صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ترجمه آثار هویتی مشهد می‌تواند شکل دیگری از این جهان شهر را به مخاطب غیرایرانی عرضه کند؟

  • کد خبر: ۱۰۹۶۲۵
  • ۰۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۸
در پرونده پیش رو به ضرورت ترجمه برای مخاطب خارجی جهان شهر مشهد پرداختیم. در اینجا پژوهشگران را در قامت تولیدکنندگان محتوا، مدیران فرهنگی را در جایگاه سیاست گذاران و مترجمان را در قامت گروهی که محتوای ما را قابل عرضه می‌کنند دیدیم و با نمایندگانی از سه ضلع این مثلث گفتگو داشتیم.

سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز؛ «توصیف شهر مشهد به زبان انگلیسی»، «مشهدگردی به عربی»، «جلوه‌ای از مشهد برای ترک زبانان» و هزاران عنوان دیگری که نه تنها هنوز تولید نشده اند بلکه به روند تولید محتوای آن هم فکر نشده است. تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که چه محتوایی را می‌شود برای مخاطب غیرایرانی این جهان شهر گردآوری یا تولید کنیم؟ اقدامی فرهنگی که بتواند نمایه‌ای ویژه‌تر از مشهد را عرضه کند و عمیق‌تر از کار‌های تبلیغاتی مثل بروشور و نقشه و ... باشد.

ترجمه آن هم ترجمه مکتوباتی از جنس داستان، رمان، تاریخ پژوهی، سفرنامه، پژوهش و ... که مرتبط با تاریخ، هویت و شاخصه‌های مشهدالرضا (ع) است، ضرورتی نداشته برای شهری است که سالانه بیش از سه میلیون زائر خارجی دارد. اکنون، اما نمونه آثاری درباره مشهد که از زبان فارسی به زبان‌های دیگر ترجمه شده باشد و بخواهیم آن را بسته‌ای فرهنگی برای یک غیرایرانی بدانیم، به ندرت داریم.

در پرونده پیش رو به ضرورت ترجمه برای مخاطب خارجی جهان شهر مشهد پرداختیم. در اینجا پژوهشگران را در قامت تولیدکنندگان محتوا، مدیران فرهنگی را در جایگاه سیاست گذاران و مترجمان را در قامت گروهی که محتوای ما را قابل عرضه می‌کنند دیدیم و با نمایندگانی از سه ضلع این مثلث گفتگو داشتیم.

مسئله تولید محتوا از زوایای پراکنده

مهدی سیدی پژوهشگری است که نام او را با تاریخ شهر مشهد می‌شناسیم. او باور دارد در ترجمه محتوا‌هایی که معرف ظرفیت‌های مشهد هستند، تاکنون موفق نبوده ایم و ادامه می‌دهد: ما حتی کتابچه‌ای به زبان فارسی که معرف هویت مشهد باشد نداریم، چه برسد به یک کار ارزشمند. در حالی که در همه جای دنیا مرسوم است.

شاید دلیلش این باشد که متأسفانه این شهر چندین متولی دارد. شهرداری، سازمان اوقاف و امور خیریه، آستان قدس رضوی، فرمانداری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و ... هرکدام از زاویه نگاه خود محتوا تولید می‌کند و هیچ کدام با دیگری سازگار نیست. باید متولی شهر مشخص شود و پس از آن هر بخشش به سازمان و نهادی واگذار شود. همه این بخش‌ها باید با همکاری هم یک تیم شوند و اطلاعات را یکجا تدوین کنند.

او که بیشتر سفرهایش تاریخی فرهنگی بوده و به گفته خودش از بیابان‌های ترکمنستان تا ازبکستان و از سمرقند و بخارا و تاجیکستان را زیرپا گذاشته است، بیان می‌کند: هنوز تجربه کافی برای تهیه چنین بسته‌هایی را ندارم. کسانی که می‌خواهند چینین اقدامی کنند باید پخته و جهان دیده باشند. باید چند الگو از شهر‌های جهانی جمع آوری کنند و از میان آن ها، الگوی میانگین بگیرند و اطلاعات مشهد را در آن چهارچوب تدوین کنند.

