خدا رفتگان شما همه را رحمت کند. مرحوم بابای ما یکی از کارهایی که توی محله مان انجام میداد این بود که در همسایهها یمان توی کل محله هرکی دنبال خانه جدید میگشت یا میخواست خانه اش را بفروشد یا به اجاره بدهد به بابای من که معتمد محل بود میسپرد و همه هم میدانستند و یکسره در خانه ما جلسه اسکان بود. بعضی وقتها کسی از طرفین خودش به حضرت حاج آقا هدیه میداد یا هم نمیداد یعنی این کار یک خدمت بود نه محل درآمد.
چند سال قبل، توی یک بنگاه املاک برای تمدید خانه اجارهای ام نشسته بودم قبل از کار من، بنگاه دار داشت با یک خانم میان سال حرف میزد که اصلا این پانصدی که صاحب خانه گذاشته روی اجاره خیلی کم است و این محله قیمت هایش بیشتر از این حرفها ست (البته من درتمام طول این سالها اجاره نشینی ام همیشه این قید را شنیده ام) و نهایتا زن مجبور شد با اشک، خانه هفتاد متری ا ش را ۲ میلیون تومان اجاره کند (حدودا سال ۹۶)، دلال برای اضافه کردن یک خط به قرارداد قبلی ۶۰۰ هزار تومان ناقابل هم از زن گرفت البته زن از سه کارت بانکی خودش، از هر کدام ۲۰۰ هزار تومان کشید تا پول دلالی جور شد.
زن که رفت، مرد چهل و پنج شش ساله دلال زنگ زد به صاحب خانه و با چرب زبانی تهوع آوری از موفقیتش در عملیات اضافه کردن اجاره گفت و اینکه الان در این منطقه حداکثر ۲۵۰ هزار تومان به قرارداد اضافه میشود و نهایتا شماره کارت داد تا ۶۰۰ هزار تومان هم صاحب خانه به کارت دلال بریزد.
حالا دلال رو به روی من نشسته و ... هنوز از روی صندلی اش بلند نشده بود که ۴۰۰ هزار تومان از من و ۴۰۰ هزار تومان از صاحب خانه بنده برای اضافه کردن یک خط به قراردادی که امسال مالیات نداشت دریافت کرد.
یاد دوستی افتادم که توی شهر میلان ایتالیا یک سال خانه اجاره کرد به پول ما ۵۰۰ هزار تومان. سال بعد با ۴۰۰ هزارتومان تمدید کرد. صاحب خانه مسیحی ایتالیایی گفته بود یک سال عمر خانه ام زیاد شده پس اجاره بهاش کم شده است.
اینجا کشوری است که دم از تولید میزنیم، ولی تعداد بنگاههای دلالی مسکن در هر خیابان ۱۰ برابر کتاب فروشی و حتی کباب فروشی هایش است.
آقای #سازمان_بازرسی_کشور هستی؟