برو کار می‌کن، نگو بازنشسته‌ام! پدر در پدر پهلوان‌زاده‌ایم گذر‌های هنری به وسعت شهر | گزارشی از بخش جدید جشنواره هنر‌های شهری بهار ۱۴۰۴ درنگی در کم‌وکیف برگردان‌های منثور منظومه فردوسی، به‌مناسبت انتشار «شاهنامه منثور»، اثر گیتی فلاح‌رستگار رقابت ۲۴ گروه در جشنواره ملی سرود رضوی مستند «جانان» اثر فیلم‌ساز مشهدی، روی آنتن شبکه دو + زمان پخش انتشار مجموعه داستان «شرّ درونش» قسمت ۱۲ مسابقه مافیا دن، در شبکه خانگی رکوردشکنی تقاضا برای بلیت مشهد، هم‌زمان با پخش قسمت پایانی «پایتخت» حضور دیزنی با «زوتوپیا۲»، «الیو» و «داستان اسباب‌بازی ۵» در جشنواره انسی رکوردشکنی نمایش آنلاین | «پایتخت ۷» در تلوبیون ۱.۸۵ میلیارد دقیقه تماشا شد خانه منسوب به «سعدی» در حال ویرانی مجری مراسم جوایز امی ۲۰۲۵ را بشناسید زمان پخش فصل دوم سریال بی‌باک: تولدی دوباره صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ مروری بر حواشی سریال پایتخت ۷ | از جایگزینی سارا و نیکا تا سانسور چهار قسمت و پایان ناگهانی داستان
سرخط خبرها

«منبع خبر» همچنان پرچمدار است

  • کد خبر: ۶۶۴۲۳
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲
«منبع خبر» همچنان پرچمدار است
بهروز فرهمند - روزنامه‌نگار
دنیای مجازی، تردستی تازه‌ای را رو کرده و خرگوش زنده دیگری را از کلاه جادویی خودش درآورده است تا من و شما با چشمان ازحدقه درآمده، برای چندی، سرگرم و سرخوش به این شعبده نو باشیم و از احوال و کرامات آن بگوییم. سخن از «کلاب هاوس» است؛ بستر (پلت فرم) ارتباطی جدیدی که هنوز داغ داغ است و این روز‌ها درباره اش فراوان می‌گویند و می‌نویسند.

در این مجال، من نمی‌خواهم از این بستر ارتباطی نوپدید سخن بگویم، اما به گمانم، بد نیست بهانه‌ای شود برای پرداختن به یک بحث اساسی و چالش برانگیز در سپهر رسانه، انتقال پیام و اطلاع رسانی؛ موضوعی به نام «منبع خبر».

منبع خبر می‌گویم، اما همه گونه‌های تولید محتوا -متن و تصویر- را مراد می‌کنم.
در این میان، یک دیدگاه بر این باور است رسانه‌های غیررسمی که در بستر‌های ارتباطی نوین پدید آمده اند، من و شما را مجاب کرده اند که در مفاهیم کلاسیک حوزه رسانه و خبر، تجدیدنظر کنیم؛ مفاهیمی مانند تولیدکننده و توزیع کننده و مصرف کننده خبر؛ چه اینکه در این دوره وزمانه، همه ما -هم زمان- هم محتوا تولید می‌کنیم و هم انتشار می‌دهیم و توزیع می‌کنیم و جالب اینکه همچنان مصرف کننده پیام نیز هستیم.

دنیای مجازی شرایطی را پدید آورده است که اگر بگوییم رسانه‌های غیررسمی از رسانه‌های رسمی-دست کم در برخی زمینه ها- جلو افتاده اند، هرگز سخنی گزاف نگفته ایم.
اوج این سرمستی مجازی نیز وقتی است که روزنامه‌ها و رسانه‌های رسمی، دست نیاز به سوی رسانه‌های کوچک در سپهر مجازی، دراز می‌کنند و به واقع، تولیدکننده‌های دیروز با آن همه یال وکوپال و دفترودستک و تحریریه‌های عریض وطویل، امروز به مصرف کننده پیام تبدیل می‌شوند.

