صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

میزبانی زائر آرامش آفرین است

  • کد خبر: ۷۷۵۸
  • ۰۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۶
روایت بانوی ساکن محله ارشاد از برکات خدمت برای امام رضا (ع) می‌گوید

زمانی - خدمتگزاری به زائران امام‌رضا (ع) برای هر فردی یک افتخار محسوب می‌شود و مشهدی‌ها برای خدمت به زائران آقا از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند.
طلعت فتاحی‌نژاد، ساکن محله ارشاد علاوه بر خدمت در حرم در مسجدی کار می‌کند که آنجا نیز میزبان و خادم زائران پیاده امام‌رضا (ع) است و به گفته خودش نتیجه این خدمت، آرامش و آسایشی است که خداوند برای او در زندگی به ارمغان آورده است. با او که در میان اهل محل شناخته شده است، هم‌کلام شدیم تا از فعالیت هایش برایمان بگوید.

همدلی مردم
سال ۴۷ در بیدخت گناباد به دنیا آمدم و تا بیست و‌دوسالگی در همان‌جا در کنار خانوا‌ده‌ام زندگی کردم. پدرم کشاورز بود و در زمان انقلاب تمام خانواده در برنامه‌های مسجد و بسیج فعالیت می‌کردند. در دوران مدرسه نیز مسئول تدارکات و برنامه‌های فرهنگی مدرسه بودم. بیدخت کوچک بود و مردم ارتباطات نزدیکی با یکدیگر داشتند. در محله ما نیز ارتباطات تا آن اندازه خوب بود که همسایگان از مشکلات هم باخبر بودند و حتی به یکدیگر کمک می‌کردند. جنگ نیز گرچه بد بود، اما باعث شد مردم بیشتر همدل شوند. در آن‌زمان ۳ برادر من راهی جبهه شدند و من به همراه دیگر اعضای خانواده در مسجد فعالیت‌های اجتماعی انجام می‌دادم و برای تهیه لوازم مورد نیاز رزمندگان کمک می‌کردم. برای مثال برخی افراد برای رزمندگان کلاه می‌بافتند. من نیز نوجوان بودم و به همین دلیل کار بسته‌بندی موادغذایی را به عهده داشتم گرچه دوست داشتم مانند مردان در جبهه حضور داشته باشم. به یاد دارم در شانزده‌سالگی به اصرار چند نفر از دانش‌آموزان از طرف مدرسه به منطقه سوسنگرد رفته و از آنجا بازدید کردیم. با آنکه سن کمی داشتم، اما دغدغه زیادی برای آن زمان داشتم. از یک طرف به مدرسه می‌رفتم و از طرف دیگر در مسجد فعالیت می‌کردم. دغدغه‌ها آن‌قدر زیاد بود که وقتی ماشینی به مسجد می‌آمد و نیرو‌های افتخاری را با خود می‌برد پشت سر آن با حسرت راه می‌رفتم. حال و هوای آن زمان به گونه دیگری بود. با آنکه در شرایط جنگ به سر می‌بردیم، اما مردم با یکدیگر همدل و همراه بودند. سال ۶۹ ازدواج کردم. همسرم ارتشی بود و در سال ۷۰ به خاطر شغل او به مشهد منتقل شدیم. گرچه از مشهد تا بیدخت راه زیادی نبود، اما دوری از خانواده سخت بود با این حال عشق به امام‌رضا (ع) باعث شد که آمدن به این شهر را بپذیرم. تمام مردم عرق خاصی به ایشان دارند و برای من نیز افتخاری بود که در جوار ایشان زندگی کنم. پس از گذشت یک سال به همسرم پیشنهاد انتقال به شهر دیگری داده شد و ما به‌دلیل علاقه‌ای که به امام‌رضا (ع) داشتیم راضی به این‌کار نبودیم بنابراین همسرم به ارتش درخواست ماندن در مشهد را داد و با درخواست او موافقت شد و ما در این شهر ماندگار شدیم. اکنون نزدیک به ۲۸ سال است که در مشهد زندگی می‌کنیم.


