هانیه فیاض - «مگر میشود خانمها کشتی بگیرند؟» نخستین سؤالی است که در رویارویی با بانوان کُشتیگیر از آنها پرسیده میشود و شاید کمی عجیب به نظر برسد که بشنویم دختر جوانی توانسته است در رشته کُشتی خوش بدرخشد زیرا به طور معمول این رشته ورزشی را مخصوص آقایان میدانیم و کمتر کسی است که از حضور بانوان در این عرصه اطلاع داشته باشد. کُشتی یکی از قدیمیترین ورزشهایی است که از آغاز شکلگیری به صورت محلی بین مردم رواج یافت و تقریباً در هیچ ایل، قبیله و روستا و شهری نیست که این ورزش برای مردم آشنا نباشد. اکنون این رزم زورآزمایی به شکلی گسترش یافته است که بانوان هم بر فراز سکوهای قهرمانی آن میایستند و با افتخار ثابت میکنند که میتوانند در همه زمینهها دوشادوش مردان رقابت کنند.
یگانه دلشاد، بانوی جوان خیابان قرنی، هم قدم در راه کشتی کلاسیک گذاشته است و امید دارد روزی بتواند این ورزش را به جایگاه اصلی خود میان بانوان برساند.
خودش میگوید که خیلی اتفاقی وارد این عرصه شده و به روی تشک کشتی آمده است و به هیچ وجه آن را ورزشی مردانه و خشن نمیداند. در این ملاقات ساده خانم دلشاد تازه از تمرین برگشته است اما با شور و علاقه خاصی به سؤالات من جواب میدهد.
تصمیم داشتم افسر شوم
یگانه دلشاد سال1378در خیابان قرنی به دنیا آمده است. فرزند ارشد خانواده 4نفری است و از دوران کودکی با حمایت خانوادهاش پا به عرصه ورزش گذاشته است و اکنون در دانشگاه رشته تربیتبدنی را میخواند. او داستان کشتیگیرشدن خود را اینگونه روایت میکند: «سالهای زیادی در رشتههای رزمی فعالیت داشتم و در مسابقات گوناگون شرکت میکردم؛ تا اینکه قرار شد خود را برای مسابقات ووشو آماده کنم. به همین دلیل باید یکسری از فنون کُشتی را که نزدیک با ووشو بود یاد میگرفتم. یکی دوبار، سرِ تمرینهای کُشتی رفتم و آنجا بود که خانم براتی، مدرس فدراسیون و سرمربی تیم ملی کشتی آلیش و کلاسیک به من پیشنهاد داد که وارد این رشته ورزشی شوم. حدود یکسال است که کشتی کلاسیک کار میکنم و در یک دوره مقام دوم استان را به دست آوردهام. خانم براتی به من اعتماد کرد و بعد از یکماه از شروع کشتی من، اسم من را برای60کیلوی لیگ رد کرد. لیگ 4 فصل بود و یک سال طول کشید و دور آخر هم به دلیل اینکه یک وزن کمتر داشتیم، مقام سوم لیگ را کسب کردیم. برای نخستینبار لیگ کشتی کلاسیک شکل گرفته بود.
به دلیل اینکه استانی را دوم شدم، متأسفانه به کشوری نرسیدم ولی خوشبختانه در لیگ خیلی خوب ظاهر شدم و قابل قبول بودم.»
او درباره سابقه ورزشی خود توضیح میدهد:« از ششسالگی در فضای ورزشی و باشگاههای مختلف بزرگ شدم و به همین دلیل به سمت تربیتبدنی سوق پیدا کردم. در ابتدا تصمیم داشتم که در دانشگاه افسری بخوانم اما وقتی دیدم توانایی خوبی در امور ورزشی دارم، تربیتبدنی را انتخاب کردم. در دوران کودکی، در یک کلاس تکواندو شرکت کردم. استادم مرا ترغیب کرد که استعداد خوبی دارم و به همین دلیل آن را ادامه دادم. در حال حاضر هم تکواندو را کنار نگذاشتهام. در سال90 به همان دلیلی که بنا بود افسری بخوانم، به اصرار مادرم رشته ووشو را انتخاب کردم. از همان زمان کسب مدارک قهرمانی و مسابقات کشوری من آغاز شد. چندسالی ووشوکار کردم اما ووشو ورزشی است که مختصر درگیریای دارد. سال گذشته یکی از دوستانم که جودوکار بود مرا با خودش سر تمرین کشتی برد و آنجا با خانم براتی آشنا شدم و از سابقه ورزشیام گفتم، او مرا به تمرین دعوت کرد و من سر یکی از جلسات تمرین حاضر شدم و با شاگردانش تمرین کردم و چند فن هم یاد گرفتم. وقتی وارد کشتی شدم میخواستم در ووشو قویتر و برای مسابقات آماده شوم. چند هفتهای از فضای کشتی برای شرکت در امتحانات دانشگاه دور شدم تا اینکه خانم براتی پیام دادند که قرار است ورزشکارانی را برای مسابقات لیگ اعزام کنند و حدود 2ماه تا مسابقات زمان باقی مانده بود. من وارد تمرینات شدم، برنامه وزنه و برنامه هوازی به من داده شد تا بتوانم خود را برای لیگ آماده کنم. من هم شروع به تمرین کردم و در وزن 60کیلو وارد لیگ شدم و این شد که در 4دوره لیگ خانم براتی را همراهی کردم.»