جای خالی فرهیختگانی که معرف مشهد هستند

از این مؤلف و مصحح که بالغ بر بیست جلد از عناوین کتاب هایش درباره مشهد است جویا می‌شویم به نظر او که قالب کوشش هایش در راستای معرفی شهرمان بوده است، دلیل اینکه دیگران در زمینه‌های مختلف ادبیات، تاریخ و ... کمتر به مشهد می‌پردازند چیست.‌
می‌گوید: نمی‌دانم به چه دلیل مشهد شهری بدنام شده است و به زبان امروزی «کلاسش پایین است». متأسفانه مشهدی‌ها از مشهدی بودنشان فرار می‌کنند درحالی که اگر یک اصفهانی وزیر هم شود، ته لهجه اصفهانی اش را دارد و احساس ننگ هم نمی‌کند.

سیدی ادامه می‌دهد: از طرفی، آن دسته افرادی که باید مشهد را معرفی کنند، این کار را به بدترین شکل ممکن انجام می‌دهند. طوری شده است که مشهدی برابر با مسخرگی است، نه یک هویت دلچسب و متأسفانه این اصل قضیه است.  نکته دیگر این است که غالب کسانی که در مشهد ساکن هستند، مشهدی اصیل نیستند و تعلق خاطری به این شهر ندارند. این گروه از ساکنان مشهد گویش لطیف مشهدی را که در شعر عماد و ملک الشعراست به کار نمی‌برند و این ضعف است. به نظرم افراد فرهیخته‌ای که به این گویش احترام می‌گذارند و از آن فرار نمی‌کنند بلکه معرفی اش هم می‌کنند کم داریم.

یک مترجم پرکار مشهدی دراین باره می‌گوید: دلیل اینکه مشهد در ادبیات ایران پررنگ نیست تا بتوانیم از آن عرضه جهانی داشته باشیم، جامعه شناسانه است. خاطرم هست در دوره دانشجویی، ما مشهدی‌ها یک انجمن دانشجویی داشتیم که بعد از پنج شش ماه منحل شد، درحالی که دانشجویان شهر‌های مختلف کنار هم به فعالیت می‌پرداختند.
طبیعی است اگر نویسندگان و مترجمان مشهدی که در این حوزه کار می‌کنند از دل همین جامعه برآمده باشند، چنین خصوصیاتی داشته باشند. متأسفانه پرداختن به موضوع مشهد و تدوین آثاری با این نگاه را به گونه‌ای که از روی دغدغه مندی باشد نمی‌بینیم.

علی شیعه علی از یک زاویه دیگر هم به این کمبود می‌نگرد و می‌گوید: نه اینکه هویت شهری نباشد، اما در عمل، دیگر در کلان شهر مشهد هویت مشهدی نداریم. شاید به دلیل فراملی بودن این شهر، بافت زیارتی اش و مهاجران ساکن در اینجا باشد. دوم، در مشهد ادبیات بومی مشابه آنچه در خوزستان رایج است نداریم. در آنجا یاد احمد محمود و خیلی‌های دیگر در ذهن ما زنده است یا از جنگ ادبی اصفهان، چهره بزرگی مثل هوشنگ گلشیری در میان مردم شناخته می‌شود، اما در مشهد زیرساختی نمی‌بینیم که خروجی درخوری تولید کند.

این مترجم با طرح این پرسش که «آیا می‌توانیم از یک نویسنده مشهدی در صد سال گذشته نام ببریم که ادبیات داستانی را ارتقا داده باشد» می‌افزاید: تولیدی نیست که بخواهد ترجمه شود. برای نمونه، در حوزه ادبیات، به جز حرکت‌های پراکنده‌ای که در مشهد دیده می‌شود، انجمن ادبی قوی‌ای نیست که محتوا تولید کند و با استفاده از آن، متولیان امر به ترجمه و تهیه بسته‌های فرهنگی اقدام کنند. ما به اقدامی نیاز داریم که به یک جریان فرهنگی تبدیل شود. وقتی مشهد در ادبیاتمان پررنگ نبوده است، چطور توقع داریم مشهد در ادبیات جهان یا برای جهانیان پررنگ باشد؟

ضرورت تولید داده  از جهان شهر برای جهانیان

«مشهد فقط مال مشهدی‌ها نیست. از این رو، باید نگاهمان را ارتقا بدهیم و فرابومی و فراشهری به شهر ملی مشهد بنگریم. خواه ناخواه باید به مشهد به عنوان یک پدیده جهانی نگاه کنیم.» این جملات را شیعه علی می‌گوید و ادامه می‌دهد: البته این موضوع منتقدانی هم دارد که می‌گویند این شهر لهجه مخصوص به خودش را دارد.