فعالیت در مسجد
سال ۸۵ وارد محله ارشاد شدیم. آن زمان مسجد غدیرباباعلی در این محل «بعثت» نام داشت. روزی وارد مسجد شده و با افراد کمی روبه‌رو شدم. این موضوع من را ناراحت کرد و تصمیم گرفتم کاری کنم تا مردم به مسجد بیایند و حضور پررنگی داشته باشند. سرانجام پس از پیگیری در سال ۸۶ بسیج خواهران مسجد راه‌اندازی شد تا به‌واسطه برگزاری کلاس‌های مختلف مردم ارتباط بیشتری با مسجد برقرار کنند. در سال ۸۷ به شهرداری منطقه رفته و با مسئول فرهنگی آنجا صحبت کردم و خواستار همکاری آن‌ها با مسجد شدم. آن‌ها نیز موافقت کرده و طی بازدیدی که از فضای مسجد داشتند بسته‌های فرهنگی تهیه کردند. در نهایت برای کودکان، نوجوانان و بانوان در ایام تابستان برنامه‌های اوقات‌فراغت برنامه‌ریزی و ارائه شد. پس از آن نیز کلاس‌های مختلف از جمله روان‌شناسی، خیاطی و ... برگزار کردیم. مردم نیز استقبال کردند، اما باز هم راضی‌کننده نبود. در کنار آن نیز به دارالقرآن حرم رفتم و از آن‌ها درخواست مربی برای آموزش در مسجد کردم و با درخواست من موافقت شد. من هزینه‌ای برای حق‌الزحمه مربی نداشتم، اما از طریق شهرداری و حرم مطهر توانستم نیرو‌های مربی برای بزرگسال، نوجوان و کودک تأمین کنم. در نتیجه کلاس‌های خیاطی، گلدوزی، نقاشی و برنامه‌هایی به عنوان «بهشت کودک» از سمت شهرداری و کلاس‌های قرآنی تفسیر نهج‌البلاغه و روان‌خوانی نیز از طرف حرم برگزار شد. همچنان با این دو مرکز همکاری خوبی داریم. درحال حاضر کلاس‌های آمادگی‌جسمانی، ورزش‌های اصلاحی، کاراته، دفاع‌شخصی، نهج‌البلاغه و تفسیر قرآن ارائه می‌شود. در ایام اوقات‌فراغت فصل تابستان نیز کلاس‌های روان‌خوانی و زبان‌انگلیسی برای نوجوانان، کلاس‌های نقاشی برای کودکان و کلاس‌های هنری مانند خیاطی، چرم‌دوزی و... برای بزرگسالان برگزار شد.

تکریم زائر
خانم فتاحی‌نژاد فقط در مسجد خدمت نمی‌کند بلکه خادم حرم آقا امام‌رضا (ع) نیز هست. او دراین‌باره می‌گوید: از دوران کودکی به‌واسطه زیارت امام (ع) به مشهد رفت و آمد می‌کردیم و من نیز علاقه خاصی به امام رضا (ع) داشتم. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که روزی در حرم فعالیت داشته باشم، اما به لطف خدا و ایشان مسیر خدمت در حرم برای من ایجاد شد. در واقع کار در مسجد و بسیج باعث شد تا این افتخار نصیب من شود. هنگامی‌که خبر آن را به خانواده ام دادم آن‌ها نیز مانند من از این اتفاق بسیار خوشحال شدند و استقبال کردند به همین دلیل همیشه همراهم بوده‌اند. سال ۸۹ به عنوان خادم و نیروی بازرسی در ورودی حرم مشغول به کار شدم. اولین روز خدمتم مصادف با میلاد امام جواد (ع) بود، به‌خوبی آن روز را به خاطر دارم. لحظه‌ای که با هیچ یک از لحظات عمرم مقایسه‌شدنی نیست. هنگامی‌که کارت فعالیتم را دریافت کردم آنچنان غرق در شادی بودم که هیچ‌چیز را متوجه نمی‌شدم. روز اول کاری با فضای عجیبی روبه‌رو بودم و از آن روز تاکنون توفیق خدمت در حرم را دارم. اکنون نیز بهترین لحظات زندگی‌ام زمانی است که در حرم خدمت می‌کنم. روز‌های پنجشنبه از ساعت ۷ صبح تا ۱۹ کشیک دارم و ایام مناسبتی مانند عاشورا نیز اگر نیاز به نیرو باشد انجام وظیفه می‌کنم. از ابتدا تاکنون در پست بازرسی مشغول به کار هستم