این قهرمان جوان ادامه میدهد: « در دورههای لیگ 6نفر در وزنهای 50، 55، 60، 65، 70 و 75+ کیلو حضور داشتیم که در دوره نخست از هر وزنی با یک نفر قرارداد بسته شد؛ و در دورههای بعدی، رده سنی داشتیم و زیر 18سال 1نفر و 24سال به بالا هم 1نفر را میتوانستیم داشته باشیم. در وزن من خانم محمدی هم بود که بالای 24سال سن داشت و ما در هر دوره لیگ فقط میتوانستیم یک نفر را داشته باشیم که رده سنیاش از رده سنیای که فدراسیون تعیین کرده، بالاتر باشد. در دوره نخست و دوم، هموزن من 2نفر بودیم اما در دورههای بعدی، خودم تنها بودم. در لیگ هم بسته به تعداد افراد شرکتکننده، در دوره نخست حدود 9تیم داشتیم که با هرکدام از اینها در هر رده وزنی مسابقه داشتیم و هر رده وزنی که روی تشک نمیآمد یا ضربه فنی میشد، امتیازی را به تیم مقابل میداد. به دلیل اینکه لیگ طولانی بود، ریزش زیادی داشتیم و در دوره ردهبندی که مقام تیمها مشخص میشد، با تیمهایی از مازندران، تهران و خراسانرضوی مسابقه دادیم و رتبه سوم کشوری را کسب کردیم.»
شخصیت آرامی داشتم
او در ادامه به ارائه توضیحاتی درباره کشتی کلاسیک میپردازد و بیان میکند: « ما 3نوع کُشتی آلیش، کلاسیک و گراپلینگ داریم؛ کشتی کلاسیک تقریبا همان کشتی آزاد آقایان است که پوشش مناسب، حجاب و گوشگیر هم برای اینکه گوش ورزشکار آسیب نبیند دارد. در مسابقات رسمی فدراسیون به او گوشگیر میدهد. حدود 2سال است که کشتی کلاسیک بانوان در ایران شروع به فعالیت کرده و به نوعی کشتی باحجاب است.»
دلشاد درباره افتخارات ورزشی خود میگوید: « دان3 تکواندو را دارم و ماه آینده قرار است در آزمون دان4 که در مشهد برگزار میشود، شرکت کنم. یک دوره قهرمانی کشوری کیکبوکسینگ دارم. در رشته ورزشی مویتای هم یک دوره قهرمان شدم و رتبه کشوری کسب کردم؛ سال گذشته جزو نخستین بانوانی بودیم که برای مسابقات مویتای اعزام شدیم. در چندین دوره هم مقامهای متعدد کشوری در ورزش ساندا دارم. تکواندو یک ورزش رزمی است که برای دفاع شخصی کاربرد زیادی دارد.
استیل خاص این رشته دفاعی که متکی بر ضربات پا با حداکثر قدرت و سرعت است و بر حفظ فاصله فیزیکی با دشمن و طراحی فنون برای دورکردن مهاجم تأکید دارد، آن را از تمام سبکهای رزمی موجود در دنیا متمایز میکند. من این رشته را به خاطر مربیگری و علاقهای که از دوران کودکی دارم ادامه دادهام. کیکبوکسینگ ترکیبی از رشتههای کاراته، مویتای و بوکس غربی است که داخل رینگ برگزار میشود. ورزش رزمی ساندا هم مرکب از کشتی، کیکبوکس و ژیمناستیک است که مسابقات آن روی سکو برگزار میشود و شرکتکنندگان از 3دسته اصلی ضربات مشت، ضربات لگد و فنون کشتی استفاده میکنند.
