تاریکی و ظلمت، شرک و کفر، جنگ و خونریزی، نابرابری و بیعدالتی، کینه و دشمنی و... همهجا را فرا گرفته است. ارزشهای اخلاقی، حلقه مفقوده زندگی بشر است. دختران حق زندگی ندارند و باید زندهبهگور شوند، ولی تعداد زیاد پسران نشانه خوبی برای هر خانواده است. با کوچکترین سوءتفاهم، جنگهای خونین و بیپایان رخ میدهد. اشرافیگری تنها ملاک شایستگی است. سیاهپوستان، برده هستند و نژاد پستتر و بردگان از حداقل حقوق اجتماعی بیبهرهاند.
شکنجه ضعیفان، امری طبیعی است. اینها همهوهمه تنها گوشهای از ویژگیهای دوره خاصی از تاریخ است؛ عصر جاهلیت. «محمد (ص)»؛ امین وحی، اشرف مخلوقات، خورشید هدایت و بنده برگزیده خداوند در زمان و مکانی از تاریخ که تاریکی و گمراهی همهجا را فرا گرفته است، ازسوی «ارحمالراحمین» برای نجات بشر از آلودگیها و گمراهیها مبعوث میشود. طبق آیه شریفه قرآن، خداوند متعال بر انسانها منت نهاده و رسولی را از بین خودشان بهعنوان «رحمهللعالمین» برانگیخته است.
این وجود نورانی و این کعبه آمال سجایای اخلاقی نهتنها برای مردمان عصر خود بلکه برای تمام دورانها همچون خورشید فروزان، هدایتگر، گرمابخش و بشارتدهنده است؛ هم او که شدیدترین دافعهها را در مقابله با کافران و غاصبان و ظالمان دارد و در بین مؤمنان و صالحان و مردمان، منشأ رحمت و الفت است.
هرچند قرنها از زمان بعثت پیامبر اعظم (ص) میگذرد، انسانها روزبهروز بیشتر و بیشتر به آموزههای معنوی او و کتابی که بر قلب مطهرش نازل شده است، احتیاج دارند. عالیترین نمونه اخلاق و تربیت و والاترین الگوی کمالات انسانی برانگیخته میشود تا به مصداق آیه شریفه «و لکم فی رسولا... اسوه حسنه» اسوهای حسنه، نعمت آفرینش را کامل کند.
امامعلی (ع) در خطبه۸۹ نهجالبلاغه میفرماید: «خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود و مردم در خوابی طولانی بهسر میبردند و فتنهها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود و آتش جنگها شعله میکشید و دنیا بیفروغ و پر از مکر و فریب شده، برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود».
وجود شریف نبی اسلام (ص) که بهانه خلقت است، فصل جدیدی در زندگی بشر بهوجود آورده است. تعالیم وسیع و گسترده آن حضرت همچون خورشیدی در شبهای تاریک و ظلمانی تابید و انسانیت را احیا کرد.
در روزگاری که اشرافیگری و تجملات، ملاک ارزش انسانها بود، زوائد معیشت را از زندگی خود حذف کرد و ساده و بیآلایش بود. در دورهای که دختران زندهبهگور میشدند، ایشان دختر اطهر خود را تکریم کرد و بر دستانش بوسه زد. برادری و برابری را جایگزین بردهداری و نژادپرستی کرد و خداپرستی و وحدانیت را جایگزین شرک و بتپرستی. قلب انسانها را با نور خدا منور ساخت، جنگهای خونین و درازمدت را به مودت و دوستی مبدل کرد و در عصر بیسوادی و جهالت، مردم را به کسب علم و دانش توصیه میکرد؛ «بهدنبال کسب علم باشید حتی اگر در چین باشد».
پیامبر اسلام (ص)، برای همه عزیز و دوستداشتنی است و کماکان همچون خورشید تابان در آسمان انسانیت میدرخشد. اینک در عصر فراصنعتی و در هزاره سوم که پیشرفتهای درخورتوجهی در صنعت و فناوری پدید آمده است، نیز بشر در جاهلیت بهسر میبرد؛ «جاهلیت مضاعف». جاهلیتی که به برکت (!) استعمار و استثمار اخلاقی و فرهنگی غرب بهوجود آمده است؛ جاهلیتی که بهواسطه زیادهخواهی و دنیاطلبی ایجاد شده است. امروز نیز ارزشهای اخلاقی در جوامع مختلف، رنگ باخته است، پس پیامبر رحمت و مهربانی باید دوباره گوشهچشمی به انسانها بیندازد و حیاتبخش اخلاق و کمال باشد.