و این بخش را بسیار دوست دارم. با اینکه بار‌ها به من پیشنهاد فعالیت در بخش‌های دیگر داده شده است، اما به دلیل علاقه بسیاری که به این قسمت دارم با کار در جا‌های دیگر مخالفت کرده‌ام، زیرا این بخش ورودی حرم است و اولین جایی است که زائر وارد آن می‌شود. گرچه مشکلات خاص خودش را هم دارد و ممکن است یک زائر با ناراحتی بسیار وارد شود، در نتیجه بازرسی را نپسندد. در واقع هر فردی از بازرسی احساس خوشایندی نخواهد داشت. با این حال ما نیز مأمور به انجام وظیفه هستیم. این بخش نیز مانند قسمت‌های دیگر حرم قوانین خاص خود را دارد و ما برنامه‌ای تدوین‌شده داریم. در صدر تمام وظایف ما تکریم زائر از اهمیت بسیاری برخوردار است و سپس بازرسی او لحاظ می‌شود. یک نیروی بازرسی باید حواسش به همه جا باشد، رفتارش با زائران خوب و مهربان باشد به‌ویژه با نوجوانان و جوانان باید به گونه‌ای رفتار کرد که اشتیاق به آقا و حرم در آن‌ها ایجاد شود. از آنجایی‌که در ورودی حرم قرار داریم و زائران در ابتدا با بخش بازرسی روبه‌رو می‌شوند ممکن است مورد هتک حرمت و دشنام نیز قرار بگیریم. در این لحظه باید صبوری کنیم و راضی به رضای خداوند باشیم.
او ادامه می‌دهد: ما به عنوان یک نیروی خدمتگزار حرم هستیم و ضمن بازرسی وظیفه تکریم زائران را برعهده داریم. مردم نیز به عنوان زائر آقا وارد حرم می‌شوند و ما باید با خوشامدگویی و استقبال آن‌ها را تکریم کنیم تا با یک شادمانی و حس خوب وارد حرم شوند.
هر روز ما در اینجا با خاطرات بسیاری همراه است. بسیاری از افراد با کوله‌ای از مشکلات به حرم می‌آیند و می‌خواهند با امام‌رضا (ع) درد و دل کنند؛ بنابراین اگر رفتار مناسبی با آن‌ها نداشته باشیم حس بدی در آن‌ها ایجاد خواهد شد. درنتیجه باید فضای آرامی برایشان فراهم کنیم. روزی بانویی وارد حرم شد که همراه با خانواده‌اش به محض ورود به مشهد تصادف کرده و تمام اعضای خانواده دچار حادثه شده و آسیب دیده بودند.
او می‌خواست با وسایل شخصی وارد حرم شود، اما از آنجایی‌که ورود آن وسایل به داخل حرم ممنوع بود به ناچار از حمل وسایل به داخل جلوگیری کردیم. به دلیل مشکلات و ناراحتی‌ای که داشت عصبانی شد. بنابر وظیفه‌ای که داشتیم با آرامش با او صحبت کردیم حتی همکاران من وسایل او را به بخش امانات سپردند و همکاران دیگر نیز با ویلچر او و همسرش را که آسیب‌دیده بود تا پنجره فولاد همراهی کردند. در واقع در حرم تمام امکانات برای راحتی و خدمت‌رسانی به زائران امام‌رضا (ع) از همان ابتدای ورود فراهم شده است و ما خادمان دست به دست هم می‌دهیم تا زائران زیارت خوبی داشته باشند. در کنار این افراد بسیاری نیز هستند که خدمت به زائران را ارج می‌نهند و به ما التماس دعا می‌گویند و خواهش می‌کنند تا در اوقاتی‌که در حرم هستیم به یادشان باشیم و برایشان دعا کنیم. من نیز به عنوان یک خدمتگزار همیشه از این حرف شرمنده می‌شوم، زیرا مهمان نسبت به میزبان ارجح‌تر است. با این حال هرگاه وارد حرم می‌شوم و سلام می‌دهم سلامم را به نیت برآورده‌شدن خواسته‌های مردم ادا می‌کنم و همان ابتدا از آقاعلی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) اجازه ورود می‌گیرم و از او می‌خواهم کمک کند تا خدمتگزار زائران او باشم.

