صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

افزایش جمعیت با دعوای سیاسی محقق نمی‌شود

  • کد خبر: ۲۹۹۹۳
  • ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۱
محمد مهاجری - روزنامه نگار
کاهش رشد جمعیت به زیر یک‌درصد خبری سهمگین است؛ نکته مهمی که رهبر عزیز انقلاب در سه‌چهار سال اخیر مکررا گوشزد کرده‌اند. حالا دیگر همه شاخک‌ها به خطر بزرگی که در کمین کشور است، حساس شده است. این درست است که کاهش جمعیت در کشور‌های متعدد دنیا مسئله مهمی است، اما در ایران ما، بنا به‌دلایل زیادی اهمیتش افزون‌تر است. با این حال این نوشته با فرض اینکه نیازی به بازگویی خطر وجود ندارد، به روش‎هایی می‌پردازد که برای مقابله با این بحران به‌کار می‌آید. شاید بیش از طرح هر موضوعی باید از خود بپرسیم چه شد که رشد جمعیت حدود ۳ درصدی در اوایل انقلاب اسلامی، بعد‌ها رو به‌کاهش گذاشت. پاسخ‌هایی که به این سؤال داده شده، تا آنجا که مطالعه کرده‌ام، سیاسی و با رویکرد تسویه‌حساب جناحی است. مثلا عده‌ای مطرح کردند که در دولت سازندگی مانور تجمل دادند و مردم هم برای رفاه بیشتر دور بچه‌دارشدن را خط کشیدند. یا در زمانی دیگر، روند غرب‌گرایی و نفوذ فرهنگ بیگانه عامل کاهش جمعیت شد. منکر این نیستم که تک‌وتوک سیاست‌های منبعث از اندیشه غرب، القائاتی برای کم‌شدن جمعیت داشته است، اما حواله‌دادن همه تقصیرات به دولت‌های سازندگی و اصلاحات، اگرچه برای خنک‌شدن دل سیاسیون کارآمد است، اما دردی از جامعه ما دوا نمی‌کند.
به‌یاد می‌آورم شعار «دو تا بچه کافیه» در دولت آقای هاشمی به این دلیل طرح شد که منابع مالی برای سیرکردن مردم و رفع نیاز‌های روزمره آن‌ها کفایت نمی‌کرد و بیم آن می‌رفت که جامعه پرجمعیت بعد از جنگ با فقر شدید روبه‌رو شود و تبعات دیگری به‌وجود آید که در صدر آن ملکوک‌شدن حیثیت نظام و انقلاب باشد و باز به‌خاطر می‌آورم که آیت‌ا... یزدی، رئیس وقت قوه‌قضاییه در یکی از خطبه‌های نمازجمعه صراحتا با استناد به‌روایتی، کاهش جمعیت خانواده‌های ایرانی را به‌عنوان ضرورت اجتناب‌ناپذیر، استنباط و بیان کرد. در واقع برای اینکه جمعیت کاهش یابد، بخشی از علما نیز به‌کمک مدیریت اقتصادی کشور آمدند.
فرزندنیاوردن یا کم‌فرزندداشتن به‌تدریج به یک فرهنگ تبدیل شد. هرچند این فرهنگ مشابهت‌هایی با غرب داشت، اما دلیلی وجود ندارد که ایجاد آن در جامعه ایرانی را برگرفته از دیار بیگانه بدانیم، هرچند با گسترش ارتباطات و تهاجم فرهنگی، انگیزه‎های بقای این فرهنگ تقویت شد. به‌بیان دیگر، یک ضرورت ملی وجود داشت که در زمان خود، درست یا غلط، به یک برنامه عملیاتی تبدیل شد و حتی اصول‌گراترین چهره‌های کشور از جمله دکتر مرندی، وزیر بهداشت کابینه هاشمی، مجری آن بود. عده‌ای تلاش دارند معضلات اقتصادی را که نتیجه عملکرد دولت‌ها می‌دانند، زمینه کاهش بارداری بدانند. این برداشت با یافته‌های مسلم علم جمعیت‌شناسی در تضاد است. اگر این ادعا درست باشد، باید تعداد فرزندان افراد توانگر جامعه بیش از قشر نابرخوردار باشد، حال آنکه در عالم واقع، درست برعکس است؛ بنابراین شاید درست‌تر باشد که عامل اقتصاد را یکی از عواملی که اتفاقا در رده‌اول نیست، به‌عنوان عامل کاهش موالید در نظر گرفت.
پس ناگزیریم برای یافتن راه‌حل، دنبال زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی برویم. این همه طلاق و به‌ویژه طلاق‌های عاطفی ریشه در کجا دارد؟ بسیاری از کسانی که گرفتار این رخداد هستند، مشکل مالی ندارند؛ هرچند نمی‌توان عدم تأمین نیاز‌های خانواده از سوی مردان را نادیده گرفت و نقش آن در آسیب‌های خانواده را فراموش کرد. به‌نظر می‌رسد فقر فرهنگی بیش از فقر اقتصادی در این میانه جیغ می‌زند. وقتی فقر فرهنگی وجود دارد، فقر اقتصادی مکملش می‌شود و اجازه تشکیل خانواده را نمی‌دهد.
مگر پدران ما همگی مرفه بودند و نمی‌گذاشتند آب توی دل همسرانشان تکان بخورد؟ قطعا چنین نبود. پس چرا مشکلات زندگی را بر خود هموار می‌کردند و علاوه بر آن خانه‌هایی شاد و پرجمعیت داشتند؟ دلیلش را باید در فرهنگ اجتماعی آنان جست. حالا هم راه‌حل روشن است و باید کار فرهنگی کرد. محتوای این کار فرهنگی را نیز باید بزرگان دین و متولیان اخلاق جامعه فراهم کنند. جای تأسف است که همین کسانی که خودشان مسئولیت دارند با ارتقای فرهنگ عامه مردم را به ازدواج و فرزندآوری ترغیب کنند، بوق دست بگیرند و با ناسزاگفتن به این و آن، تقصیر را گردن دیگران بیندازند. این کار قافله را تا به‌حشر لنگ نگه می‌دارد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.