صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

«علی» کلان مفهومی برای همه تاریخ...

  • کد خبر: ۱۷۲۹۷۸
  • ۱۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
زوم می‌کنم روی محاسن جوگندمی محمد مصطفی (ص) که حج آخرش است و چشم‌های نگرانی دارد. زوم می‌کنم روی آرامش چهره علی (ع).

‌می‌گویند با جیمزوب می‌شود بیخ دنیا را دید. می‌شود حتی گذشته را دید. اولین باری که آن تصویر حیرت آور و مهیب ارسال شده از جیمزوب را دیدم، درست دم پریدنم بود به سمت کرمان.

گوشی را روی حالت پرواز گذاشتم و از آن پرواز یک ساعت وربعی، چهل دقیقه اش را به آن عکس زل زده بودم و فکر خیال پردازم چه جا‌ها که نرفت. فرود که آمدیم، خبر‌های حول وحوشش را خواندم و اینکه ممکن است بشود مثل آینه خودرو همان طور که داریم جلو می‌رویم، عقب را ببینیم و چیزی از دستمان در نرود.

بعد به این فکر کردم که اگر فرمان جیمزوب را بدهند دستم و بگویند هر کجای جهان و زمان و تاریخ را دوست داری انتخاب کن و رویش چراغ قوه بینداز و از اول تا آخرش را فریم به فریم ببین، ویدئوچک کن، پاوز کن، دوباره ببین، هزارباره ببین، من فقط و فقط سه روز منتهی به غدیر را نگاه می‌کنم.

زوم می‌کنم روی محاسن جوگندمی محمد مصطفی (ص) که حج آخرش است و چشم‌های نگرانی دارد. زوم می‌کنم روی آرامش چهره علی (ع). زوم می‌کنم روی برافروختگی چهره محمد مصطفی (ص)، آن گاه که جبریل فرود آمد و گفت بگو آنچه را که گفتیم که اگر نگویی، کارت را به سر انجام نرسانده ای. زوم می‌کنم روی کلافگی ساربان‌های سرعت گرفته که حالا باید برگردند.

دوست دارم یک هاردی، فلشی چیزی همراهم باشد، تمامش را یک بک آپ بگیرم و بریزم در رسانه‌های مجازی جهان، بی هیچ ادیت و افکتی و فقط با زیرنویس به همه زبان‌های زنده و مرده جهان که همه دنیا بفهمد چه بود و چه شد. غدیر یک خوش حالی عجیب دارد. عین یک فیلمی که قهرمانش همه کار می‌کند، رشادت‌های آن چنانی، دیالوگ‌های شاهکار و دکوپاژ‌های هوش ربا، ولی تو دلت خالی می‌شود و می‌دانی که این قهرمان اسیر دسیسه می‌شود و کاردی بر روحش می‌کارند کاری. کتمان غدیر نتیجه‌ای به جز عاشورا در پی نخواهد داشت و این را آن روز‌ها بشر به این تعالی نرسیده بود که بفهمد. ابوتراب (ع) بعد از غدیر چیزی از علی بودنش کم نشد، چیزی از وجودش کاسته نشد، ذره غبار از نقص و عیب بر دامن معطر وجودش ننشست.

جامعه بر اساس کودتایی دقیق و طراحی شده، خودش را از علی داشتن محروم کرد و هنوز که هنوز است، داریم تاوان می‌دهیم. مگر می‌شود شخصیتی آن قدر چندبعدی و عجیب و پیچیده و محبوب داشته باشی که هم استادان فلسفه و کلام و استراتژیست‌های حکمرانی شیفته سخنان و راهبرد‌ها و تصمیم هایت باشند، هم چوپانان بیابان گرد، «علی‌ای شیرخدا‌ای شاه مردان» بخوانند و دورت بگردند.

مگر می‌شود هم مدرسان جنگ‌های کلاسیک تو را دوست داشته باشند و هم شاعران؟ مگر می‌شود همان دست زمخت و نیرومند و سلحشوری که خیبر را از جا کنده بود، انگشت‌هایی از ابریشم شود بر مو‌های نوازش ندیده یتیمان کوفه و مدینه. علی مفهومی بود که در همه ابرمفهوم‌ها و کلان تصمیم‌ها می‌توانستیم و می‌توانیم او را سرلوحه بگذاریم و هرچه را که در سخنانش یافتیم، انجام بدهیم و به جامعه‌ای برسیم که نه فقر داشته باشد، نه بی سوادی، نه فساد و تبعیض....

یکی آمد خدمت علامه امینی و گفت: ۱۴۰۰ سال پیش در کربلا یک جنگی شده است، چند نفر هم شهید شده اند، خاطرشان هم عزیز و محترم، دیگر خیابان بستن و علم وکتل ندارد، خیلی دارید شلوغش می‌کنید. علامه گریست و گفت: غدیر را باید شلوغش می‌کردیم، نکردیم، حقمان خورده شد [..]سر کربلا اشتباهمان را تکرار نمی‌کنیم....

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.