شاکردوست نقش یک زن شمالی مهربان را با تمام وجوهش باورپذیر بازی کرده بود. او میتوانست یکی از گزینهها برای دریافت سیمرغ باشد. زوج هوتن شکیبا و الناز شاکردوست بعد از «شبی که ماه کامل شد» و «ابلق» برای سومین بار مقابل هم قرار گرفتند. این دو نفر شناخت مناسبی از هم پیدا کرده و جلوی دوربین بده و بستان خوبی با هم دارند.
هوتن شکیبا هم میتوانست یکی از گزینههای دریافت سیمرغ باشد. (او حتی نامزد هم نشد). «تیتی» فیلمی عاشقانه است که مخاطبانش را به صلح و مهربانی دعوت میکند. فیلمی که به شدت جایش در ردیف فهرست نهایی برگزیدگان خالی است. فیلم «شیشلیک» ساخته محمدحسین مهدویان نیز در جشنواره امسال هیچ جایزهای نگرفت. «شیشلیک» قربانی فضاسازیهای سیاسی شد. مهدویان روزگاری با ساخت فیلمهای ارزشی مورد توجه جشنواره بود.
حالا که او به عنوان یک فیلمساز مستقل تصمیم گرفته مسیر دیگری را امتحان کند، نباید نادیده گرفته شود. «شیشلیک» در ارتباطگیری با مخاطب بسیار موفق است. به زندگی خانوادههایی سرک میکشد که صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند. هر مخاطبی حین تماشای فیلم به یاد آدمهایی میافتد که شرایطی شبیه به خانواده هاشم (با بازی رضا عطاران) دارند. شاید هم خودش یکی از آن خانوادهها باشد و درد نداری و گرسنگی را با گوشت و پوست و استخوان لمس کرده باشد.
درخشش «بیهمهچیز» و «ابلق»
دو فیلم «بیهمهچیز» و «ابلق» همانطور که انتظار میرفت دست پر از مراسم اختتامیه برگشتند. نقطه قوت فیلم «بیهمهچیز» اقتباس موفق از یک داستان خارجی بود. فیلمنامه به گونهای داستان را در فضای ایران تعریف میکرد که کسی متوجه خارجی بودن منبع اصلی نمیشد. شخصیتهایی مثل دهیار و لیلی به شدت ایرانی بودند و با بافت مقطع زمانی قصه (دوران پهلوی) تناسب داشتند. جای هادی حجازیفر، هدیه تهرانی و باران کوثری (بازیگران بیهمه چیز) در بخش نامزدهای بهترین بازیگر خالی بود.
«بیهمهچیز» با اشارههایی که درباره عوام و عوامگرایی (پوپولیسم) دارد، یک فیلم تفکربرانگیز محسوب میشود. مخاطبان نکتهسنج میتوانند از زاویه مفاهیم سیاسی به این فیلم نگاه کنند و از تماشایش لذت بیشتری ببرند. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن به گلاره عباسی برای بازی در «ابلق» اهدا شد. او اگرچه حضوری کوتاه داشت، ولی در همان چند سکانس توانست نقش یک زن کمسواد و حاشیهنشین را به خوبی ایفا کند. گلاره عباسی برای بازی در این نقش چند کیلو وزن اضافه کرده بود.
نرگس آبیار در این فیلم نیمنگاهی به جنبش جهانی میتو (ترجمه فارسی: من هم) داشته و توانسته پرونده موضوع آزار جنسی زنان را دوباره باز کند. فیلمساز در نیمه اول به معرفی فضای حاشیه شهر میپردازد و در نیمه دوم یادش میآید که باید قصهاش را آغاز کند! پایانبندی فیلم بسیار بحثبرانگیز شد و مورد انتقاد قرار گرفت. آنچه در انتها اتفاق افتاد چیزی نبود که بتوان به جامعه زنان پیشنهادش کرد. آبیار به جای آنکه راهحل ارائه دهد از وضع موجود میگوید و زشتیهای یک مسئله اجتماعی درباره زنان را پیش روی ما قرار میدهد.