■ اول| علیرضا تاجفیروز چند روزی است که مدیرکل ورزشوجوانان شده و در این مدت شاهد چندینوچند تغییر در این اداره بودهایم. سکاندار جدید ورزش استان که از راه نیامده، حکم برکناری بعضیها را زده و اینطور که میگویند، قصد دارد یک خانهتکانی اساسی در حوزه مدیریتی خود انجام بدهد. در شرایطی صحبت از رفتن و آمدن خیلیهاست که این تغییرات بهمثابه همان کاری است که پیشتر هاشمیجواهری انجام داد و نتیجهای بهجز نارضایتی بیشتر اهالی ورزش و پیشنرفتن امور در این اداره مهم نداشت.
البته جنس تغییرات اخیر شاید بهمذاق خیلیها خوش بیاید و اینکه به تعبیری ورزشیها بهجای خود برگشتهاند، حتی امیدوارکننده هم بهنظر بیاید، اما پرسش اساسی این است که آیا مشکل ورزش با این تغییرات حل میشود؟ اگر میشود، در این چند سال گذشته که این اداره و همچنین، ساختار ورزش بارها شخم خورده و مدیریت اتوبوسی بر نیروها حاکم بوده، چرا بهطور مداوم درحال عقبرفت هستیم و هیچ حرکت روبهجلویی نداشتهایم؟
■ دوم| حالوروز مدیریت ورزش خراسان در چند سال گذشته خلاصه شده در تغییرات پیدرپی و نتایج بیحاصل. انواعواقسام آدمها در این مدت آمده و رفتهاند و گاه چند نفر چندبار رفتهاند و آمدهاند، بدون اینکه سر سوزنی این کشتی بهگلنشسته تکانی بخورد. اوضاع ورزش خراسان بزرگ هر روز بدتر از قبل میشود و در هیچ بخشی هیچ نشانه امیدوارکنندهای نمیبینیم، اما بهجایش تا دلتان بخواهد بازی پستگرفتن و پستدادن مدیران داغ است. همین آقای هاشمیجواهری در ۴۴۴ روزی که مدیرکل ورزش این استان بود، یک دوجین آدم را جابهجا کرد، ولی یک کار حسابی که اسمش را بشود گذاشت کار برای این ورزش، نکرد تا میراثی ماندگار از دوران مدیریتش باشد.
■ سوم| تغییرات حق هر مدیری است و بهطور طیبعی تاجفیروز باید با کسانی کار کند که احساس میکند همنظر و همجهت با افکار او هستند. بااینهمه، تغییرات سریع در اولین روزهای کاری این مسئله را به اذهان متبادر میکند که مبنای این تغییرات ازپیشبرنامهریزیشده هیجانی یا خداینکرده تسویهحسابهای جناحی و صنفی است.
نگاه منطقی و اصولی مدیریتی در هر مجموعه ورزشی یا غیرورزشی باید ناظر به عملکردها باشد، نه به نامها. برای همین از مدیر کل ورزش و جوانان خراسان رضوی که مورد اقبال بیشتر اهالی ورزش است این انتظار میرود که به شیوه غلط مدیران قبلی عمل نکند و مبنای انتخاب همکارانش، چه در ادارهکل و چه هیئتهای ورزشی را بر اساس کارایی بگذارد، نه آشنایی.
■ چهارم| قسمت بد ماجرای تغییرات پیاپی در ادارهکل ورزشوجوانان، انجامنشدن کارهاست؛ یعنی درست برخلاف آنچه حضرات تصور میکنند، جابهجاییها و بهتعبیر آنها دمیدن روح تازه به ارکان ورزش هیچگاه جواب نداده و آنهایی که آمدهاند، بهندرت توانستهاند قدمی برای ورزش این خطه مقدس بردارند. انواعواقسام مشکلات از نداشتن تیم در لیگهای مهم کشور تا تکمیل پروژههای مهم ورزشی مثل سالن ۶ هزار نفری ورزشگاه ثامنالائمه (ع) روی زمین ماندهاند و اینهمه تدبیر میخواهد، نه تغییر.
مردم و جامعه ورزش میخواهند این مشکلات حل شود و برایشان مهم نیست چه کسی این کار را میکند. آنهایی که وسط گود ورزش هستند، غیر از شخص مدیرکل بقیه را نمیشناسند و از بازیهای مدیریتی نه خبر دارند و نه میخواهند که داشته باشند. ورزشیها میخواهند یک تیم در لیگبرتر داشته باشند و اگر تاجفیروز این کار را انجام بدهد، با هر کسی و هر تیمی که دارد، دعاگوی او خواهند بود تا ابد و اگر غیر از این باشد، برای آنها این مدیرکل هم مثل قبلیها میشود یک خاطره بد و تمام.