صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایتی از شهر "بار" که پایتخت سیب خراسان است و ظرفیت‌های فراوان گردشگری دارد

  • کد خبر: ۸۵۹۸۶
  • ۰۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۴
بار، شهری است که به واسطه بارِ درختانش، بَر و روی آبشارش، بارگاه امامزاده هایش و فراوانی شهدایش در کارزار دفاع مقدس می‌تواند بارقه امید نیشابور باشد و در عرصه گردشگری مذهبی و طبیعی بدرخشد، اما مردمان این شهر هم مانند درختانش سر به زیر دارند.

شیما سیدی | شهرآرانیوز؛  «درخت هرچه پُربارتر، افتاده تر»؛ این مَثَل قرن هاست که سینه به سینه می‌چرخد و بر زبان کسانی می‌نشیند که از غرور بیجای انسان‌های کم مایه رنج می‌برند. حالا حکایت شهر «بار» و مردمش هم عجیب با این ضرب المثل درآمیخته است؛ شهری با درختان پربار و مردمان پرکار، اما افتاده. این را می‌توان همان ورودی شهر از تضاد بین جاده‌های خراب و باغ‌های آبادش فهمید، از فراوانی درختان سبزی که با بار‌های قرمزرنگشان، سر به زیر دارند و کلاه سبز‌هایی که با دست‌های از سرما سرخ شده، سیب‌های سرخ را یکی یکی می‌چینند، از مردمی که حاضرند صورتشان را با سیلی سرخ نگاه دارند، اما هیچ گاه دست نیاز به سوی کسی دراز نکنند.

بار، شهری است که به واسطه بارِ درختانش، بَر و روی آبشارش، بارگاه امامزاده هایش و فراوانی شهدایش در کارزار دفاع مقدس می‌تواند بارقه امید نیشابور باشد و در عرصه گردشگری مذهبی و طبیعی بدرخشد، اما مردمان این شهر هم مانند درختانش سر به زیر دارند. با اینکه هر وقت نیاز بوده بارِ انقلاب و اقتصاد را به دوش کشیده اند، اما مأخوذ به حیا بودنشان باعث شده است کمتر از خدمات انقلابی بهره‌مند شوند.

بارانداز رنگ‌ها

برخی مو سفیدکرده‌های بار می‌گویند نام این روستا که از سال ۸۸ شهر شده، در اصل «بارانداز» بوده است. حرفشان پُر بیراه نیست. نور خورشید و رنگ‌های قرمز و سبز، بازی عجیبی در بار به راه انداخته اند. برق نور خورشید روی سرخی سیب‌های آویزان از درخت، چشم هربیننده‌ای را نوازش می‌دهد و او را وامی دارد برای لحظاتی هرچه در دست دارد، بر زمین بگذارد و در این همه زیبایی غرق شود.

سیداسماعیل حسینی، یکی از پیرمرد‌های کلاه سبز روستای بار است که برایمان آنچه را از پدرانش شنیده است، شرح می‌دهد: «روستای بار به خاطر آب وهوای خوبش، یکی از بارانداز‌های مسیر کاروان‌ها بوده است و آن‌ها همیشه چندساعتی در این روستا استراحت می‌کردند و بعد به حرکت ادامه می‌دادند.» او با دست، کوه بزرگی در انتهای روستا را نشانمان می‌دهد و می‌گوید شاه عباس کاروان سرایی بالای همین کوه ساخته بود. البته امروز هیچ نشانی از این کاروان سرا باقی نمانده است و به گفته اسماعیل باری، رئیس شورای شهر بار، آنچه در بالای کوه بوده، رباط-آتشکده‌ای با قدمتی دورتر بوده است، نه کاروان سرای شاه عباسی.

پیرمردی که با او هم کلام شده ایم، کلاه سبزی به سر دارد؛ چون او، تعداد افرادی که شال و کلاه سبز به سر دارند، بسیار زیادند. بخشی از بازی رنگ‌های شهر بار هم به خاطر فراوانی همین شال و کلاه‌های سبز و قهوه‌ای است.

اسماعیل باری می‌گوید: چهارطایفه در این شهر سکونت دارند که سه طایفه آن سادات هستند و یک طایفه عام. به عبارتی ۷۰ درصد مردم شهر بار از سادات رضوی و حسینی هستند. بیشتر نام فامیل‌ها هم «حسینی»، «رضوی» و «باری» است و خیلی کم پیش می‌آید کسی فامیل متفرقه داشته باشد.
رئیس شورای شهر بار درباره نام‌های پرتکرار اهالی شهر چیزی نگفت، اما به تجربه به ما ثابت شد نام نیمی از اهالی هم اسماعیل و علی است؛ چنان که شما اگر در شهر راه بروید و بگویید «سیدعلی حسینی»، دست کم یک سوم آدم‌های اطراف به سوی شما برمی گردند.

