مفهوم «دیاسپورا» در روابط بینالملل به مهاجرت شباهتهای بسیار زیادی دارد. معمولا وقتی سخن از مهاجران به میان میآید، مسائل امنیتی با نگاه منفی به ذهن خطور میکند، اما در دیاسپورا نوعی نگاه مثبت به پدیده مهاجرت غلبه دارد. نگاه عمومی جامعه به مهاجران نوعی نگاه همراه با ناامنی است که معتقد است مهاجران با خود دردسر میآورند و این نوع نگاه درباره مهاجران افغانستانی بیشتر دیده میشود.
البته این اصلا بدان معنا نیست که مفهوم امنیت را نادیده بگیریم یا بر سر آن مسامحه کنیم. امنیت رکن اصلی هر کشور است و با هیچ چیز قابل معاوضه نیست. منظور این است که نباید همهچیز را امنیتیسیاسی ببینیم. اگر بخواهیم به دلیل حضور پررنگ مهاجران افغانستانی در ایران، این گروه را در مرکز توجهات قرار دهیم، باید به یک نکته اصلی توجه کنیم که منظور از دیاسپورا، مهاجرانی قانونی است، نه غیرقانونی.
در عرصه بینالملل به دیاسپوراها به عنوان یک فرصت نگریسته میشود. یعنی از طرف دولتها، قومیتهای مختلف با صرف هزینه سنگین به کشورهای اروپایی وارد میشوند و به عنوان دیاسپورای کار به منفعت اقتصادی و توسعه کشورها کمک میکنند.
همگرایی و همدلی محصول دیگر نگاه مثبت به دیاسپوراست که اتفاقا این مسئله در زنان افغانستانی بسیار مشهود است. اگر درست بتوانیم با مخاطب ارتباط برقرار کنیم، همان اتفاقی میافتد که در محلهها و کوچهپسکوچههای مشهد در دوران جنگ سوریه شاهد بودیم.
وقتی زنان افغانستانی بتوانند ارتباطی دلی با مفاهیم و ارزشها برقرار کنند و ضرورت انجام کاری را درک کنند، قطعا میتوانند به بهترین نحو آن را انجام دهند و حتی برای حفظ امنیت ایران، حاضرند از جان عزیزان خود بگذرند، زنانی که با حمایت مادرانه خود از تیپ فاطمیون، توانستند شر داعش را از سر ایران کم کنند و اگر حمایتهای این زنان مجاهد نبود، قطعا اوضاع بدین شکل رقم نمیخورد.
نگاهی به عملکرد سرداران شهید سلیمانی و شوشتری در مواجهه با اهلسنت افغانستانی مقیم ایران میتواند به عنوان الگو ارزیابی شود. البته نباید از نظر دور داشت که این مردان و زنان افغانستانی بودند که در غم از دست دادن سردار دلها در کنار برادران دینی خود در ایران عزاداری کردند.
از سویی دیگر، ماهیت ضد آمریکایی بسیاری از افغانستانیها بهویژه در میان زنان مقیم ایران نیز دستاورد بسیار مهمی است که نباید آن را نادیده گرفت. نگاه تحقیرآمیز آمریکاییها به افغانستانیها موجب شد تعداد زیادی از آنها به ایران پناه بیاورند.
هرچند در بسیاری از موارد مهاجرت مردم افغانستان به ایران از روی اجبار و درپی وقوع جنگ و قحطی اتفاق افتاده است و شاید بسیاری از آنها به علت غلبه نگاه منفی سرخورده و دلسرد باشند، به عنوان دیاسپورای کار، منشأ اثر فراوانی بودهاند که توسعه اقتصادی و امتیازگیری در عرصه بینالملل نیز یکی از این موارد است.
اگرچه آماده نبودن زیرساختها برای مهاجرپذیری در ایران شرایط را برای اثرگذاری دیپلماسی فرهنگی سخت کرده است، نباید فراموش کرد مردم افغانستان بهویژه زنان افغانستانی میتوانند مانند یک نهاد امنیتساز عمل کنند، مانع گسترش جنگ و درگیری در مرزها شوند و خود منادیان صلح در جامعه تلقی شوند.