مصطفی خادم | شهرآرانیوز؛ اینیاتسیو سیلونه، یک نویسنده سیاسی تمام عیار بود. داستانهای او در زادگاهش در استان محروم ابروتزیو در ایتالیا میگذرد، از جایی که در کودکی میتوانست از پنجره خانه، آنچه در بیرون اتفاق میافتد را ببیند، اما داستانهای او مانند هر نویسنده کاربلد دیگری در جغرافیایی محدود محصور نمیماند و وضعیتی انسانی و جهان شمول را شرح میدهد.
اینیاتسیو سیلونه روز اول ماه مه ۱۹۰۰ در دهکده کوچکی به دنیا آمد. در پانزده سالگی پدر و مادرش را در اثر زلزله از دست داد و چند سال بعد سال ۱۹۲۱ به عنوان نماینده جوانان سوسیالیست در تأسیس حزب کمونیست ایتالیا شرکت کرد و زندگی اش به طور جدی با سیاست گره خورد. سال ۱۹۲۷ به مسکو رفت و با آنچه دید به استالین و حزب کمونیست بدبین شد و عاقبت سال ۱۹۳۰ حزب کمونیست ایتالیا را ترک کرد، اما به فعالیتهای ضدفاشیستی خود ادامه داد. سیلونه خود باورهای مذهبی سفت و سختی داشت، اما دیدگاه خوبی نسبت به روحانیون کاتولیک دوره خویش نداشت و آنان را متهم میکرد که به جای تمرکز بر بی عدالتیهای عظیم، جرایم کیفر ندیده و فقر طبقات رنج کشیده بر جزئیات حاشیهای تمرکز یافته اند.
او عاقبت سال ۱۹۴۸ از سیاست کناره گرفت و در مقالهای با عنوان انتقاد از خود نوشت: «کشمکشهای این سالهای پس از جنگ به بدگمانی من به حزبهای سیاسی دامن زده و بر اعتقادم به آزادگی افزوده است.»
او سال ۱۹۷۸ پس از یک زندگی با پستی و بلندی زیاد، فرارها و پناهندگی ها، دل بستن و دل بریدن از سیاست، مذهبی بودن و انزجار از عملکرد کلیسا و بسیار نوشتن، از دنیا رفت.
سیلونه، نویسنده خوش اقبالی در ایران بود، زیرا مهمترین آثارش را خوش نامترین مترجمان به فارسی برگرداندند. کسانی، چون محمد قاضی، مهدی سحابی، بهمن فرزانه و منوچهر آتشی.
محمد قاضی اولین کسی بود که رمانی از این نویسنده نامدار ایتالیایی را به فارسی زبانان عرضه کرد. «نان و شراب» نخستین کتابی است که از سیلونه به فارسی ترجمه شده است. چاپ اول این رمان در زبان فارسی را انتشارات روزنامه اطلاعات در قطع جیبی در سال ۱۳۴۵ منتشر کرد. منوچهر آتشی که بیشتر به شاعری میشناسیمش، دومین کسی بود که رمانی از سیلونه را ترجمه کرد. «فونتامارا» در سال ۱۳۴۷ از سوی شرکت سهامی کتابهای جیبی در ایران منتشر شد.
«یک مشت تمشک» را بهمن فرزانه ترجمه کرد و سال ۱۳۵۲ از سوی مؤسسه امیرکبیر منتشر شد.
«ماجرای یک پیشوای شهید» کتاب دیگری است از سیلونه که از سوی محمد قاضی در سال ۱۳۵۲ ترجمه شد و انتشارات نیل آن را منتشر کرد و سال ۱۳۵۷ تجدید چاپ شد، البته چاپ اول کتاب با عنوان «ماجرای یک مسیحی فقیر» به بازار آمد، اما مترجم در یادداشتی میگوید که به پیشنهاد سروش حبیبی که کتاب را خوانده، عنوان «ماجرای یک پیشوای شهید» را برای کتاب انتخاب کرده است که از چاپ دوم با همین نام منتشر میشود.
«روباه و گلهای کاملیا» اثر دیگر سیلونه است که بهمن فرزانه از زبان ایتالیایی ترجمه کرد و سال ۱۳۵۶ از سوی مؤسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد. «دانه زیر برف» سومین رمانی است که اینیاتسیو سیلونه، در دوران تبعیدش در سوییس، نوشت که دو رمان دیگر یعنی «فونتامارا» و «نان و شراب» را کامل کرد. چاپ اول این رمان با ترجمه مهدی سحابی در سال ۱۳۶۱ از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.
«خروج اضطراری» کتاب دیگری از این نویسنده است که مهدی سحابی به فارسی برگرداند و سال ۱۳۶۸ انتشارات الفبا منتشر کرد. این کتاب را اکنون نشرماهی عرضه میکند. «مکتب دیکتاتورها» را هم مهدی سحابی ترجمه کرد که بار نخست در سال ۱۳۶۳ از سوی نشر نو منتشر شد. این اثر از سال ۱۳۸۸ توسط نشر ماهی به بازار میآید.
پی نوشت:
برای نوشتن این مطلب از سخنرانیهای شب «اینیاتسیو سیلونه» که به همت مجله فرهنگی هنری بخارا برگزار شده و همچنین مقدمههای مهدی سحابی بر ترجمه هایش استفاده شده است.