پذیرایی از زائران پیاده
این خادم حرم، خدمتگزار زائران پیاده آقا نیز هست. او در این باره می‌گوید: ۳ سال است که میزبانی زائران پیاده امام‌رضا (ع) را در ۳ روز پایانی ماه صفر در مسجد غدیرباباعلی به عهده دارم. علاقه خاص من به آقا و خدمتگزاری به زائرانش باعث شد تا سال ۹۶ با اجازه هیئت امنای مسجد به حرم مراجعه کنم و به مسئولان مربوط درخواست پذیرایی از زائران پیاده را بدهم. آن‌ها نیز پس از بازدید موافقت کردند. در سال اول پذیرای ۵۰ زائر بودیم، اما این تعداد در سال بعد به ۳۵۰ نفر رسید. این امور به‌طور خودگردان انجام می‌شود به این معنا که با کمک خیران خدمات صبحانه، ناهار و شام ارائه می‌شود. در کنار این خدمات کار‌های فرهنگی نیز برایشان در نظر گرفته شده است. زائر پیاده، خسته راه است و باید از او استقبال و پذیرایی گرمی شود. ما این کار را با یک میلیون تومان شروع کردیم و تاکنون توانسته‌ایم رضایت زائران را نیز جلب کنیم. این کار سازمان‌دهی شده است و همه چیز مطابق اصول و نظم خاصی انجام می‌شود. زائران قبل از اسکان باید در سامانه مربوط ثبت‌نام کرده باشند و حتی ورود و خروجشان به‌وسیله دستگاه مخصوص ثبت می‌شود. در خدمتگزاری سعی کرده‌ایم به تمام جوانب توجه داشته باشیم تا زائران از زمان استراحتشان به خوبی استفاده کنند. براین اساس علاوه‌بر روضه‌خوانی، مداحی و برنامه‌های مذهبی و دینی گروه مخصوص پرستاری درنظر گرفته‌ایم که در برنامه بهداشتی همکاری دارند و اگر برای درمان پا‌های تاول‌زده یا موارد دیگر نیاز به دارو و درمان باشد خدمات‌رسانی می‌کنند. همچنین از چندین مکتب با ما همکاری دارند و در زمینه مشاوره، روان‌شناسی اخلاقی و تربیتی خدمات لازم را به زائران ارائه می‌دهند. در کنار آن برای کودکان و نوجوانان نیز برنامه‌های مرتبط برگزار می‌شود. خدمت‌رسانی به زائران از لحظه‌ای که وارد مسجد می‌شوند انجام می‌شود و به همین دلیل با رضایت از نزد ما می‌روند. بعضی از آن‌ها با ما هنوزدر ارتباط هستند و حتی برخی با ما تماس می‌گیرند که دوست دارند امسال نیز در کنار ما باشند.
این فضا آن اندازه خوب است که همه با هم آشنا می‌شوند حتی این فضا باعث شد که دو خانواده در اینجا با هم آشنا شده و فرزندانشان با یکدیگر ازدواج کنند. البته برایشان جلسات مشاوره نیز برگزار کردیم تا این ازدواج با شناخت بیشتری انجام شود. همچنین فضای مسجد را برای زائران طوری در نظر می‌گیریم که محیط خوب و دوست‌داشتنی برایشان ایجاد شود و حس خوبی به آن داشته باشند گویی که در خانه خودشان هستند. زائری بود که مشکلات مادی زیادی داشت و وقتی به اینجا آمد گفت پولی نداشته و فقط یک چادر با خود به همراه دارد، اما نذر کرده است که پای پیاده به حرم آقا بیاید. ما در اینجا به او کمک کردیم و زمانی‌که به شهر خود بازگشت با ما تماس گرفته و احساس خشنودی خود و خانواده‌اش را با ما در میان گذاشت. در این ۳ روز افراد از نظر اخلاقی نیز تغییر می‌کنند، زیرا مربیان خوبی به اینجا می‌آیند و آموزش می‌دهند. سال گذشته بانویی آمد که ازدواج ناموفقی داشت و به مشهد آمده بود تا از امام‌رضا (ع) بخواهد که مشکلش را حل کند. ما نیز وقتی در جریان مشکلش قرار گرفتیم موضوع را به مشاوران اطلاع دادیم و آن‌ها نیز برای او کلاس مشاوره برگزار کردند. همسرش به مشهد آمد و پس از گفتگو و ارائه راهنمایی و مشاوره به آن‌ها، هر دو که در آستانه طلاق بودند با رضایت کافی همراه هم به شهرشان بازگشتند. در واقع در اینجا مشکلشان حل شد و تصمیم گرفتند زندگی‌شان را ادامه دهند. میزبانی از زائر به من آرامش می‌دهد واز اینکه به زائران خدمت می‌کنم بسیار خوشحال هستم. این ۳ روز را معجزه‌ای از طرف خدا و لطف امام‌رضا (ع) می‌دانم که به من این اجازه را دادند تا به زائرانشان خدمت کنم. این افتخار که نصیب و روزی من شده است حس خوبی به من می‌دهد طوری‌که هر سال برای آمدنش لحظه‌شماری می‌کنم.

