احتمالا کمتر کتابخوان یا علاقهمند به کتابی در مشهد باشد که نام و آوازه کتابفروشیها و کافهکتابهای فعالی را نشنیده باشد که در این سالهای اخیر برنامههای ویژه برگزار میکنند. مجموعههایی از بخش خصوصی که گاه بهتنهایی بار رشد فرهنگ شهر را به دوش میکشند. از آن میان پردیس کتاب، کافهکتاب آفتاب و نشر چشمه دلشدگان، 3مرکزی هستند که بیشترین برنامهها و نشستهای فرهنگی را در این سالها در مشهد برگزار کردهاند. این گزارش نگاهی دارد به فعالیتهای آنها.
پردیس کتاب
علی رجبزاده، مدیر پردیس کتاب مشهد، با همکاری پدرش رضا رجبزاده، مدیر کتابفروشی انتشارات امام، این مرکز را میگرداند. خانواده رجبزاده از دهها سال پیش کار در زمینه کتاب را آغاز و در 22مرداد 95 نیز شعبه دوم انتشارات امام را با نام «پردیس کتاب» در ملکی مسکونی راهاندازی کردهاند. علی رجبزاده میگوید: ما تقریبا 40سال است در کار کتاب هستیم. انتشارات امام را داشتیم، سپس چندسالی در کنار آن فروشگاهی هم در بازار کتاب ناشران گلستان دایر کردیم و درنهایت تصمیم گرفتیم فضایی با وسعت بیشتر ایجاد کنیم که امکانات بیشتری برای قشر کتابخوان فراهم شود. فضای پردیس به شکلی طراحی شده که مردم میتوانند خیلی راحت بنشینند و کتابها را ورق بزنند. برخلاف فروشگاه قبلی که به دلیل کمبود جا خیلی از عنوانها را نمیتوانستیم نگهداری کنیم، اینجا عنوانهای بیشتری را عرضه میکنیم. اولویت ما این بوده است که کتابهای منتشرشده همزمان با تهران یا نهایتا با یک روز تأخیر در فروشگاهمان موجود باشد. اکنون نیز همینطور است و کتابها همزمان با خیابان انقلاب تهران در پردیس کتاب مشهد موجود است.
قشر جوان و اهل ادبیات حتما با برنامههای جانبی پردیس آشنایی دارند. مدیر این فروشگاه در اینباره توضیح میدهد: از ابتدا بنا داشتیم جلسات نقد و بررسی کتاب در برنامههایمان داشته باشیم. این جلسات با نام «جمعههای پردیس» شروع شد و تاکنون بدون وقفه در جمعههای آخر هر ماه برگزار میشود که شمار آنها به 31نشست رسیده است. همچنین جلسات منظم دیگری با عنوان «دوشنبههای پردیس» با موضوع معرفی ادبیات جهان، چند ماه است به راه افتاده و دوشنبههای اول هر ماه، دکتر احمد آفتابی یک نویسنده و آثار او را معرفی میکند و قسمتی از یک اثر را میخواند. جشن امضا برای دیدار با نویسنده نیز داریم که تاکنون بیش از 30برنامه از این دست داشتهایم. برنامه «بچههای پنجشنبه» نیز که کارگاه داستاننویسی برای کودکان بود، تا قبل از سال نو بهطور منظم برگزار میشد، ولی در سال جدید ادامه پیدا نکرد.
کار فرهنگی مانند بسیاری از امور مهم دیگر سختیها و بازدارندههای ویژه خود را دارد. بااینحال رجبزاده درباره مشکلات احتمالی میگوید: چون محوریت کار خود را کتاب قرار دادیم و برنامهها حول محور همین موضوع است، تاکنون مانع و سنگاندازی بر سر راهمان نداشتهایم.
او با اشاره به یکسان بودن تعداد برنامههای فرهنگی اجراشده در سالهای گوناگون، معتقد است رشد تعداد مخاطبان در این سالها، بهویژه نسبت به سال گذشته، نمود تأثیر چنین برنامههایی در جامعه است.