سیب، سلطان میوه هاست

پاییز فصل سلطان میوه هاست؛ میوه‌ای که برخی داستان از بهشت رانده شدن آدم و حوا را به آن گره می‌زنند. گرچه در قرآن و احادیث همواره گفته شده «درخت ممنوعه» و هیچ گاه از میوه آن نامی برده نشده است، در میان عامه مردم، تمایل به نقل داستان به نفع سیب بیشتر است. مردم جنبه‌های تصویری و رنگ و لعاب سیب را فریبنده‌تر از هر میوه دیگری می‌بینند و به همین دلیل به نظرشان منطقی‌تر است که هنگام روایت داستان بگویند سیب سرخ بود که آدم و حوا را وسوسه کرد، نه گندم یا هر چیز دیگری.

البته رابطه سیب و آدم تنها به آغاز بشریت ختم نمی‌شود، سیب در بسیاری از اوقات خوشی و سلامتی کنار ماست. سر سفره هفت سین، در دست داماد‌های کُرد شمال خراسان، در میان داستان‌های اساطیر یونانی‌ها برای اظهار عشق. در میان توصیه‌های ابوعلی سینا برای سلامتی و حتی پشت گوشی تلفن همراه یک مارک معروف. در این روز‌های کرونایی هم که آب سیب یک پای ثابت انرژی بخشی به بیماران شده است.

پایتخت سیب خراسان

مناطق سردسیر و کوهستانی، مکان مناسبی برای رشد سیب است؛ چنان که به نظرِ باغداران درخت سیب، سالی خوب است که هوا سرد باشد. در ایران سیب دامنه کوه‌های دماوند، سبلان و دنا مشهور است. در خراسان نیز سیب شهر بار نیشابور خاطرخواهان فراوانی در گوشه وکنار ایران و جهان دارد؛ و برخی وجه تسمیه شهر بار را هم به همین سیب‌های پربار و زمین حاصلخیزش نسبت می‌دهند. برای تماشای سیبستان بار در یکی از روز‌های نیمه پاییز کوله بار بستیم و راهی پایتخت سیب خراسان شدیم؛ شهری که در دره‌ای حاصلخیز و سرسبز در میانه جاده فیروزه به قوچان جا خوش کرده است.

چطور برویم بار؟

فاصله مشهد تا شهر بار از سمت جاده نیشابور ۱۸۰ کیلومتر و از سمت جاده قوچان ۲۱۰ کیلومتر است. ما جاده نیشابور را به دلیل مسیر کوتاه‌تر و روان‌تر آن برای سفر به این شهر برمی گزینیم. در این مسیر باید پس از عبور از شهر نیشابور وارد فیروزه شوید و از آنجا مسیرتان را به سمت جاده چکنه و قوچان منحرف کنید. حالا ۳۵ کیلومتر دیگر پیش رو دارید که تابلو‌های مسیر به راحتی شما را به مقصد می‌رسانند. فاصله نیشابور تا شهر بار ۶۰ کیلومتر است.

سیب بخورید، سالم بمانید

ضرب المثل معروفی می‌گوید: «کسی که روزانه یک سیب بخورد، به پزشک نیازی نخواهد داشت.» تحقیقات علمی جدید هم ثابت کرده اند که سیب شایستگی این شهرت را دارد. این را می‌توان توی کلام اهالی شهر بار هم دید. پیرمرد‌ها به ردیف جلو درخت بزرگی در روستا نشسته اند. نظرشان را درباره این ضرب المثل می‌پرسیم.

می‌گویند: «اگر مریضی در شهر بار باشد از بیرون آمده، اینجا خیلی کم پیش می‌آید کسی بیمار شود.» می‌پرسیم روزی چقدر سیب می‌خورید. یکی از پیرمرد‌ها می‌گوید: «خیلی کم؛ فقط شبی یک کیلو!» دسته جمعی می‌خندند، ولی معلوم است خیلی بیراه نیست. یکی دیگر از پیرمرد‌ها حرف رفیقش را پی می‌گیرد: «خانم، اینجا قوت غالب ما سیب است. چیزی که زیاد است و همه کس می‌توانند بخورند. حتی حیوانات ما هم هر روز سیب می‌خورند.»

