مجموعه‌های مردمی در تدارک پذیرایی از زائران دهه آخر ماه صفر ۱۴۰۴ مشهد + فیلم عکس‌هایی از تمرین ارکستر سمفونیک تهران رونمایی از کتاب «در سایه‌سار خورشید» با موضوع فرهنگ میزبانی توسط شهرداری مشهد پیش‌بینی ۲۵۰ دستگاه اتوبوس در مشهد برای تقویت مسیر‌های عبوری و منتهی به حرم مطهر در روز‌های پایانی صفر خراسان رضوی، قطب صنایع دستی کشور؛ ۲۳ هزار هنرمند و ۷۰۰ فروشگاه فعال ابراز نگرانی معاون استاندار خراسان‌رضوی از شدت آلودگی هوای مشهد تجهیز ۸۰ چراغ راهنمایی در مشهد به برق اضطراری شهردار منطقه ۳ مشهد مطرح کرد: خدمت‌رسانی شبانه‌روزی به زائران با ۴۰ پاکبان و تجهیزات کامل در دهه آخر ماه صفر استقرار جایگاه‌های ویژه عرضه کالا و نان در مشهد برای خدمت‌رسانی به زائران در دهه آخر ماه صفر خدمات ویژه اتوبوسرانی مشهد در سه روز پایانی ماه صفر قائم‌مقام ستاد دهه پایانی صفر شهرداری مشهد: مدیریت شهری ۲۴ساعته برای خدمت به زائران تلاش می‌کند | پیش‌بینی ۵۱ مرکز اسکان موقت و اضطراری در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ + فیلم شهرداری منطقه ثامن مشهد آماده میزبانی از زائران دهه آخر صفر پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۲۶ مرداد ۱۴۰۴) | آغاز روند افزایش دما از سه‌شنبه خدمت‌رسانی شهرداری مشهدمقدس به زائران اربعین و آماده‌باش کامل برای دهه پایانی ماه صفر ۱۴۰۴ مسدودی سه‌روزه جاده قدیم مشهد از ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ آماده‌باش ۱۰ هزار دستگاه تاکسی برای خدمت‌رسانی در دهه پایانی ماه صفر| خدمت‌رسانی صلواتی تعدادی از ناوگان در شب شهادت امام رضا(ع) در معابر منتهی به حرم بهره‌برداری از ۵ پارکینگ موقت در هسته مرکزی مشهد در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ کیفیت هوای کلانشهر مشهد قابل‌قبول شد (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) آماده‌باش ۱۰۰ درصدی ۵۸۰۰ نیروی کارگری به منظور انجام رفت‌وروب معابر در دهه پایانی صفر | استقرار ۶ کانکس ارزاق عمومی و ۸ کانکس نانوایی پیش‌بینی هواشناسی مشهد در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ و سالروز شهادت امام‌رضا(ع) | گرما طاقت‌فرسا نخواهد بود
سرخط خبرها

«اما و اگر»های یک حال خوب

  • کد خبر: ۶۱۳۱۷
  • ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۸
«اما و اگر»های یک حال خوب
بهروز فرهمند - روزنامه‌نگار

یکم. تعریفش را از دور و نزدیک شنیده ام. «جمعه بازار» یکی از مناطق شهر را می گویم، پس همین جمعه، دمدمه های ظهر، شا ل وکلاه می کنیم و با خانواده می رویم تا وقت بگذرانیم و دوری بزنیم و چشم بچرخانیم و چیزکی بخریم... شاید.


دوم. جمعه بازارها همیشه حال وهوای خودشان را دارند.
از جان مرغ تا شیر آدمیزاد در بساطشان پیدا می شود؛ فروشنده هایی که در هوای سرد استخوان سوز، پشت پاچال یا در گوشه غرفه یک دردو مترشان، نشسته اند و با چشمان گودافتاده، خیره اند به دست مشتری هایی که گاه، از خودشان نادارتر و ناچارتر هستند. با این همه، غرفه های ازهمه رنگ و آدم های درتکاپو را دوست داری. باور ندارید؟ پیشنهاد می کنم شما هم امتحانش کنید.


سوم. از «خریددرمانی» چه می دانید؟ مرادم خرید کردن با انگیزه تغییر حال وهوا و خلق وخوست. آدم هایی هستند که با این روش، حال دل خودشان را خوب می کنند. برخی روان شناس ها از «خرید کردن» با نام «اعتیاد خاموش خانم ها» نام می برند. راست و دروغش با خودشان.


چهارم. اگر می خواهید حال دلتان خوش شود و درمانش را در «خریددرمانی» می جویید، لازم نیست همیشه تیپ بزنید و با موهای واکس زده و چهره ای «آراگیرا»شده، از هایپرمارکت ها و «مال»ها و فروشگاه های پرزرق وبرق برندهای چندملیتی سر درآورید؛ هرچند آن هم خودش عالمی دارد، اما نه برای امثال ما که به نیمه دوم زندگی پا گذاشته ایم. باور کنید همین جمعه بازارها و چندشنبه بازارهای سنتی و دیمه خودمان با آن درهم ریختگی غرفه ها و با آن فروشندگان بی شیله وپیله، گاه چنان برای من و شما دلبری می کند و شور چشم چرخاندن بر روی کالاها و خرید کردن را در دل ما زنده که تا مدت ها خاطره و حس خوبش به یادگار می ماند.

پنجم. کمی آن سوتر از محوطه جمعه بازار، چند پیرزن دستفروش درکنار پیاده رو بساط کرده اند. نمی دانم، شاید از پس هزینه اجاره غرفه در محوطه بازار برنیامده اند. یکی شان جوراب دستباف کرکی و پاپوش های بافتنی گرم می فروشد و همه را درهم وبرهم، روی یک پلاستیک مشکی کوچک ریخته است. رنگ های گرم و شاد دست بافته های بانوی مسن فروشنده، چشم ها را می نوازد. یک جفت پاپوش بافتنی خوش رنگ بچگانه می خرم به قیمت خیلی مناسب. از کسب وکارش که می پرسم، زبان به شکایت می گشاید. همه حرف هایش را می شنوم اما هیچ نمی گویم!


ششم. می گویند خرید کردن از بساطی ها و فروشنده های دوره گرد از این دست، هرقدر کوچک و کم هم باشد، برکت زندگی خریدار است. نمی دانم شما هم این را باور دارید یا نه؟


هفتم. خرید کرده ایم و به خانه برمی گردیم. باید به خودم تلقین کنم که حال و روزم «به» شده است. زیر لب نجوا می کنم: «ان شاءا... که گربه است!» ناگهان در همان حوالی، نگاهم را بیلبورد بزرگ حاشیه خیابان می دزدد، از همان ها که من و شما را به «خنده» و دل خوش، فرامی خواند. می خواهم اطاعت امر کنم و لبخندکی بر چهره بنشانم؛ چه بسا زورکی!، اما نمی دانم چرا چهره پیرزن دستفروش، پیش چشمانم رژه می رود؟... «کاش حال دل همه خوب باشد.» این را -تلخ کامانه- در دل آرزو می کنم و تا رسیدن به خانه، زبان به کام می گیرم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->