کافهکتاب آفتاب
ابتدای کارشان در حوزه کتاب به اوایل دهه80 برمیگردد. در آن زمان کافهکتابی در کار نبود و با پخش کتاب شروع کردند. پس از مدتی فضایی کوچک آماده کردند و کمکم آن را توسعه دادند. سرانجام سال۹۱ کتابفروشی به کافهکتاب تبدیل شد و به قول خودشان در بازار گلستان اولین کافهکتاب مشهد را راهاندازی کردند تا ضمن حفظ فضای کتابفروشی، فرصتی برای گفتوگوی اهالی فرهنگ و کتاب فراهم شود. بر همین اساس طراحی آنجا را طوری در نظر گرفتند که با طراحی دیگر کافهها متفاوت باشد. عابس قدسی، مدیر کافهکتاب آفتاب، درباره برنامههای برگزارشده این مرکز فرهنگی میگوید: دوسالونیم پیش به این نتیجه رسیدیم که کافهکتاب فعلی کوچک است و به تغییرات نیاز دارد. زیرا در بیشتر برنامهها مجبور بودیم چراغخاموش حرکت کنیم که با مشکل کمبود فضا برای مخاطب مواجه نشویم، بنابراین فضای جدید را راهاندازی کردیم. پس از آن برنامههای خوبی برگزار کردهایم که بخش اصلی آنها جلسات نقد و بررسی کتاب است که حدود ۲۰ تا ۲۵نشست بوده و از این تعداد حدود ۱۵برنامه جلسات اصلی بوده است و بقیه غیراصلی. تفاوتشان هم در این است که برای جلسات اصلی وقت بیشتری برای برنامهریزی داریم، اما برای جلسات غیراصلی که به شکل فوری برگزار میشود، این تدارک شکل نمیگیرد. بیشتر جلسات اصلی ضبط تصویری شده است. علاوه بر جلسه نقد کتاب، برنامههای دیگر مانند نقد شعر، متنخوانی و... برگزار کردهایم و اکنون هم با همکاری روزنامه شهرآرا جلسات سوژه را با محوریت رسانه و حضور فعالان باتجربه این حوزه برگزار میکنیم.
او در ادامه از استقبال کمنظیر مخاطبان از این برنامههای جانبی یاد میکند که: این برنامهها به قدری خوب بوده که میهمانهایی که از تهران میآمدند، شگفتزده میشدند. چنین برنامههایی در مشهد خوب رقم میخورد و نکته مثبت این است که میبینیم پایتختنشینان جلسات نقد کتاب مشهد را جدی میگیرند و اگر در گذشته برای برگزاری جلسات باید زحمت زیادی میکشیدیم، اکنون راحتتر میتوانیم میهمان دعوت کنیم.
به گفته قدسی، با توجه به سابقه کافهکتاب آفتاب، مخاطب بیشتر برنامههای ادبی را ترجیح میدهد، اما پیش آمده که جلسه نقد و بررسی کتابی تاریخی برگزار شده و جا برای سوزن انداختن نبوده است، یعنی گرچه حوزه اصلی فعالیت این مکان، ادبی است، جلساتی با موضوعات دیگر نظیر روانکاوی و تاریخ نیز مخاطب بسیاری داشته است.
او درباره مشکلات پیش رو هم معتقد است که ممنوعیت خاصی دستوپاگیرشان نشده، اما برخی سنگاندازیها و حساسیتها کار را برایشان سخت میکند.
او همچنین از مسائلی چون کمبود فضا و افزایش هزینههای برگزاری نشستها بهویژه در یک سال اخیر یاد میکند که کار را سخت کرده است. از سوی دیگر، تعطیلی بازار گلستان و سوت و کور شدن آن در این اواخر، یکی از معضلات اصلی این کتابفروشی است: شهرداری تقریبا همه بازار را تعطیل کرده و فقط ما و یکی از همسایگان ماندهایم. ما هم بلاتکلیفیم و این ادامه مسیر را سخت میکند. ازاینرو من چشماندازی برای آینده ندارم و حتی نمیدانم با چه کسی و چه مسئولی باید صحبت و موضوع را پیگیری کرد.
قدسی در ادامه به بحث ورود دولت در برنامههای فرهنگی نیز میپردازد و میگوید: ما توقع نداریم که بخش دولتی حامی برنامههای ما باشد. همینطور که گاهی پیشنهادهایی در این زمینه را رد کردهام. به نظر من وظیفه دولت نیست که بهطور مستقیم مداخله کند و چنین برنامههایی را برگزار کند. زیرا قشر فرهنگی در این زمینه نوعی بدبینی دارند و در این صورت گمان میکنند برگزاری چنین برنامههایی با هدف خاصی انجام میشود. توقع ما از دولت که معمولا بیپاسخ میماند، این است که بودجهها را در فضای زیرساختی هزینه کنند. به عنوان مثال بازاری که ما در آن حضور داریم، بیش از یکسال است که رها شده و هیچ کمکی حتی جمعآوری زبالههای آن صورت نمیگیرد. بودجهای که باید صرف تأمین زیرساختهای بخش خصوصی شود، صرف موازیکاریهای بیهوده، کمنتیجه و حتی بینتیجه میشود.