آرامش و آسایش در زندگی
مساجد پایگاه‌هایی امن هستند و زندگی آرامی به افراد می‌بخشند. من نیز حس خوبی در این اماکن دارم و از اینکه در یک فضای معنوی خدمت می‌کنم احساس آرامش دارم و راضی هستم. از اینکه خداوند من را در این راه قرار داده است خشنود هستم و همواره سعی کرده‌ام فعالیت در مسجد و حرم مانع رسیدگی من به مسئولیت‌های زندگی و خانوادگی‌ام نشود و هیچ کم‌کاری در زندگی مشترک و انجام وظایف همسری و مادری نکرده باشم.
باوجود این همسر و خانواده‌ام همیشه همراه من بوده‌اند و هیچ‌گاه از کار من در مسجد و حرم شکایت نکرده‌اند. برکت کار در حرم را در زندگی شخصی خود دیده‌ام و از لحظه ورود به حرم و خدمت در آن همیشه از خدا خواسته‌ام که فضای آرامی در زندگی من ایجاد کند و به من و خانواده‌ام آرامش و آسایش عطا فرماید، زیرا همه چیز در پول نیست و من از آرامش زندگی‌ام لذت می‌برم.
خداوند نیز خواسته من را برآورده کرده است و این حس خوب را لطف و برکت کار در حرم می‌دانم. ضمن اینکه هرگاه مشکلی داشته باشم به امام‌رضا (ع) می‌گویم و از خودش می‌خواهم بین من و خداوند واسطه شود و گره مشکلم را باز کند. همیشه نیز همین‌طور بوده است و مشکلاتم حل شده است.

سازندگی
او درباره فعالیت‌های دیگر خود در مسجد می‌گوید: برنامه ازدواج آسان را در مسجد برگزار کرده‌ایم. همچنین کلاس‌های مشاوره رایگان برای مردم ارائه می‌دهیم. ضمن اینکه برگزاری اردو‌های تفریحی را در برنامه‌های خود قرار داده‌ایم. علاوه بر اردو‌های تفریحی، اردو‌های جهادی نیز برگزار می‌کنیم. براین اساس به روستا‌های اطراف رفته و با همکاری بانوان به نیازمندان و ناتوانان آن روستا خدمت می‌کنیم. برای مثال در مسجد روستا مستقر می‌شویم و از طریق معتمدان روستا نیازمندان آنجا را شناسایی می‌کنیم سپس در امور مختلف از جمله نظافت خانه، توزیع سبد کالا و تهیه جهیزیه هر کاری که از دستمان برآید انجام می‌دهیم. از سال ۸۶ در کنار برنامه‌های مناسبتی و آموزشی برنامه سازندگی نیز در دستورکار خود در مسجد قرار داده‌ایم.
به این معنا که با کمک و همکاری خیران فعالیت‌های خیریه مانند توزیع سبد‌های کالا در مناسبت‌های مختلف، تهیه جهیزیه و سیسمونی ارائه می‌دهیم. خیریه‌ای نیز ایجاد کرده‌ایم که نزدیک به ۱۵۰ عضو دارد و هر فرد هر ماه هر مبلغی که بخواهد کمک می‌کند تا از آن برای امور خیرخواهانه استفاده شود.