این حرف را باری، بهورز مرکز بهداشت شهر بار، هم کم و بیش تأیید می‌کند. او می‌گوید: «آمار دقیقی وجود ندارد، اما به نسبت جمعیت، بیماری در این شهر کم است. همچنین وقتی کسی مبتلا به بیماری می‌شود، مقاومت بدنش درمقابل بیماری بسیار بالاست و خیلی زود بهبود می‌یابد. این نظر به ویژه در دوارن کرونا بیشتر خود را ثابت کرد.»

همه سود سیب به جیب دلالان می‌رود

وقتش رسیده همچون نور خورشید، خودمان را از لابه لای شاخ و برگ درختان عبور دهیم و به سیب‌ها برسانیم. باغ‌های سیب چسبیده به شهر بارند، انتهای کوچه ها. مسیر یکی از باغ‌ها را پیش می‌گیریم و با سید علی‌حسینی، یکی از باغداران روستا، هم کلام می‌شویم. او ۲۰ سال است که باغداری می‌کند و درختانی که امروز محصولشان را در جعبه ردیف کرده، حاصل دسترنج خودش است. می‌گوید: «درخت سیب بعد از ۱۰ سال شروع به بار دادن می‌کند و ۱۵ تا ۲۵ سالگی اوج باردهی درخت است. اگر آب و کود و هرس درخت خوب باشد تا بعد از ۵۰ سالگی هم بار می‌دهد.»

سیب هم، چون بسیاری از میوه‌ها اسیر دست دلالان شده است، تا جایی که به گفته باغداران، دیگر به زحمت کوددهی، بار، هزینه کارگر، آب، سبد دانه‌ای ۸ هزارتومان، کرایه، سردخانه، کمیسیون میدان بار و... نمی‌ارزد. حسینی می‌گوید: «دلالان سیب را از باغدار کیلویی ۴ تا ۵ هزار تومان می‌خرند، اما همین سیب در بازار تا ۱۵ هزار تومان هم فروخته می‌شود. در این میان همه سود به جیب دلالان می‌رود و برای باغدار تنها زحمت و سختی می‌ماند.» همین امر هم باعث شده کم کم باغداران به فکر جایگزین بیفتند. شاید آلوبخارا به خاطر قیمت بیشتر و جمع آوری راحت ترش جایگزین مناسبی باشد.

جشنواره سیب بار، شاید سال آینده

سیدعلی حسینی یکی از راهکار‌های مناسب برای ادامه یافتن کشت سیب در بار را حضور گردشگران در روستا و خرید مستقیم از باغدار می‌داند و می‌گوید: «اگر گردشگر به بار بیاید و خودش میوه جمع کند، عکسش را بگیرد و از باغدار خرید کند، هم به نفع باغدار است و هم خریدار.»

متأسفانه با وجود این همه ظرفیت در بار، هنوز حتی یک جشنواره سیب برای معرفی برند این روستا برگزار نشده است. بخشی به خاطر همان مأخوذ به حیا بودن مردم این شهر است که عادت به تبلیغ و سروصدا ندارند، بخشی هم کم کاری مسئولان. همین امر هم باعث شده است این روز‌ها برخی حتی سیب بار را به نام سیب دماوند بفروشند.
اسماعیل باری، رئیس شورای بار، می‌گوید: «به فکر جشنواره سیب هستیم، شاید سال آینده با فروکش کردن کرونا زمان خوبی برای برگزاری جشنوراه سیب بار باشد.»

سیب سرخ خراسان، مغلوب لبنان شد

بنا بر منابع مختلف ۷۵۰۰ نوع سیب در جهان وجود دارد؛ از این همه سهم سیب بار بیشتر سیب زرد و سرخ لبنانی است و اندکی هم سیب بهاره و عباسی (خراسان). سید علی اوسَط حسینی بازنشسته آموزش و پرورش است و از سال ۸۸ به شغل پدری اش بازگشته. او می‌گوید: «حدود ۵۰ سال پیش در کتاب‌های دبستان، از انار ساوه نام می‌بردند و سیب خراسان، اما این سیب مدنظر نبوده است. سیب عباسی یا همان سیب خراسان به نسبت لبنانی سفت تر، خشک‌تر و ماندگارتر است. با آب و هوای بار هم سازگاری بیشتری دارد.

