فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

پردیس کتاب مشهد این هفته مملو از کتاب‌خوان

  • کد خبر: ۵۳۸۴
  • ۳۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۳:۴۱
پردیس کتاب مشهد این هفته مملو از کتاب‌خوان
نشست جمعه‌های پردیس کتاب مشهد این هفته با حضور گسترده مردم برای نقد و بررسی کتاب «در دادگاه جهل مقدس» آیت‌ا... دکتر سید مصطفی محقق داماد برگزار شد

رادمنش| با گذشت سه سال و اندی از گشایش پردیس کتاب در مشهد، این کتابفروشی دیگر نه فقط به مثابه یک فروشگاه عرضه کتاب و محصولات فرهنگی که به عنوان یک کانون فرهنگی جای خود را در میان کتابخوانان مشهدی باز کرده است. مرکزی که به جرئت می‌توان گفت برنامه‌های جانبی‌اش در سطح کشور کم‌مانند است؛ چنان‌که «جمعه‌های پردیس کتاب» هر بار میزبان صدها دوستدار کتاب است. سی‌و‌یکمین برنامه از این نشست‌های نقد و بررسی که به کتاب «در دادگاه جهل مقدس» نوشته آیت‌ا... دکتر سید مصطفی محقق داماد اختصاص داشت، یکی از شلوغ‌ترین برنامه‌های این مجموعه در سال‌های فعالیت آن بود. در این برنامه که بامداد روز گذشته با حضور نویسنده و اهالی فرهنگ برگزار شد، چندصد تن از کتاب‌دوستان و فرهیختگان مشهدی در پردیس حضور پیدا کردند تا از علوم انسانی گفته و شنیده شود. حسن حکیم‌باشی، دبیر این نشست، در ابتدا به معرفی نویسنده پرداخت و همچنین مروری بر کتاب ارائه داد. در ادامه نویسنده کتاب و پس از آن دکتر علی‌نقی ایازی، منتقد برنامه، در مورد کتاب سخنرانی کردند، بخش‌هایی از این صحبت‌ها را می‌توانید بخوانید.


آیت‌ا... دکتر سید مصطفی محقق داماد:
کج‌اندیشی دینی بیش از بیماری‌ها خون ریخته است
از تجربه عمر هفتادوچهارساله‌ام این نتیجه را گرفته‌ام که پیچیده‌ترین و مهم‌ترین دانش‌ها دانش الهیات است. می‌بینید که دانش الهیات از آنچه قبل از یونان بوده تا الان تفاوت چندانی نکرده است. مشکلات همان‌طور باقی است و به نظر من سؤال‌ها عوض نشده، اما پاسخ‌ها مقداری داده شده است. در رساله کوچکی درباره سقراط، بحثی در مورد ظلم، بین او و شخصی که برای شکایت به دادسرا آمده‌است در می‌گیرد. سقراط از آن شخص می‌پرسد: ظلم چرا بد است؟ آیا ظلم چون خدایان را به خشم می‌آورد بد است یا چون بد است خدایان را به خشم می‌آورد؟ این بحث ادامه پیدا می‌کند. آیا این مسئله تا امروز حل شده است؟ قتل بد است، دروغ بد است، ظلم بد است. چرا بد است؟ این را مطرح کردم تا ببینید مسائل الهیات چقدر پیچیده و مشکل است. از 399 سال قبل از میلاد مسیح تا الان هنوز هم این سؤال‌ها زنده است. این شاهد بر عرض من است که پیچیده‌ترین است چون حل نمی‌شود. اما مهم‌ترین هم هست. چرا مهم‌ترین؟ برای اینکه مدعی هستم سرطان، سل، مالاریا و این همه بیماری‌ها به اندازه‌ جهل ناشی از دین، خون نریخته است. جهل دینی بیش از همه این بیماری‌ها خون ریخته و سر بریده و به قصد قربت انسان‌های دیگر را قطعه‌قطعه کرده است. شاید هیچ بلایی این‌طور نقشی ایفا نکرده که کج‌اندیشی دینی ایفا کرده است. سقراط را هم به نام خدا کشتند. گفتند خدایان را به غضب آورده‌ای. در دنیایی که الان زندگی می‌کنیم، اگر گوش دل را باز کنیم، ناله‌هایی می‌شنویم از منطقه خاورمیانه و از کودکانی که پدرانشان را به نام خدا مقابلشان سر می‌برند و مادرانشان را به نام خدا برده می‌کنند.