مسائل فرهنگی درخور حالش را دارد. حتی در گذشته‌ها پوشش خاص خودش را داشته است و ...، اما این پرسش واقع گرایانه شکل می‌گیرد که آیا ادبیات تابع فضای فرهنگی جامعه است یا برعکس، ادبیات فضای فرهنگی جامعه را تغییر می‌دهد. من معتقد به دیدگاه اول هستم. به نظرم ادبیات است که از دل یک جامعه شکل می‌گیرد.

اکنون باید پرسید آیا واقعا چنین چیزی وجود دارد که این مترجم مشهدی پاسخ می‌دهد: اگر روزی این فضا فراهم شد، می‌شود فکر کرد شکلی از ادبیات بومی داریم که‌ می‌توان چهره‌ای از آن را نشان جهانیان بدهیم، اما وقتی آن چهره وجود ندارد، بلکه به عنوان یک شهر و یک منطقه فرابومی ظرفیت بیشتری دارد، به نظرم باید به جهان شهر بودن مشهد تکیه شود.
جان کلام این است: به جای اینکه به سمتی برویم که یک هویت بومی ایجاد و سپس عرضه کنیم، باید نگاه فرابومی و فراشهری مشهد را ترویج داد.

هویت تاریخی مشهدالرضا (ع) جذاب برای زائران

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی نیز به هویت فراشهری مشهد قائل است و می‌گوید: مشهد هویتی جدا از حضرت رضا (ع) ندارد. یعنی اگر حرم مطهر این امام معصوم را در این سرزمین نداشتیم، مشهدی نبود. شاید توس، سناباد یا نیشابور و سبزوار بلندآوازه‌تر بودند.

محمد حسین زاده صحبت هایش را این گونه ادامه می‌دهد: به نظرم می‌آید مشهد - حتی قبل از اینکه ما کاری انجام بدهیم- به دلیل قطب مغناطیسی حرم مطهر از کشور‌های مختلف دنیا زائر دارد. هویت تاریخی اش متصل به این امام است. قیام گوهرشاد، به توپ بستن گنبد مطهر رضوی، وقایع انقلاب اسلامی و ... همه اتصال رضوی دارد. برای زائر هم جذاب خواهد بود که در قالب داستان و رمان با این هویت تاریخی و فرهنگی و مذهبی مشهد آشنا شود.
این مسئول فرهنگی شهرمان با اشاره به آثار نویسنده مشهدی، مرحوم سعید تشکری، بیان می‌کند: چند کتاب داستان و رمان با هویت تاریخی مشهد از مرحوم تشکری به یادگار مانده که مناسب است. این‌ها به زبان‌های عربی و ترکی که بیشترین زائران مشهد هستند برگردان شود.

غفلت جریان فرهنگی یا نبود رفت وآمد‌های فرهنگی؟

حسین زاده باور دارد نبود داده‌هایی از مشهد برای غیرایرانیان حاصل غفلت جریان‌های فرهنگی هنری است. او بیان می‌کند: این اقدام حاکمیتی نیست. حاکمیت باید سیاست گذاری کند و رفت وآمد‌های فرهنگی را افزایش دهد.

او مثالی می‌آورد: در ایام ماه صفر تعداد زائران افغانستانی، پاکستانی و آذربایجانی در مشهد زیاد می‌شود. چند سال پیش پیشنهاد دادم فضای شهری مان را با نصب تابلو‌های خوش آمدگویی به زبان‌های ترکی و عربی برای پذیرایی از این زائران آماده کنیم. این در حالی است که هنوز مشهد در این زمینه آماده پذیرایی نیست.  هنوز در داخل آمادگی کامل نداریم. ممکن است در زمینه زیرساخت‌های هتلی و تا اندازه‌ای حمل و نقلی آمادگی داشته باشیم، اما در زمینه زیرساخت‌های فرهنگی آمادگی نداریم.

«چه باید کرد؟» سؤالی کلیدی است که تا اندازه‌ای ما را در رسیدن به هدف یاری می‌کند. مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خراسان رضوی می‌گوید: نگاه من مدیر باید تغییر کند تا تهیه رمان زندگی حضرت رضا (ع) به زبان ترکی را برای زائر آذربایجانی که به مشهد می‌آید ضرور بدانم.
تاریخ مشهد را به زبان‌های ترکی، عربی و انگلیسی منتشر کنم تا زائران اهل آن زبان‌ها بتوانند بهره بگیرند و به عنوان سوغات فرهنگی همراه خود ببرند.