مسابقات مویتای آزاد است که ضربه به آرنج و زانو دارد، وسایل پوشش محافظتی آن از ساندا کمتر است و مبارزات آن به صورت فولکنتاکت و داخل رینگ برگزار میشود.»
او به نقطه عطف زندگی خود اشاره میکند و میافزاید: «مهمترین اتفاقی که مسیر زندگی مرا تغییر داد، در سال90 روی داد که به شدت از رشته ساندا به دلیل زد و خوردهایی که داشت، متنفر بودم اما مجبور بودم به دلیل تلاش برای ورود به رشته افسری، وارد این حوزه شوم و دورههای دفاعی را بگذرانم. زمانیکه وارد ساندا شدم، در وزن 60کیلو کار کردم که بعد از 3ماه فعالیت، در کشور رتبه سوم را کسب کردم. این موضوع اتفاق خوبی برایم تلقی شد زیرا بدون هیچ علاقهای این موفقیت را به دست آورده بودم اما همین روند سبب شد که به سمت این نوع مسابقات رزمی سوق پیدا کنم. به طور کامل طرز فکر من عوض شد طوری که سال بعد از آن، زمان انتخاب رشته درسی، سراغ هنرستان تربیتبدنی رفتم و قبول شدم و همین جریانات شرایط زندگی مرا دگرگون کرد. من دختری بودم که بدون مادرم، جایی نمیرفتم و همیشه او مرا در همه جا همراهی میکرد. شخصیت آرامی داشتم و بیان خوبی هم نداشتم. اما وقتی وارد ساندا شدم، سبک زندگیام تغییر کرد و اکنون بهتر میتوانم با شرایط بیرونی مقابله کنم. به طور کلی ورزشهای رزمی، تخلیه انرژیهای روحی و روانی را به همراه دارد.»
کشتی بانوان رشتهای نوپاست
قهرمان ورزشهای رزمی تلاشهای پدر و مادرش را در پیمودن مسیر موفقیت میستاید و بیان میکند:« برای مادرم موفقیت و دیدهشدن خیلی اهمیت دارد و درست است که تفریحی مرا در کلاس ورزشی ثبتنام کرد اما وقتی متوجه شد رو به پیشرفت هستم و مسیر درستی را طی میکنم، پشتیبان من شد و همهجا در کنارم حضور یافت به طوریکه به سبب انگیزهای که مادرم برایم ایجاد کرده بود، این مسیر را ادامه دادم. به یاد دارم هنگامی که کودک بودم، نمیتوانستم تکنیکهای تکواندو را حفظ کنم چون کمی سخت بودند، مادرم اسامی و اصطلاحات را حفظ میکرد و در منزل با هم تمرین میکردیم. بهجرئت میتوانم بگویم اکنون خیلی از چیزهایی را که تمرین میکنم پدر و مادرم به آن واقف هستند. پدرم پا به پای من حضور دارد و از ورزش و تمریناتم استقبال میکند. خیلی اوقات در کنارش تمرین میکنم و حتی اشکالات و ایراداتم را گوشزد میکند و فنون و حرکات درست را یادآور میشود. نکته جالب این است که بیشتر خانوادهها با ورزش کشتی آن هم برای دخترشان مخالفت میکنند که شاید یکی از دلایل آن شکستن گوش فرزندشان یا پوشیدن دوبنده باشد، اما این مسائل برای خانواده من اهمیت نداشت، حتی برایشان سؤال پیش نیامده بود که«اگر کشتی کار کنی، گوشت میشکند یا نه؟» در واقع خانواده و اطرافیانم بسیار مرا در این راه تشویق و حمایت میکنند.»
او درباره نگاه جامعه به کشتی بانوان نیز ابراز میکند: « بیشتر اوقات وقتی کسی میفهمد که کشتیگیر هستم تعجب میکند. حتی همین جا با اینکه دختران دیگری هم کار میکنند اما برخی با تعجب میگویند مگر خانمها هم کشتی دارند؟ گویا در این زمینه شناختشان کم است. البته حق دارند چون کشتی بانوان رشتهای نوپاست و باید بیشتر تبلیغ شود تا مردم نسبت به آن آگاهی کسب کنند. هرچند اکنون بهدلیل راهاندازی و برگزاری مسابقات کشتی کلاسیک، شناخت مردم بیشتر شده اما هنوز خیلی جای کار دارد. کشتی یکی از رشتههای باسابقه ورزش ایران است اما هنوز نتوانسته برای خود بین جامعه بانوان جایی دست و پا کند و محدودیتهای بینالمللی هم مزید بر علت شده تا این رشته آن طور که انتظار میرود مورد توجه قرار نگیرد. من تلاش کردم که این شناساندن را از خانوادهام شروع کنم و امیدوارم روزی برسد که دیگر هیچ کس این سؤال را از من نکند. ورزش زنانه و مردانه نیست به خصوص رشته کشتی که آمیخته با پهلوانی است و پهلوانی هم در رگ و گوشت و خون ایرانیها وجود دارد و همه از جان و دل کشتی را دوست داریم.»