عنوان کتاب را از جوردانو برونو گرفتم
من عنوان کتاب را ابتدا در مقاله‌ای آوردم که سال‌های اول پیدایش داعش و بوکوحرام منتشر کردم، عنوانی که از جوردانو برونو گرفتم. جوردانو برونو را به تیرکی در وسط میدان بستند و به جرم روشنگری جوانان به اعدام با آتش زدن محکوم کردند، به نام خدا و برای خدا. دور بدن او هیزم‌ها را جمع کرده بودند. یک مرتبه پیرزنی با ناله التماس می‌کند که راه بدهید من بروم جلو. راه دادند. پیرزن عصازنان آمد یک تکه چوب از گوشه چارقدش باز کرد و گفت من هم این تکه چوب را کمک بکنم، و انداخت روی هیزم‌ها. اینجا بود که جوردانو برونو دهان باز کرد و گفت: نفرین بر آن جهل مقدست. نام کتاب را از آنجا گرته گرفته‌ام.


دین بدون معرفت، نداشتنش بهتر است
آیه‌ای در قرآن هست که چاقوی 2 دم بودن دین را نشان می‌دهد و می‌گوید قرآن 2 اثر دارد، برای مؤمنان شفاست، جان و حیات و حرکت است. ولی همین قرآن برای ظالمان، یعنی کسانی که قلب‌هایشان تاریک است، بیشتر ضرر و بدبختی دارد و فلاکت‌آور است و می‌برد تا اسفل‌السافلین. بنابراین یک سوی دین انسان را به اعلی می‌برد و یک طرف به اسفل‌السافلین. مولانا این را خوب می‌فرماید: زآن که از قرآن بسی گمره شدند/ زین رسن قومی درون چَه شدند. باید حواسمان باشد که اگر بخواهیم دین را داشته باشیم مبتنی بر معرفت باشد. اگر بنا نیست معرفت داشته باشیم، خواهش می‌کنم دین نداشته باشیم. دین بدون معرفت از بی‌دینی به مراتب بدتر است. به چشم خودم دیدم که علامه طباطبایی را که از مفاخر دانش الهیات است و 20 جلد تفسیر المیزان دارد، می‌خواستند مورد توهین و سنگ‌پرانی قرار دهند که اگر من و چند نفر دیگر نبودیم این اتفاق می‌افتاد. پشت پرده محاکمه سهروردی سیاست هم بوده است، اما آن آقایی که به عنوان فقیه می‌نشیند و او را محاکمه و مستقیما به اعدام محکوم می‌کند، با کج‌اندیشی دینی رأی می‌دهد، برای خدا رأی می‌دهد و به نام خدا رأی می‌دهد.


امر به معروف کار عوام نیست
کتابی دارم به نام «بازخوانی فقهی امر به معروف، نهی از منکر و اجرای حدود»، در آنجا آورده‌ام که اگر امر به معروف و نهی از منکر به دست آدم عامی اتفاق بیفتد اثر خوبی ندارد که الان متأسفانه این را در جامعه ما تبلیغ هم می‌کنند. امر به معروف کار همه نیست؛ باید کسی باشد که بداند معروف و منکر یعنی چه. اگر این‌گونه اوضاع را بدهیم دست افراد چه آفاتی که به دنبالش است. شهید اول و شهید ثانی را کی اعدام کرده است؟ چه کسانی؟ آن‌ها که می‌خواستند بروند بهشت پیش حورالعین. از روی غضب و برای پول نبود. در فاجعه جهل مقدس آورده‌ام که وا... این حرف دروغ است که عده‌ای به خاطر پول آمدند کربلا. این‌طور نیست. این‌ها را از روی خجالتشان جعل کرده‌اند. شاید یکی مثل عمر سعد برای گرفتن ولایت ری آمد، اما بقیه برای خدا آمدند امام حسین(ع) را کشتند. بی‌دین‌ها امام حسین(ع) را نکشتند، دیندارها کشتند. شمر به خون پشه روی لباسش در وقت احرام حساس بود و از ابن عباس که فقیه بود حکم آن را پرسیده بود. اما وقتی ابن عباس فهمید او شمر است گفت: تو پسر پیغمبر(ص) را سر بردی حالا نگران خون پشه‌ای؟ شمر در پاسخش گفت: ساکت باش. من برای خدا این کار را کردم. من اطاعت از ولی امرم کردم.