نشر چشمه
مهدی غفاریان، مدیر نشر چشمه دلشدگان، در معرفی این مجموعه میگوید: سال۹۴ کتابکده دلشدگان را داشتیم. رویکردمان هم کتابفروشی مخصوص همه اعضای خانواده بر مبنای رویدادمحور بود که در اینباره بیش از ۵۰نشست حوزه کتاب بزرگسال و کودک و نوجوان برگزار کردیم. در سال۹۷ هشتمین نمایندگی نشرچشمه در کل ایران و نمایندگی انحصاری در مشهد را تأسیس کردیم و تا امروز دلشدگان، تنها کتابفروشی در مشهد است که علاوه بر بخشهای کتاب و موسیقی بزرگسال، بخش مجزای کتاب کودک و نوجوان، نوشتافزار و نگارخانه، دارای سالن مطالعه برای نشستهای مطالعاتی و مهد کتاب کودک و همچنین تراس و فضای باز برای مطالعه و گفتوگو است. ما تنها در یکسال گذشته که نمایندگی نشرچشمه را دریافت کردیم، بیش از ۲۰نشست غیر روتین و بیش از ۱۵عنوان نشست هفتگی و معمول با حضور صاحبنظران و استادان اهل قلم و مردم آگاه و فهیم مشهد برگزار کردهایم و این برنامهها همچنان ادامه دارد. سعی شده با توجه به نیاز امروز و آینده مشتریان، برنامهها خلاقانه برگزار شود.
نشرچشمه یکی از بزرگترین انتشاراتیهای سراسر کشور است که برخی از مطرحترین نویسندگان کشور همچون محمود دولتآبادی با آن همکاری میکنند. برخی از همکاران نویسنده و مترجم این نشر در برنامههای مجموعه دلشدگان حضور پیدا کردهاند. از طرفی، این مجموعه از نویسندگان و شاعران مطرح دیگر نشرها نیز برای نشستهای خود دعوت کرده است. البته به گفته غفاریان، برگزاری مراسم و برنامهها نیاز به تأمین منابع مالی بالایی دارد که متأسفانه بخش خصوصی نمیتواند همه این هزینهها را تأمین کند و مجبور به اولویتبندی و محدودیت میشود. او میگوید شهرداری میتواند حمایتهایی (از جمله در تهیه بنرهای اطلاعرسانی) ارائه کند که در دیگر شهرها انجام میشود، اما در مشهد نیست.
ازجمله حمایتهایی که مسئولان میتوانند صورت دهند، در زمینههایی است که مدیر نشرچشمه دلشدگان اینگونه به آن اشاره میکند: قطعا استفاده از کتابفروشیهای واقعی در نمایشگاهها و بازارچههای خیریه و نه انتشاراتیهایی که کارشان چاپ و افست کردن کتابهای پرفروش دیگر نشرهاست، کمک بیشتری به بهبود فضای فرهنگی خواهد بود. یا آموزشهای همگانی و پرقابلیت شهری و اجتماعی را به ما بسپارند تا بتوانیم خانوادهها را با کتابفروشیها آشتی بدهیم. در هیچ جامعهای یک سالن همایش همانند فرهنگسرا پاتوق فرهنگی مردم نخواهد شد، اما در یک کتابفروشی که همهروزه باز است و برای خواسته مردمْ هوشیار، ساعتها وقت میگذارند و در رویدادها، اگر درست اطلاعرسانی شود، حضور خواهند یافت.
او علاوه بر گرانی کاغذ، رشد صفحات مجازی بیمحتوا را از عوامل تهدید صنعت چاپ و نشر کتاب میداند: امروز با در دسترس بودن گوشیهای همراه، سطحینگری در میان مردم بیشتر شده است، به میزانی که بیشتر مردم حوصله خواندن مجلات کمحجم را نیز ندارند. هرچه رشد فضای مجازی بالاتر رود، اگر فرهنگ مردم متعاقب آن بالاتر نرود، میزان کتاب خواندن افت خواهد کرد.