دلشاد ادامه میدهد: « ما با همین ورزش کشتی سعی داریم که از حق خودمان دفاع کنیم هرچند در ادامه این مسیر گاهی با مشکلاتی روبهرو میشویم که مهمترین آنها نبود فضای مناسب برای تمرینهایمان است، سالنهای ورزشیای که به ما میدهند، تشک کشتی ندارند. البته شهرداری منطقه، همکاریهای خوبی با مجموعه هیئت کشتی درخصوص بانوان دارد و حتی در مسابقات اسپانسر هم میشود. هیئت کشتی هم حمایتهای مناسبی در حیطه بانوان دارد اما این رشته نیازمند حمایت و توجه بیشتری است.»
او با اشاره به اینکه تاکنون در ورزش دچار آسیب جدیای نشده است، بیان میکند: « این رشته برای خانمها آسیب دارد چون آسیب جزئی از ورزش است و هیچ جا ورزش قهرمانی بدون آسیب وجود ندارد. همانطور که ممکن است آقایان هم در رشتههای ورزشی آسیب ببینند. بنابراین در تمام رشتههای ورزشی احتمال آسیب وجود دارد. آیا در دیگر رشتهها که آسیب وجود دارد خانمها فعالیت نمیکنند؟ از آنجاییکه رشته کشتی بیشتر برای آقایان بوده است مردم تصور میکنند که رشتهای مردانه است، در حالی که بانوان فعال در این عرصه با شایستگیهایشان ثابت کردند که نهتنها مردانه نیست بلکه اگر به خانمها میدان بدهند میتوانند خیلی بیشتر از رشتههای دیگر پا به پای آقایان قدم بردانند. این ورزش سنگین است ولی خشن نیست. ما وقتی وارد سالن میشویم، تمرین مردانه انجام میدهیم و مثل آقایان روی تشک ضربه میخوریم و با هم گلاویز میشویم و درنهایت همان لباسهای دخترانه و زنانه خود را میپوشیم و از سالن خارج میشویم. هنگامی که تمرین سالن و حتی مسابقات تمام میشود، ما به همان شخصیت دخترانه و زنانه خود برمیگردیم. در واقع یک رشته ورزشی مردانه را با ظرافتهای زنانه دنبال میکنیم و نهتنها روحیه ما را خشن نمیکند بلکه سبب تقویت آن نیز میشود.»
رسانهها برای کشتی بانوان اطلاعرسانی کنند
این ورزشکار جوان سپس به نقش رسانهها در معرفی بیشتر کشتی بانوان به مردم اشاره میکند و میافزاید: « خوشبختانه رسانههای گوناگون به معرفی رشته ورزشی کشتی و پخش مسابقات آن خوب میپردازند اما برای رشته کشتی بانوان که تازه دارد جا میافتد فکر میکنم کم است و ضرورت دارد که رسانهها این رشته را پررنگتر نشان دهند. کشتی بانوان از نظر پوششی هیچ مشکلی ندارد و حتی پوشش اسلامی را بالاتر از حد مجاز هم رعایت میکند و رسانه ملی این وظیفه را دارد که این رشته را پوشش دهد. اگر روزی برسد که کشتی بانوان پخش تلویزیونی داشته باشد به اهداف بزرگی که مدنظر داریم میرسیم. با اینکه کشتی بانوان پوشش کاملی دارد، ما حتی برای تبلیغات این ورزش نمیتوانیم از بیلبوردها و تبلیغات محیطی برای شناساندن آن، به مخاطبان استفاده کنیم و به همین دلیل در توسعه کشتی بانوان با محدودیتهایی همراه هستیم و در حال حاضر تنها راه تبلیغات ما، تبلیغات دهان به دهان، رودررو و مجاب کردن علاقهمندان است. پایگاه پارک حجاب برای کشتی بانوان در حال آمادهسازی است و چون ما نخستین گروهی هستیم که فعالیت کشتی بانوان را در خراسانرضوی آغاز کردهایم، بخش تبلیغات آن نیز به عهده خود ماست. به پارک میرویم و تراکت تبلیغاتی توزیع میکنیم و با افراد علاقهمند صحبت میکنیم.»