جهلی که به آن آگاه باشی چیز خوبی است
جهل چیز خوبی است، همه علومی که در کتابخانه‌های دنیا می‌بینید باعثش جهل است، اما جهلی که به آن جهل بسیط می‌گوییم. یعنی آدم جاهل می‌داند که نمی‌داند و رفته دنبالش که بداند. ولی وای از جهلی که کسی خیال کند عالم است و نداند که جاهل است. اما سومین نوع جهل این است که جاهل نمی‌داند که نمی‌داند و به جهلش رنگ خدایی می‌دهد.


مستضعف یعنی کسی که در مغزش جهل تزریق کرده‌اند
شست‌وشوی مغزی چیز عجیبی است و هیچ‌وقت نباید خودمان را از آن در امان بدانیم. فرد باید حواسش باشد که جهل به او تزریق نشود. همین مردم بدبخت کره شمالی، که نان ندارند بخورند و فقط سالی یک بار شب تولد رهبرشان گوشت گیرشان می‌آید، خیال می‌کنند در بهشت زندگی می‌کنند و همه آن‌هایی که بیرون از آن کشور هستند در جهنم زندگی می‌کنند. وقتی رهبرشان مرد گفتند رفته به آسمان. این قضیه هم قدسی است. قرآن به این افراد می‌گوید مستضعف. مستضعف یعنی کسی که از آگاهی پوکش کرده‌است و در مغزش جهل تزریق کرده‌اند.

 

دکتر علی‌نقی ایازی:
وقتی تریبون‌ها دست افراد نالایق بیفتد، معرفت تبیین نمی‌شود
مطالعه‌ای انجام دادم با عنوان «موانع تفکر». جهالت به این دلیل به وجود می‌آید که تفکر و اندیشه‌ورزی در جامعه دیده نمی‌شود. بخشی از موانع فردی است که در قرآن از آن یاد شده است، مثل پیروی از هوای نفس، قدرت، بیمار‌دلی، نفاق و دو‌رویی، سفاهت، غفلت، لجاجت و‌... . در بحث موانع اجتماعی، درک نامناسب عناصر فرهنگی در جامعه به جهالت می‌انجامد. یعنی عناصر دین‌ورزی به درستی در جامعه تبیین نمی‌شود. معرفت به درستی صورت نمی‌گیرد. وقتی که عرصه‌های تبلیغ و آگاهی‌بخشی ما دست تریبون‌هایی می‌افتد که لیاقت ارائه آن را ندارند، منجر به این می‌شود که این عناصر به درستی تبیین نشود.
بخشی از نارسایی‌ها و وقوع جهل مقدس به خاطر نوع تعاملات اجتماعی است که در جامعه حاکم شده است. اگر بخواهم مناسبات اجتماعی نادرست را بیشتر توضیح بدهم، یک بخش آن ناظر به خودخواهی‌هاست. یعنی در واقع حالتی که شخص آنچه را در قالب دینی فراگرفته است، عین دین بداند و اگر کسی غیر از او بیندیشد او را تکفیر کند. بخش دوم سطح بالاتر است. وقتی خودخواهی‌های جمعی فراگیر شود و آدم‌ها به آن جامعه‌پذیر شوند و عالمان دین معارف دینی را به درستی تبیین نکرده باشند، نارسایی بیشتر می‌شود و تدریجا آدم‌ها آنچه را نباید، یاد می‌گیرند و این به مراتب خطرش بیشتر است. تفکرهای جمعی و اشاعه یافته اختلالات خودش را در مناسبات اجتماعی نشان می‌دهد و این مهم‌ترین آسیبی است که به شریعت وارد می‌شود.