چه بسا همین پیشتازی رسانه‌های نوپدید، سبب این شک وشبهه شده است که می‌توان و بلکه «باید» قاعده بازی حاکم بر رسانه را به تمامی به دور ریخت و به قول معروف، هیچ ترتیبی و آدابی نجست.
از زمره همان دورریختنی‌ها -به باور برخی ها- «منبع خبر» است.
ادعا بر این است که وقتی همه، تولیدکننده خبر شده اند و در کلاب هاوس و توئیتر و تلگرام و واتساپ، محتوا تولید می‌کنند، دیگر چه نیازی است که منبع خبر را قید کرد؟

پاسخ این است، منبع خبر که می‌تواند حقیقی یا حقوقی باشد، همان است که به خبر ما «سندیت» می‌دهد.
منبع خبر، سنگ محک و معیاری است برای تمیز دادن و جدا کردن جنس «اصل» از «بدل».
ناگفته پیداست وقتی تولیدکننده‌ها فراوان می‌شوند و به قول بازاری‌ها دست زیاد می‌شود و تولیدکننده‌های «زیر راه پله»‌ای هم جولان می‌دهند، هیچ دور از ذهن نیست که در این بازار مکاره، جنس تقلبی و بنجل هم عرضه شود و اینجاست که وجود مهر کیفیت کالا (استاندارد) اهمیت پیدا می‌کند.

«منبع خبر» در رسانه، حکم همان مهر استاندارد را دارد که اگر در متن خبر، موجود و معلوم باشد، دل من مخاطب قرص است که با یک خبر پدرومادردار روبه رو هستم و نه با یک «شبه خبر» یا چیزی که برخی‌ها «ناخبر» می‌نامندش.
سال‌ها پیش -در روزگار رونق وبلاگ ها- روزی یک همکار، خبری را از یک وبلاگ شخصی برداشته بود و در صفحه‌ای از یک روزنامه بازنشر داده بود.

صاحب آن وبلاگ، یک فعال فرهنگی و سیاسی سرشناس بود که گمان می‌رفت بیشتر محتوای تولیدشده اش، سالم و پاکیزه هستند و از کژی و ناراستی، به دور.
از همکار نازنین پرسیدم: منبع این خبر کجاست؟
گفت: وبلاگ.
گفتم: وبلاگ چه کسی؟
گفت: وبلاگ شخصی فلانی.
از همکارم خواهش کردم که نام وبلاگ شخصی را در متن خبر چاپ شده در روزنامه، بیاورد و او هم بزرگوارانه پذیرفت.

استدلال نیز بر این بود که منبع خبر، همان هویت خبر است.
بودنش برای مخاطب، حکم همان شناسنامه یا کارت شناسایی معتبر را دارد که نشان می‌دهد همه چیز درست و با حساب وکتاب است و به او اطمینان -هرچند نسبی- می‌دهد که با یک محتوای ساختگی روبه رو نیست.
نبودنش، اما بیانگر این است که یک جای کار می‌لنگد.
از این هم بگذریم، از منظر «حق مالکیت معنوی» یا «حق الناس» نیز توجه به منبع خبر، در راستای حقوق تولیدکننده پیام و مصرف کننده پیام، تعریف می‌شود.

مگر نه این است که محتوای تولیدشده خودمان را که در فلان شبکه اجتماعی یا توئیتر یا کلاب هاوس منتشر شده است، اگر بدون آوردن نام منبع آن در رسانه دیگری ببینیم، سخت برآشفته می‌شویم و با دهان کف آلود و رگ گردن ورقلمبیده، آن را «دزدی مطلب» نام می‌گذاریم و اسب دادخواهی را زین می‌کنیم، پس چگونه است که این کار، وقتی از خودمان سرمی زند و محتوای تولیدشده دیگران را-بدون منبع- منتشر می‌کنیم، از کنارش به سادگی رد می‌شویم؟ تو گویی «شتر دیدی، ندیدی»!
کوتاه سخن اینکه این چند خط را بیانیه‌ای در دفاع از دسترنج تولیدکننده پیام، هویت رسانه و حق مصرف کننده پیام ببینید و نه بیش. کاش بیشتر درباره اش اندیشه کنیم!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->