سیب لبنانی را اگر ظرف یک هفته بعد از رسیدن نچینی روی زمین می‌افتد، اما سیب خراسان یک ماه هم روی درخت بماند، طوری نمی‌شود. اما ما نگاه می‌کنیم ببینیم بازار چه می‌خواهد؛ الان ذائقه‌های ایرانی با سیب لبنانی سازگارتر شده، به همین خاطر هم سیب خراسان خیلی کم کشت می‌شود.»

او رمز قرمزی سیب را در سردی هوا می‌داند و شبنم صبحگاهی که روی سیب می‌نشیند. رمز سالم ماندن سیب را هم در نگاهداری آن در جای سرد، تاریک و هوا نخوردن بیان می‌کند. حسینی می‌گوید: «سیب خوب، سیبی است که شفاف باشد. کاری که مغازه دار می‌کند و آستر می‌کشند روی سیب تا براق شود، خوب نیست؛ زیرا گردی که روی سیب می‌ماند، محافظ سیب است. سیب باید نسبتا سنگین باشد که نشان دهنده آبدار بودن آن است.»

نمی‌توانیم روی جذب گردشگر تبلیغ کنیم

گوشه و کنار شهر که چشم می‌چرخانیم، کمتر نشانی از فراورده‌های سیب برای فروش به چشم می‌خورد، در حالی که به گفته رئیس شورای شهر بار، زنان در داخل خانه شان در درست کردن برگه سیب، پوره، سرکه، لواشک و... دریغ ندارند. اسماعیل باری دلیل آماده نبودن شهر برای حضور گردشگر را نبود زیرساخت می‌داند و می‌گوید: «روستای بار از سال ۱۳۸۸ به شهر بار تبدیل شده است و اکنون حدود ۶ هزارنفر جمعیت دارد. شغل اصلی مردم باغداری است، اما در کنار آن، دامداری، زنبورداری و پرورش ماهی هم انجام می‌شود.

شهر بار به دلیل طبیعت بکر آن، باغ‌های فراوان، آبشار دائمی، مراتع سرسبز و همچنین حضور پنج امامزاده در شهر و اطرافش، ظرفیت بسیار خوبی در گردشگری طبیعی و مذهبی دارد. اما هنوز کار‌های زیرساختی مثل مسیر دسترسی و نیاز‌های یک گردشگر ایجاد نشده است. برای صدور مجوز اقامتگاه بوم گردی به دلیل تغییر کاربری خیلی سخت می‌گیرند و هنوز حتی یک اقامتگاه هم نتوانسته مجوز بگیرد. همه این‌ها باعث شده است زمان درست شدن زیرساخت ها، شورای شهر تصمیم بگیرد روی جذب گردشگر تبلیغی نکند.»

جاذبه‌های گردشگری بار

گردشگری طبیعی:

  • باغ‌های سیب
  • آبشار دائمی که در بهار ارتفاع آن به ۳۰۰ متر می‌رسد. (آبشار ۸ کیلومتر بعد از شهر است و مسیر خاکی نامناسبی دارد)
  • دره سرسبز
  • درختچه تمشک

گردشگری مذهبی:

  • امامزاده آبکوزه ۵ کیلومتر بعد از شهر (مسیر امامزاده خاکی نسبتا مناسب است)
  • بقعه امامزاده‌های داخل شهر

گردشگری عشایری:

حضور عشایر در اولنگ یا مراتع سرسبز بالا دست شهر

گردشگری ورزشی:

کوه‌های مناسب برای صخره نوردی و کوه نوردی

امکانات گردشگری بار

این شهر هتل، مسافرخانه و اقامتگاه بوم گردی ندارد، اما حدود ۱۰ اتاقک در محل امامزاده آبکوزه و تعدادی سوئیت در داخل یکی از باغات شهر وجود دارد.
یک باغ رستوران دارد.

شهر شهیدپرور بار مظلوم است

شهر بار که در زمان دفاع مقدس یک روستا بوده، نسبت به جمعیتش یکی از روستا‌هایی است که بیشترین شهید را تقدیم انقلاب کرده است. این شهر ۶۳ شهید دارد. رد روحیه حماسی مردم بار را می‌توان پیش از انقلاب هم در کلام رهبری جُست. چنان که ایشان سال ۶۵ در زمان ریاست جمهوری شان شخصا برای قدردانی از مردم بار به این روستا (شهر کنونی) سفر کردند و فرمودند: «من به پاس زحمات اهالی بار در دوران پیش از انقلاب، انقلاب و دفاع مقدس بر خودم فرض دانستم که جهت خداقوت و تشکر خدمتتان برسم.» در ادامه هم می‌فرمایند: «در زمانی که کمتر کسی از ترس رژیم شاهنشاهی با ما رفت و آمد می‌کرد، ما با شما رفت و آمد داشتیم و شما به خانه ما می‌آمدید.»