بازنمایی مشهد در قالب ترجمه در کنار افراد علاقه مند، امین و دلسوز

کتاب‌هایی به کوشش مهدی سیدی تهیه شده است که مطالعه آن‌ها جنبه‌های فرهنگی و هویتی مشهد را تقویت می‌کند. این پژوهشگر می‌گوید: آن دسته کتاب‌هایی که مد نظر شماست در همه دنیا مرسوم است. معلوماتی هستند که جنبه‌های فرهنگی و هویتی ما را معرفی می‌کنند. اگر از این منظر نگاه کنیم، من یک کتاب با عنوان «سیمای تاریخی فرهنگی شهر مشهد» با همکاری معاونت فرهنگی شهرداری دارم و برای همین منظور است. چه مردم مشهد چه غیرایرانیانی که وارد این شهر می‌شوند، می‌توانند از آن استفاده کنند. این کتاب را از «ب» بسم ا... تا «نون» پایان می‌شود ترجمه کرد.

او اظهار می‌کند: هم چنین کتاب «تاریخ شهر مشهد» را نوشته ام که شامل مباحثی مثل این است که به مرور چه اتفاقاتی در این شهر افتاده است. این جزئیات برای ما مشهدی‌ها لازم است، اما برای کسی که از بیرون می‌خواهد نگاه کند، فقط کلیاتی مثل اینکه این شهر چقدر قدمت دارد و چه اتفاقات ناگواری در تاریخ آن رقم خورده است کفایت می‌کند.

کتاب «گزیده تاریخ و جغرافیای مشهد» عنوانی است که به سفارش شهرداری و به کوشش سیدی تدوین شده است. دراین باره توضیح می‌دهد: این اثر کتابچه‌ای صدصفحه‌ای است و منظور مدیران شهرداری از این سفارش سهل شدن کار کسانی است که قرار است به سفارش شهرداری کاری را انجام دهند.
آن‌ها به جای اینکه ۱۰ جلد کتاب بخوانند، همین کتاب خلاصه را می‌خوانند و آنچه باید از مشهد بدانند دستگیرشان می‌شود.

بدون شک، پژوهشگرانی، چون مهدی سیدی تلاش‌هایی کرده اند که مناسب ترجمه برای مخاطبان غیرایرانی است. از این پژوهشگر می‌پرسیم اگر بخواهیم شکل دیگری از مشهد را در قالب ترجمه هایمان به جهانیان معرفی کنیم، کمبودمان چیست. در پاسخ توضیح می‌دهد: به چند فرد علاقه مند، امین و کمی هم دلسوز نیاز داریم که به آن‌ها مأموریت داده شود زیر نظر یک فرد صالح، فارغ از هر هیاهویی، یک بسته فرهنگی برای مخاطب غیرایرانی مشهد عرضه کنند.

خیلی هم ظرفیت دارد. در حالی که اگر در قالب یک کار اداری بخواهند انجام دهند، آن خروجی مخاطب پسند نمی‌شود.
به باور او، همان طور که عده‌ای از روی صدق و علاقه سال‌ها روی موضوعی پژوهش می‌کنند و حاصل کارشان به درد بقیه می‌خورد، این کار هم باید از سوی گروهی چنین پیگیری شود. البته تأکید می‌کند باید دست اندرکاران این فعالیت تأمین مالی شوند و با پختگی و ذوق امروزی آن را انجام دهند.

جای خالی اقدام

حسین زاده، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، با اشاره به کتاب «دریادل»، اثر مریم قربان زاده، نویسنده مشهدی، می‌گوید: در حوزه مباحث روز، اقدامات بدی نشده است. برای نمونه، کتاب «دریادل» که به تاریخ، سنت‌ها و سبک زندگی مردم مشهد پرداخته است. اما توانسته ایم این کتاب را ترجمه و برای فرد غیرایرانی جذاب کنیم؟

به باور او، بدون شک قالب ترجمه مؤثر و ضرور است. «چنان که بسیاری از کشور‌های جهان را با همین کتاب‌ها و قصه‌ها و ... می‌شناسیم.» می‌گوید: اولین گام، ایجاد دغدغه و تغییر نگاه در مدیران و فعالان حوزه نشر است. آستان قدس و شهرداری نقش میدانی دارند،  زیرا هردوی این سازمان‌ها انتشارات دارند و می‌توانند شروع کننده باشند تا مسیر برای نشر‌های خصوصی نیز باز شود.
در این میان، نقش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان را سیاست گذاری و گفتمان سازی بیان می‌کند و می‌افزاید: باید در حوزه ترویج فعال باشیم. خوشبختانه در چند ماه گذشته، ایده‌ای به محصول تبدیل شد. اکنون با کمک شهرداری، در مناسبت‌های مختلف در شهر، اکران کتاب داریم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.