به مناسبت ۱۲ اردیبهشت، درباره دبیرانی که تاریخ ورزش مشهد به وجودشان مدیون است.
مرتضی اخوان/شهرآرانیوز، صدای سوتی که گوش حیاط مدرسه را کَر میکرد، یکی از شیرینترین نوستالژیهای دوران کودکی بود. نامتعارفترین معلم، با شلوار ورزشی و گرمکن و سوتی که به گردن انداخته بود، از راهرو ساختمان مدرسه بیرون میآمد. آقای ورزش، بچهها را بهخط میکرد و بعد از ۵ دقیقه حرکات کششی و نرمش، توپهای رنگارنگ فوتبال، والیبال و بسکتبال را به میان آنها میانداخت تا هیجان یک زنگ تحصیلی جذاب آغاز شود.
البته آنموقعها استعدادیابی دبیران ورزش خیلی علمی نبود، اما از دل همان زنگ ورزشها ستارههای بزرگی به چشم معلمانی میآمدند که برای پرورش آنها از جان مایه میگذاشتند؛ زیرا آن روزها هرچه فرمولهای پیچیده تاکتیکی و تکنیکی برای پرورش یک ورزشکار نبود، عشق بود و عشق. ۱۲ اردیبهشت، روز گرامیداشت مقام معلم، بهانهای شد تا نگاهی دیگر کنیم به نوستالژی معلمان ورزش که همهمان سالهای زیادی از عمرمان را در سایه تعالیم فنی و اخلاقیشان گذراندیم.
از اولینها تا نسلی که نمیشناسیم
شاید هیچکس یادش نباشد اولین معلم ورزش در مشهد چه کسی بود. وقتی دوران مدارس قدیمیه یا همان مکتبخانهها به سر آمد و در اواخر دوران قاجار رفتهرفته مدارس بهشکل امروزی پا گرفت، حکایت تحصیل علم و دانش متفاوت شد. بااینهمه، در اوایل سده سیزدهم خورشیدی در مشهد و در دبیرستان دانش معلمی بهنام «میرزا قلیخان رفیعا» توپ فوتبال بهدست گرفت و به وسط حیاط آمد تا خیلیها در تاریخنویسههای خود او را نخستین معلم ورزش در مدارس شهر مشهد بدانند. ادعایی که هیچ سند رسمی ندارد، اما میتواند شروعی باشد برای مرور یک قرن ورزش مدارس و تأثیری که معلمان ورزش بر روند رشد و توسعه ورزش شهر گذاشتند.
ناصرقلیخان رفیعا شاگرد پرآوازهای بهنام منوچهر مهران را تربیت کرد که بعدتر خود مهران که امروز سالن اصلی والیبال شهر مشهد بهنام اوست، شاگردان بزرگ دیگری، چون محمدتقی جعفریان را تربیت کرد. شاید همانجا بود که چرخه تربیت ستارههای ورزشی از دل آموزشگاهها آغاز شد و معلمان ورزشی، چون شکویی، ملک، شهاب فردوس، رضا رهنما، غلامحیدر بهادرزاده، بمبئیچی، حسین بنایی، خذیفیها و محمدیانها که شاید کمتر آنها را میشناسیم، در این مسیر گام برداشتند و نامشان را در صفحه تاریخ ورزش مشهد ثبت کردند.
آنها که معلم بودند و ستاره شدند
نسل جدیدتر معلمان ورزش برای نسل جوان شناخته شدهترند. شاید از هر کسی در این شهر بخواهید نام چند معلم ورزش مشهور مشهدی را ببرد، بیتأمل از رضا سخندان، محسن ترکی یا محسن فریمانی نام ببرد. معلمان ورزشی که در کنار حضور در کلاس درس و مدرسه و پرورش ستارههای ورزشی از دل آموزشگاهها خودشان هم یک ستاره بودند و در آسمان داوری فوتبال نهتنها استان و ایران، بلکه آسیا و جهان خوش درخشیدند؛ رضا سخندان با حضور در ردهبندی جامجهانی فوتبال بهعنوان کمکداور و محسن ترکی با قضاوتهای متبحرانهاش در جامملتهای آسیا و شهرآوردهای پرتکرار پایتخت. ماجرای محسن فریمانی هم فرقی با آنها ندارد. او هم معلم ورزشی است که کمکداور فوتبال بوده است.
شاید نسل ستارهساز این معلمان ورزش هم امثال قاسم زردکانلو، اسماعیل شجیع و هاشم رهباردار بودند؛ معلمانی که از سر عشق و علاقه شخصی ستارههای کلاسشان را بهسمت فوتبال و تیمهای بزرگ آن روزهای مشهد یعنی پیام، ابومسلم، دهداری، هدف گلکار و... میکشاندند. نسل چرمچیها و عبدا... کافیها و تقیپورها و چمنیانها هم ستارهساز بودند و نامشان «معلم ورزش» بود؛ حتی همین حالا و در بالاترین سطح فوتسال ایران هم مجید مرتضایی، سرمربی تیم فوتسال فرشآرای مشهد، یک معلم ورزش است که ساعتهای زیادی را سر کلاس درس تربیتبدنی با شاگردانش سپری میکند.
نمونه استثنایی مرحوم جاهدی
مرحوم محمد جاهدی یکی از استثنائات عرصه معلمی ورزش بود. کسی که در ۱۷ رشته ورزشی بهعنوان ورزشکار میدرخشید و به همین دلیل شاگردانش را در ابعاد مختلف و در رشتههای ورزشی مختلف پرورش میداد. مرحوم محمد جاهدی بیش از ۳۰ سال در بطن ورزش استان و یک ورزشکار بهتماممعنا بود که از فوتبال، هندبال، والیبال و ژیمناستیک گرفته تا شمشیربازى، دوومیدانى و حتى هاکى (!) فعال بود و عناوین متعدد کشورى داشت. جاهدی در عرصه داوری هندبال هم متبحر بود و نامش زبانزد خاص و عام بود. او مدتی هم در هیئت فوتبال دبیری کرد. مرحوم جاهدی بیتردید حق زیادی بهعنوان یک معلم ورزش به گردن جامعه ورزش استان دارد؛ زیرا ستارههای زیادی را به جامعه ورزش معرفی کرد.
معلمان ورزش، سازندگان ورزش
شاید امروز ورزش برپایه پول و تشکیلات عریض سازمانی استوار باشد، اما روزگاری نهتنها در مشهد، بلکه در سراسر کشور ورزش روی سر آموزشگاهها میچرخید. ورزش آموزشگاهی مقدمهای برای ورزش حرفهای بود و ستارهها از دل مدارس میآمدند، نه از زمینهای چمن مصنوعی و مدارس فوتبال. رشتههای هندبال، والیبال، بسکتبال و... در مدارس فعال بود و معلمان ورزش بسته به تخصصی که داشتند، تلاش میکردند در رشته خود استعدادیابی کنند و از کلاسهای درسی دستکم یکیدو ستاره را در رشته مدنظر بیرون بکشند.
اتفاقی که امروز دیگر نمیافتد و شاید زمینه اینگونه فعالیتها هم فراهم نیست. دیگر مسابقات ستارهساز آموزشگاهها در رشتههای مختلف برقرار نیست و اگر آموزشوپرورش سالی یکبار المپیادهای ورزشی را هم کم و زیاد برگزار میکند، آنقدر ضعیف است که بنیه ستارهسازی و کشف استعدادها را ندارد و بیشتر به شوآف میماند. معلمان ورزش، روزگاری نقشی سازنده در ورزش کشور داشتند.