ما می‌توانیم درباره همه‌چیز پرسشگر باشیم
نکته دیگر این است که نهادهای جامعه‌پذیرکننده ما به درستی فرایند اندیشه‌ورزی را نیاموخته و در اعضایشان درونی نکرده‌اند، نهاد خانواده، نهاد آموزش و... آیا روحیه پرسشگری در فرزندان ما وجود دارد یا اگر هست به چه میزان است؟ این اختلال جدی است و باید نسبت به این مصیبت اندوهگین باشیم. در حالی که در معارف دینی ما این‌گونه نیست و ما فقط در ذات اقدس الهی و آن هم در یک مرحله آن نمی‌توانیم ورود داشته باشیم، ولی نسبت به همه‌چیز می‌توانیم پرسشگر باشیم. ما چقدر پرسشگری را در نهادهای مختلف آموزش می‌دهیم؟ نکته سوم این است که ما آموزش صحیح تفکر را هم فرانگرفته‌ایم و این جهالت‌آور و خطرناک است. بخشی هم مربوط به ساختارهای اجتماعی و نظام‌های سیاسی ماست. نظام‌های سیاسی را قرآن تعبیر به طاغوت کرده است و طاغوت هم امری کلی است و دامنه وسیعی را پوشش می‌دهد. و مراد از طاغوت کسانی نیست که بی‌دین هستند. دیندارانی که به درستی در نظام و ساختار حکومتی جای نگرفته باشند می‌توانند بخشی از طاغوت باشند. ساختارهای اجتماعی ما هم به نوعی مشوق و مروج جهالت‌پروری است. نکته بعدی در بحث ساختارها، انقیاد توده‌هاست. یعنی آدم‌ها نسبت به ساختارها ساکت باشند.


محقق داماد:
طاغوت به نام خدا قدرت گرفته است ولی دروغ می‌گوید
از قرآن این‌طور برداشت می‌کنم که به هر قدرت باطلی طاغوت نمی‌گویند. قرآن به قدرتی می‌گوید طاغوت که خودش را به خدا می‌بندد ولی دروغ می‌گوید و چیز عجیب این است که قرآن می‌گوید مردم به طاغوت ایمان می‌آورند. ممکن است سؤال بفرمایید که از کجا بفهمیم حکومتی طاغوت است. قرآن خیلی قشنگ دراین‌باره بحث کرده است. اگر بخواهید بدانید که در سایه قدرت مشروع زندگی می‌کنید یا نامشروع، راهش آسان است. یعنی قرآن یک تحقیق میدانی به ما پیشنهاد کرده و می‌فرماید: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَات» یعنی حکومت مشروع دینی حکومتی است که به تجربه نشان داده شود که در جامعه‌اش امسال نسبت به پارسال جهل کمتر شده است. جامعه قدرت مشروع دینی جامعه‌ای است که جهلش را نسبت به گذشته کاهش داده باشد و رو به نور حرکت کند. اما اگر جامعه از نور به ظلمت می‌رود، اگر امسال مردم بی‌شعورتر از پارسال شده‌اند، قدرت نامشروع است. من از قرآن این‌طور می‌فهمم.


ایمان و کفر هیچ ربطی به حقوق شهروندی ندارد
به نظر من و طبق برداشتی که از قرآن داشته‌ام، ایمان و کفر هیچ ربطی به حقوق شهروندی ندارد. برای اینکه خود قرآن می‌گوید اگر کسی مقررات شهروندی را رعایت کند، [مسلمان هم نباشد] خدا از پاداش اعمالش کم نمی‌کند. یعنی از حقوق شهروندی‌اش نمی‌کاهد. کاری که پیامبر(ص) کرد. مگر کسی تردید داشت که ابوسفیان ایمان نیاورده است. وقتی گفتند ما مسلمانیم کسی کار به قلبشان نداشت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->