فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ ۲۳ هزار و ۷۹۵ نفر؛ این آمار رسمی از جمعیت محله ۹۱ هکتاری دروی است که به سرشماری پنج سال پیش برمی گردد. برآوردها میگوید در دو سه سال اخیر و با تند شدن شیب سکونت در محلههای کم برخوردار شهر، رسیدن جمعیت آن به چیزی حدود ۲۷ هزار نفر، عجیب و دور از انتظار نیست. سوای آمار، بافت متراکم و جمعیت فشرده محله را با قدم زدن در کوچههای کم دیوار و پُر دَر آن نیز میشود فهمید، خانههایی که چفت در چفت است و فاصله بسیاری از در خانهها تا درِ خانه همسایه، به دو گام هم نمیرسد.
بازدید میدانی از محله و پیاده روی در معبرهای اصلی و فرعی آن، چند ساعتی به درازا میکشد و در تمام این مدت، مدیر و اعضای دفتر تسهیلگری محله، همراهی مان میکنند. از نیازهای ساکنان و سنگ اندازیهای بوروکراتیک برای رفع آن میگویند، از رخوتی که به جان سیستم اداری مان افتاده است و غلبه بر آن، کفش آهنی برای مراجعه و پیگیری مستمر و البته، اعصاب پولادین میخواهد. نتیجه شیرین آن که رضایت و جلب مشارکت مردم است، اما به همه سختیها میارزد. برای محله دروی، خبرهای خوب و دست اولی در راه است. با کارهای زیادی که انجام شده و کارهای زیادتری که باید انجام بشود.
خانههای ناایمن و بی ضابطهای که در این محله ساخته شده اند، آن قدر زیادند که میتوانید به همه تعمیمشان بدهید. عطیه دلیری نسب، مدیر دفتر تسهیلگری محله دروی، میگوید این خانهها نه سند دارند، نه برای ساختشان پروانه و پایان کار گرفته شده است. دود این ماجرا نیز به چشم ساکنان این خانههای ناایمن خواهد رفت. دلیل آن را به موقوفه بودن بیش از ۹۰ درصد از اراضی محله نسبت میدهد و میگوید: این اراضی، متشکل از سه موقوفه خاص است که سند مشاع دارند. با تک تک شان جلسه گذاشتیم. برای سامان دادن این وضعیت، راه حلی نداریم، جز اینکه تولیت سه موقوفه با هم توافق کنند و اگر نکردند، خود اداره کل اوقاف وارد عمل شود. تولیتها همراهی نکرده اند تا وقتی که اوقاف، پای کار بیاید. تفاهم نامه ما با اوقاف به بهمن پارسال برمی گردد.
او اضافه میکند: الان شهرداری با قولنامه هم پروانه ساخت میدهد. ما این را با پروندههایی عینی بررسی کردیم و به نتیجه رسیدیم. مردم خودشان سراغ گرفتن پروانه نمیروند. از سال ۸۸ تا ۹۸، تعداد ساخت و سازهای سالانه پروانه دار در محله دروی، شاید به ۱۰ مورد برسد.
چرا پروانه نمیگیرند؟ دلیری نسب میگوید:، چون نمیدانند چه مزیتهایی دارد. هم بدون نظارت میسازند و ایمنی کم میشود، هم امکان استفاده از بستههای مشوق بازآفرینی و تخفیفها را ندارند؛ اینکه اگر تجمیع کنند، مجوز ساخت طبقه اضافه میگیرند. وامهای شهرداری و بنیاد مسکن هم هست. شهرداری ۵۰ میلیون تومان وام ۴ درصد میدهد و بنیاد مسکن ۱۰۰ میلیون تومان که ۲۵ میلیون تومان آن بلاعوض است.
این درحالی است که حجتالاسلام محمد صفرپور، رئیس اداره اوقاف ناحیه یک مشهد، با اظهار بیاطلاعی و بهیاد نیاوردن چنین تفاهم نامهای، بهصورت کلی میگوید: اراضی یادشده، موقوفه خاص است؛ بنابراین ورود اداره کل اوقاف به موضوع، وجاهت قانونی ندارد.
او ادامه میدهد: اگر موقوفه عام بود، مداخله میکردیم و با کمک دفتر تسهیلگری، مسئله را رفع میکردیم، اما موقوفه خاص، متولی دارد و مدیریت با خودشان است. بااینحال اگر محملی برای ورود اوقاف پیدا شود و بررسی قضیه به اوقاف ابلاغ شده باشد، ورود ما توجیه پیدا میکند.
حداقل جمعیت محله را به یاد دارید؟ ۲۳ هزار و ۷۹۵ نفر. اما خبری از فضای سبز و ورزشی برای این جمعیت نیست، همینطور کتابخانه و سرانه فرهنگی
مدیر دفتر توسعه میگوید: سه مسجد فعال داریم که هر وقت برای اجرای برنامه هایمان به کمکشان نیاز داشته ایم، نه نیاورده اند.»