با مبالغی که جمع‌آوری شده است تاکنون ۳۰ تا ۴۰ جهیزیه خوب تهیه کرده‌ایم. همچنین کارگاه کوچکی برای امور خیریه راه‌اندازی کرده‌ایم. برای این منظور بانوان محل از خانه‌های خود سه چرخ‌خیاطی در اختیار کارگاه قرار دادند و سپس به کمک وام توانستیم وسایل اولیه خیاطی را خریداری کنیم. از آن روز تاکنون بانوان در این کارگاه به دوخت لحاف، تشک، چادر و وسایل تزیینی آشپزخانه برای جهیزیه دختران نیازمند می‌پردازند. درحال حاضر ۱۲ نفر هستیم و این وسایل را آماده می‌کنیم. در این زمینه نیز خودکفا هستیم. در کنار آن صندوق کمک‌رسانی ایجاد کرده‌ایم که از طریق آن مبلغی را هر ماه به حساب افراد نیازمند واریز می‌کنیم.
ضمن اینکه طرح اکرام ایتام را به همت کمیته امدادخمینی (ره) از سال ۸۸ در مسجد راه‎اندازی کرده‌ایم. در این راستا ۴۰ نفر عضو شدند و هر فرد یک یتیم را به عنوان فرزند معنوی خود قبول کرده و مبلغی را ماهانه برای او پرداخت می‌کند. این کار خیر از آن روز تاکنون ادامه دارد.

محله‌ای با قابلیت اجرای برنامه‌های فرهنگی
وی ادامه می‌دهد: زمانی‌که وارد محله ارشاد شدم به همراهی برخی اهالی محل، دست به دست هم دادیم و فضای مسجد را با فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی پویا کردیم. کاسبان و اهالی محل من را به واسطه کارم در مسجد می‌شناسند و ارتباط خوبی با یکدیگر داریم. اکنون این محله برای من خیلی اهمیت دارد طوری‌که به آن وابسته شده‌ام و دوست ندارم از این محل بروم. ارتباطمان با اهالی به قدری خوب است که حتی با من درد و دل می‌کنند و مشکلاتشان را با من در میان می‌گذارند. اگر بتوانم کاری برایشان انجام دهم، به طور قطع انجام می‌دهم و اگر نشود مشکل آن‌ها را با هیئت امنای مسجد و خیران در میان می‌گذارم و مشکل را به کمک هم بررسی می‌کنیم تا بتوانیم آن مسئله را حل کنیم. هر روز به این موضوع فکر می‌کنم که چگونه مردم این محل را جذب مسجد کنم، زیرا جمعیت زیادی در محله ارشاد و به‌ویژه ششصد دستگاه زندگی می‌کنند و انتظار می‌رود حضور پررنگ‌تری در مسجد داشته باشند. در بیشتر اعیاد و جشن‌های مذهبی مانند عیدغدیر، دهه ولایت و ... برنامه‌هایی در محله برگزار کرده‌ایم تا بتوانیم این شادمانی را به تمام مردم انتقال دهیم. به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (س) و همچنین دهه فجر با همکاری شهرداری نمایشگاهی در ششصددستگاه برگزار کردیم و میز‌هایی در اختیار بانوان قرار دادیم تا آثاردستی خود را بفروشند.
تمام درآمد حاصل از فروش برای خودشان درنظر گرفته شده بود تا از این طریق هم از بانوان خانه‌دار و سرپرست خانوار حمایت کنیم و هم مردم با مسجد ارتباط برقرار کنند. ساکنان این محل بیشتر مستأجر هستند و گرچه فضای کنونی دیگر مانند فضای قدیم نیست، اما انتظارات و خواسته‌هایی دارند. یکی از خواسته‌های مردم محل که به شهرداری نیز انتقال داده شده است این است که در فضای سبز ششصددستگاه فضایی سرپوشیده برای بانوان درنظر گرفته شود. علاوه بر این در مناسبت‌های مذهبی و ملی در این بخش المان‌ها و پرچم‌هایی نصب شود تا یادآوری ایام به مردم باشد. این بخش به علت بسته‌بودن فضا قابلیت اجرای برنامه‌های فرهنگی را دارد و به همین دلیل ضرورت دارد تا ارگان‌های مختلف پای کار بیایند و محیط خوبی برای مردم محل ایجاد کنند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.