او درباره میزان تمرینات و هدفش در آینده نیز بیان میکند: « به طور متوسط، 3روز در هفته، روزی 3ساعت تمرین اختصاصی وزنه و هوازی انجام میدهم و اکنون که برای مسابقات کشتی هم آماده میشوم بخشی از تمریناتم را به فنون کشتی اختصاص میدهم. از محیطهای مجازی مانند اینستاگرام هم برای تماشای مسابقات برگزار شده کشتی استفاده میکنم و کشتیهای آقایان را هم پیگیری میکنم. قرار است دوره مربیگری کشتی در مشهد برگزار شود و تصمیم دارم در این دوره شرکت کنم تا بتوانم در آینده در کنار فعالیتهای ورزشیای که انجام میدهم، آموزش نیز داشته باشم. اگر به ورزش کشتی علاقه داشته باشید، ورزش سختی نیست اما باید فنون زیادی را یاد بگیرید. کشتی قدرت بدنی بالایی نیاز دارد و به همین دلیل طی تمرینات متعدد، فرد را به لحاظ قوای جسمی و روحی قوی میکند و از طرفی اعتماد به نفس زیادی به ورزشکار میدهد.» دلشاد با اشاره به خاطرهای از دوران فعالیتش میگوید: « برای مسابقه آزاد مویتای عازم شده بودیم. مادرم از اینکه این مسابقه محافظ ندارد اطلاعی نداشت. در جریان مسابقه کمی آسیب دیدم. پشت پلکم بهدلیل ضربههای متعددی که خورده بود، کبود شد و بینیام هم شکست، با مادرم تلفنی صحبت میکردم با خونسردی تمام نشان میدادم که حالم خوب است و اتفاقی نیفتاده است. هنگامی که به مشهد رسیدم و خانوادهام به استقبالم آمده بودند، عمق فاجعه را متوجه شدند. همین سبب شد که مادرم دیگر اجازه حضور در مسابقات آزاد را به من ندهد.»بزرگترین خواسته بانوی کشتیگیر این است که همیشه روی سکو باشد و بتواند در مسابقات جهانی شرکت کند و برای کشورش افتخار کسب کند. او درباره حضورش در مسابقات بعدی اظهار میکند: « برنامه تمرینی خاصی دارم که مرتب انجام میدهم و در حال حاضر منتظر اعلام زمان مسابقات هستم. در حال حاضر هیچچیزی به جز ورزش برایم اهمیت ندارد. شاید در سالهای آینده اولویتهایم تغییر کند اما اکنون فقط به ورزش و پیشرفت فکر میکنم، بهطوریکه حتی از تفریحاتم میگذرم که به زمان مشخص شده تمرینم برسم. گاهی بهدلیل همین تمرینات و مسابقات، خانوادهام هم نتوانستند بهراحتی به تفریح بپردازند و کنار من ماندند.»
او هنگامی که روی سکوی قهرمانی قرار میگیرد، احساس خاصی دارد که آن را اینگونه توصیف میکند:« وقتی در مسابقهای پیروز میشوم، غرور، شادمانی و قدرت را حس میکنم که با اعتماد به نفس بسیاری همراه است.»
این فرزند ارشد خانواده فقط یک خواهر کوچکتر از خود دارد که درباره او میگوید: « فضای ورزشی برای حضور خواهرم در این عرصه فراتر از دوران من است. اگرچه خواهرم در کودکی علاقهای به ورزش نداشت اما اکنون که موفقیتهای مرا میبیند، دوست دارد که راه مرا طی کند و در این مسیر قهرمانی گام بردارد. خوشبختانه پدر و مادرم در این راه از هیچ محبت و لطفی دریغ نمیکنند و همراهان خوبی هستند.»
او حدود 20سال است که در محله سعدآباد زندگی میکند و به گفته خودش به این محله عادت کرده است به طوریکه ادعا میکند:«این محله آنقدر شلوغ و پُر رفتوآمد است که میتوان با اطمینان در آن تردد کرد و هیچ ترس و دلهرهای نداشت. قرنی به نوعی مرکز شهر محسوب میشود و راههای دسترسی آن به تمام مسیرها، آسان است.
بهواسطه سالهای اقامتمان در این خیابان و شغل پدرم(مدیریت املاک) با بیشتر همسایهها آشنا شدهایم و به نوعی یک خانواده حساب میشویم و زمانی که گرفتاری یا مشکلی برای یک خانواده پیش میآید، همگی کمک میکنند.