صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مـورد فراتر از عجیب «خرمدین»‌ها

  • کد خبر: ۶۷۹۰۶
  • ۰۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۰
  • ۱
بهروز فرهمند - روزنامه‌نگار

یکم) خبر مرگ‌ومیر‌های کرونایی و حرف‌وحدیث‌های انتخاباتی، هر دو، وقتی فروکش کرد که مردم ایران با اعتراف بدون لکنت یک پیرمرد و همسرش روبه‌رو شدند که به قتل و قطعه قطعه‌کردن جسد پسر، دختر و دامادشان اعتراف کردند؛ حادثه‌ای بهت آور که افکار عمومی را به شدت جریحه دار کرد و تاریخ جنایی ایران، شاید نمونه‌ای را مانند این پرونده ندیده باشد.


دوم) پیش از هر چیز بگویم هرچه درباره این پرونده می‌گوییم و می‌نویسیم، مبنایش اعترافات پدر و مادر (قاتل و همدست) تا به امروز است؛ پس اگر فردا اتفاق دیگری در روند تحقیقات افتاد و ماجرا به‌گونه دیگر پیش رفت، آن داستان دیگری است و تحلیل و نگاه و ارزیابی خود را می‌طلبد.


سوم) «فرزندکشی» هرگز بی‌سابقه نبوده است؛ نه در اعماق تاریخ و گذشته‌های دور و نه در روزگار امروز، نه در ایران و نه در جهان. اما باید اعتراف کرد که فرزندکشی به این سبک‌وسیاق، در نوع خود، حیرت انگیز و بهت آور است.


چهارم) راستش را بخواهید، آنچه همه ذهن مرا در این باره درگیر کرده، نه کشتن دو فرزند و یک داماد است و نه همدستی مادر با پدری که ادعا می‌کند قاتل است؛ همه حیرت من، آن پروژه سنگدلانه پس از قتل است؛ مثله‌کردن جنازه فرزند و بسته بندی و روانه‌کردن آن به سطل زباله. کشتن آنی را می‌توانم بفهمم، اما... هرگز!


پنجم) ذهن من، بیش از هر چیز، کشیده می‌شود به‌سمت‌وسوی حمام خانه؛ همان قتلگاه. سکوت آن حمام دم کرده و بویناک، پدر و مادر، یک جسد و ساتور یا هر ابزار دیگری که بند را از بند جدا می‌کرده است. فکرش هم دیوانه ام می‌کند و فکر اینکه آن مادر، اگر شاهد جنایت بوده است، درد زایمان فرزند یا وقتی که شیره جانش را از سینه به نوزادش می‌داده، به یاد می‌آورده است یا نه.


ششم) بیایید روراست باشیم. وقتی چنین ماجرا‌هایی در کشور‌های غربی رخ می‌دهد، ما در این سوی دنیا ریشه‌های جنایت را در الکلیسم، گوشت خوک، پدیده حرام زادگی و سست‌بودن کانون خانواده جست‌وجو می‌کنیم. چه بسا در برخی نمونه‌ها نیز علت حادثه یا کاتالیزور و تسریع‌کننده اش همان چیز‌های برشمرده شده باشد، اما درباره مورد عجیب‌تر از عجیب خانواده خرمدین چه باید بگوییم؟


هفتم) نه اعتیاد، نه جنون آنی، نه پریشان احوالی؛ تا به امروز هیچ گزارشی این احتمال‌ها را تأیید نکرده است. اما شما را به خدا، پیش از نهایی‌شدن و اجرای حکم، این پدر قاتل و مادر همدست را بسپارید به دست چند روان‌شناس خبره تا شاید اعماق روانشان کاویده شود.


هشتم) به این فکر می‌کنم که برای تبدیل‌شدن به موجودی مانند پدر و مادر مرحوم بابک، چه بلایی در گذر زمان باید بر سر ذهن و روح و روان آدمیزاد بیاید. فکر و ذهن از این بابت که خود را اقناع کنی و مغزت را فریب بدهی تا بتوانی توجیه بسازی. چه پیچیده معجونی است این مغز آدمیزاد! ماجرای روح، اما متفاوت است؛ روح را باید تمرین بدهی به پذیرش یک صفت رذیله مانند آدم کشی که وقتی قید «فرزندکشی» پیدا می‌کند، رذیله‌تر می‌شود و آن گاه که فرزند به دست پدر و مادر مثله شود، دیگر نمی‌دانم چه نامی را به روی آن روح و روان بگذارم؛ شیطانی؟ فراشیطانی؟ حیوانی؟ بل هم اضل؟


نهم) من و شما تا این پدر و مادر چقدر فاصله داریم؟ در این چند روز، همه اش به این پرسش فکر می‌کنم. به گمانم، این گونه فرزندکشی، چیزی نیست که «یک شبه» در نهاد آدمیزاد رخ دهد. از آن سو، اما باور کنید جرئت نمی‌کنم بگویم ما فرسنگ‌ها با دیو و دد شدن فاصله داریم. ندایی زیر گوشم نجوا می‌کند: «خیلی دور، خیلی نزدیک!» این فاصله من و شما با این جنایت دهشتناک است.


دهم) «به یاد آر آن گاه که پروردگارت، فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه می‌گمارم. گفتند: پروردگارا، آیا کسانی می‌گماری که در زمین فساد کنند و خون‌ها ریزند، حال آنکه ما خودمان تو را تسبیح و تقدیس می‌کنیم؟ خداوند فرمود: من چیزی (از اسرار آفرینش بشر) می‌دانم که شما نمی‌دانید!» (کتاب خدا، سوره بقره، آیه ۳۰)

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
لیلا
۰۱:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۳
الفاتحه مع الصلوات خدا رحمتش کنه . فکر کنم من اولین نفرم که گفتم خدا رحمتش کنه .