موسوی خواه، مسئول فرهنگی نیشابور، نقل می‌کند: «زمانی که رهبری تحت تعقیب ساواک بوده است، فردی به نام سید قامت، یکی از اهالی شریف روستا که حدود چهار سال پیش فوت کرد، آیت ا... خامنه‌ای را پنهانی از کوه‌های بار به سمت مشهد می‌برد.»

نقش مردم بار هنگام سخنرانی شهید بهشتی و جانبداری از ایشان و همچنین در کلام شهید سردار شوشتری درباره خط شکن بودن کلاه سبز‌های بار مشهور است. با این همه ظرفیت و سابقه درخشان، در موقع خدمات دهی از بار غفلت شده است. اسماعیل باری می‌گوید: «ما نمی‌گوییم خدمات بیشتری به ما بدهید، تنها درخواستمان این است که هم سطح با بقیه شهر‌ها به ما هم خدمات ارائه شود. شهر بار با ۶ هزار نفر جمعیت هنوز حتی یک عابربانک، یک درمانگاه، یک کتابخانه و... ندارد. وضعیت کوچه‌های خاکی و اینترنت و آنتن دهی ضعیف هم نیاز به گفتن ندارد. شهر بار ۶۰ کیلومتر با نیشابور فاصله دارد و مردم باید برای دریافت کوچک‌ترین خدمتی به نیشابور می‌روند. با اینکه این شهر کوهستانی و سردسیر است و باید در اولویت می‌بود، سال ۹۸ به عنوان آخرین روستا گازرسانی شد.»

شهر سید‌ها ۵ امامزاده دارد

پنج امامزاده در محدوده شهر بار قرار دارد؛ امامزاده سید حسین معروف به آبکوزه، امامزاده سیدحمزه باغچه یا باغ چاه، امامزاده ابراهیم پاچنار و امامزاده سرمزار یا سید جواد که در محدوده شهر بار قرار دارند و امامزاده عبدالطاهر در روستای «درخت جوز» در همان نزدیکی است.

موسوی خواه، مسئول فرهنگی نیشابور، می‌گوید: «اطلاعات دقیقی از امامزادگان روستای بار در دسترس نیست.» او صحبت خود را این طور کامل می‌کند: «امامزاده‌هایی که در شهر‌های بزرگ حضور داشتند، معمولا عالم بودند و اطلاعات دقیقی را خود یا اطرافیانشان نوشته اند. اما اطرافیان امامزاده‌هایی که به خاطر خفقان به دامان کوه پناه می‌بردند، معمولا دهقان و کشاورز بودند و سوادی برای نوشتن شجره این امامزادگان نداشتند و معمولا از نسَب این امامزادگان اطلاعات زیادی باقی نمانده است. اما ازآنجایی که ۷۰ درصد جمعیت بار سادات رضوی و حسینی هستند، نَسَب این مردم به همین امامزاده‌ها می‌رسد. امامزاده آبکوزه و پاچنار بیشتر مشهور است که نسبشان به امام رضا (ع) برمی گردد و نَسَب سایر امامزادگان این شهر به امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) می‌رسد.»

مسئول فرهنگی نیشابور این نکته را هم اضافه می‌کند: «اینکه می‌گوییم امامزاده، به این معنی نیست که حتما مستقیم فرزندان امام هستند، بلکه این‌ها نوادگان با واسطه امامان بوده اند که مورد احترام مردم زمان خود قرار می‌گرفتند.» امامزاده آبکوزه که در ۵ کیلومتری شهر بار قرار دارد، اکنون در میان مردم احترام خاصی دارد و مردم زیاد نذر ایشان می‌کنند.

گرچه برخی از اهالی دلیل شهرت این امامزاده به آبکوزه را قرار داشتن بقعه ایشان در شیار کوه و جاری شدن آب از دو سوی آن بیان می‌کنند، موسوی خواه دلیل بهتری برای نام آن دارد: «امامزاده آبکوزه، چون کنار یک چشمه و درخت جوز (گردو) بوده مردم می‌گفتند آبجوزه و کم کم تبدیل به آبکوزه شده است.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.