میپرسیم: «خبر خوبی دارید؟»
خبر خوب را در محل میشنویم. زمین بایری که در محبی ۴۲ قرار دارد و مالکیت کنونی آن با شهرداری است. بر اساس سند مصوب محله، قرار است اتفاقات مبارکی در آن برای اهالی محله رخ بدهد؛ «استانداری، صورت جلسه را به دستگاههای مربوط ابلاغ کرده است. کتابخانه، سالن ورزشی و مرکز جامع سلامت در این اراضی جانمایی شده است. هنوز به مردم محله این خبر را نداده ایم، چون با وجود ابلاغ آن، از زمان بندی اجرای پروژهها خبری در دست نیست، اما در اصل ماجرا، یعنی ساخت اینها تردید نکنید.»
دلیری نسب از پاسگاه به عنوان کاربری جانمایی شده دیگر در این اراضی نام میبرد. این یعنی آنهایی که از دور بودن پاسگاه به محله کال سوءاستفاده را میبردند، باید ماستشان را کیسه کنند. مانند قماربازان حاشیه کال دروی و خریداران و فروشندگان در «کوچه جهنمی».
ظاهر کوچه آرام است و در این موقع از روز (حوالی ساعت ۱۲) در آن، پرنده پر نمیزند. اوضاع آرام است، اما عادی نه. این کوچه، تابلو اسم ندارد. هیچ کدام از خانههای این کوچه، پلاک هم ندارند. پنجرههای رو به کوچه این خانه ها، با حفاظهای فلزی کج و معوج، سر ظهر و شبها باز میشوند تا دو دستی که در دو سوی پنجره قرار دارند، بدون کلمهای گفتگو، به خواسته شان برسند. یکی به مواد مخدر و دیگری به پول. اهالی، اسم این کوچه بی نام و بی پلاک را که البته تنها کوچه بی نام و بی پلاک محله دروی هم نیست، گذاشته اند «کوچه جهنمی». مدیر دفتر توسعه محله و همکارانش از تجربههای حضورشان در این کوچه میگویند و دیدهها و شنیده هایشان از استعمال و خرید و فروش مواد مخدر در آن. اعتیاد هم که در محله باشد، همه چیز هست؛ چیزهای بد، مثل جرم، فقر، فساد و ....
پیرمردی با سر و ریش اصلاح نشده، سر کوچه نشسته است و زاغ سیاهمان را چوب میزند. مدیر دفتر توسعه از ما میخواهد پیش از اینکه حساسیت بیشتری را برانگیزیم، محل را ترک کنیم.
دلیری نسب از مشکلات امثال این کوچههای بی نام و در اصطلاح «ناخوانا» میگوید؛ اینکه اگر نیاز به تماس با اورژانس، اورژانس اجتماعی، پلیس ۱۱۰ و ... باشد، نمیتوانی نشانی دقیق را بدهی و این موضوع، به جرم خیز بودن آنها دامن زده است. او از جلسات و نامه نگاری هایش با کمیته نام گذاری میگوید، همچنین نقشههای مکانیای که ارسال کرده و جوابی نگرفته است.
تماس با ناهید فربدنیا، رئیس اداره نام گذاری معابر و تابلونویسی شهرداری مشهد، به وعده پیگیری منتج میشود. او قول برگزاری جلسه و اعلام نتیجه آن را میدهد.
با این حال مصطفی عباسی، معاون فرهنگی شهرداری منطقه ۳، در گفتگو با شهرآرا، موضوع معابر بی نام را فراتر از دروی عنوان میکند و با اشاره به تعدد این معابر در مناطق مختلف شهر به ویژه مناطق کم برخوردار، از هزینههای سنگین اجرای آن میگوید؛ «بسته شدن پرونده نام گذاری معابر، نیازمند نگاه ویژه و اختصاص اعتبارات ویژه در حد یک پروژه بزرگ عمرانی در شهر است و با تخصیص بودجهای محدود به منطقه یا محلهای که پیگیری بیشتری داشته است، مسئلهای حل نمیشود.»
رسالت ۵۳، میدان بار نوغان با دیوارههایی که شمایل آن را با صفت «به هم ریخته» میتوان توصیف کرد. دلیری نسب از پیگیری برای نقاشی این دیوارها میگوید که البته به بن بست خورده است. دلیل آن را هم نمیداند.
دیوارنویسی در فضاهای محدود با رویکرد فرهنگ سازی مثلا برای حفظ نظافت محله، از دیگر مطالباتی است که دلیری نسب مطرح میکند؛ مطالبهای که بی نتیجه مانده است. او با انتقاد از کندی فرایندهای اداری میگوید: مشکل ما کارشناسانی هستند که حق وتو دارند. ما برای هر طرحی که ارائه میکنیم، برای تک تک پلاکهای محله که مرتبط با آن طرح هستند، پرسشنامه میبریم و برای همکاری، تعهد میگیریم.
عباسی، معاون فرهنگی شهرداری منطقه ۳، درباره دغدغههای مرتبط با این معاونت میگوید: درباره دیوارنویسی بر اساس تجربه ده ساله مجموعه شهرداری میگویم که این کار، منجر به تشویق مردم برای شعارنویسی روی دیوارها میشود. خوشبختانه با اقدامات صورت گرفته، فرهنگ عامه مردم ارتقا پیدا کرده است، طوری که کمتر کسی روی نقاشیهای دیواری، با رنگ و اسپری، شعارنویسی میکند. با این حال، برای موارد و فضاهای محدود، در چارچوب اختیاراتمان عمل میکنیم، منوط به اینکه دفتر تسهیلگری، شعارهای مورد نظر را به صورت موردی و عینی اعلام کند تا از نظر حساسیت احتمالی واژهها و ... بررسی شود.
او با بیان اینکه معاونت هنری، موافق و پیگیر اجرای نقاشی دیواری در دیوارهای میدان بار نوغان است، اجرای این پروژه را باعث خروج محدوده مورد نظر از رخوت و مردگی بصری میداند و میگوید: از دفتر تسهیلگری میخواهیم که طرح خود را به معاونت فرهنگی منطقه ارائه کند، مثل تجربه مشابهی که در منطقه ثامن داشتیم و کرکره مغازهها را به رنگهای سبز و زرد درآوردیم.
اگر معاونت فرهنگی موافق اجرای این پروژه است، پس دلیل معطل ماندن آن چیست؟ پاسخها در حد گمانه است. هر چه هست، عباسی آن را درست و دفاع شدنی نمیداند. او معتقد است: حتی اگر این محدوده، در گیر و دار مسائل حقوقی باشد، رنگ آمیزی دیوارهای خارجی میدان بار، حقی برای مالکان آن ایجاد نمیکند و صرفا به کوچه کناری و حاشیه صدمتری زیبایی بصری میبخشد.
او به اعتبار یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومانی برای زیباسازی محلات منطقه ۳ در سال ۹۹ اشاره میکند و میگوید: این اعتبار، با توجه به عمق کوچهها کافی نبوده است. پیشنهاد دادیم امسال هم اعتبار برای نقاشی دیواری و زیباسازی محلات تکرار شود.
تجربه دوساله اش از ارتباط مستقیم با ساکنان دروی را مرور میکند و میگوید: اینجا خوبیهای زیادی دارد. چرا کسی اینها را نمیبیند؟ نمونه اش آموزش پذیری اهالی و واکنشهای مثبتشان به مطالبه گری.
او به تجربه طرح «کوچه بهاری» در اسفند سال گذشته اشاره میکند که در کوچهای شش متری از فرعیهای شاکری اجرا شد و بانوان کوچه، برای نو نوار کردن در و دیوار آن، همدلانه، پای کار آمدند؛ «از سازمان پارکها تعدادی گلدان گرفتیم و در کوچه نصب کردیم. متأسفم، اما برخی گفتند این کار را نکنید، گلدانها روی دیوار نمیمانَد. همان طور که میبینید، چند ماه گذشته است و بیش از ۶۰ درصد گلدان ها، سر جای خودش است که برای نخستین تجربه، عالی است. بعد از آن، اهالی شاکری ۱۳ درخواست دادند کوچه آنها را هم زیبا کنیم.
درخواست آسفالت هم داشتند. برای تسریع در قبول درخواستشان، این شرط را گذاشتیم که آب ریزیهای فاضلابشان به کوچه قطع شود؛ چون این کوچه، اگو دارد. قبول کردند.» دلیری نسب اینها را میگوید.
اهالی به قولشان عمل کردند و دفتر تسهیلگری هم. یکی دو هفتهای از آسفالت کوچه میگذرد و رنگ آمیزی دیوارها هم دیشب تمام شده است. دیوارها شده است آبی آسمانی با پروانههای نارنجی و گلهای رنگارنگ. این کوچه شباهتی به گذشته اش ندارد. خبر، دهان به دهان پیچیده است. حالا اهالی سه کوچه دیگر هم با قولهایی مشابه، درخواست آسفالت و نقاشی کوچه شان را دارند.
نقاشیهای دیواری محله دروی با چاشنی مهارت آموزی همراه است. پیمانکار ملزم شده است سه تا از نوجوانهای علاقهمند محله را بردست خودش بگذارد تا کار یاد بگیرند. کار خوب دیگر، پاک سازی زمینهای بایر محله از نخاله و خار و خاشاک است. نمونه اش را به صورت اتفاقی، با فعالیت پاکبانهای نارنجی پوش، در یکی از این زمینها میبینیم.
افزایش استشهادهای محلی بعد از تجربه موفق پیگیری مسئلهای محلی از سامانه «چشم شهر»، یک شرکت تعاونی در آستانه تأسیس و چهار کارگاه مشاغل خانگی که در آستانه دریافت وام از کمیته امداد امام (ره) هستند، از دیگر رخدادهایی است که نفس تازهای در دروی دمیده است.
اجرای پروژه «دِبی مینیمُم» در کال، معطل اعتبار