کار فرهنگی، اگر طراحی درست و اجرای موفق داشته باشد، هم میتواند مانند صدر اسلام از بتپرستهای جاهلی مسلمانهای آگاه بسازد و هم میتواند کاری کند که زنهای خانهدار آلمانی ظرفهای آشپزخانه را برای تأمین نظر هیتلر به کارخانه اسلحهسازی بفرستند! هیچکس در اهمیت و ارزش فرهنگ تردیدی ندارد و چنان نقش و جایگاه کار فرهنگی واضح و آشکار است که شاید سخنگفتن از آن هم تا اندازهای تکراری به نظر برسد. امروزه تقریبا برای هر پروژه صنعتی و اقتصادی یک پیوست فرهنگی تدوین میشود و هر تولیدکنندهای میداند که بدون تبلیغ و معرفی کالای خود، هر اندازه هم که موفق باشد، بهجایی نخواهد رسید. وقتی از حجاب سخن به میان میآید، همه میگویند باید کار فرهنگی کرد و هنگامی که از آسیبهای اجتماعی، چون اعتیاد و فساد مینالند، باز هم همه اعتراف میکنند که در حوزه فرهنگ کوتاهی و قصور داشتهایم. این فرهنگ چیست و کار فرهنگی کدام است که انتظار داریم معجزه کند و شرایط موجود را تغییر دهد و اهداف مدنظر ما را یکباره محقق سازد؟ آیا وقتی از فرهنگ سخن میگوییم، مانند پدرانمان نظام آموزشوپرورش را در نظر داریم و تعلیموتربیت را کار فرهنگی میدانیم یا مقصودمان از فرهنگ عناصری، چون هنر و موسیقی و ادبیات است و تولید و عرضه محصولات ادبی و هنری را کار فرهنگی بهشمار میآوریم؟ اگر جریان سینمای هالیوود را فرهنگساز و اثرگذار میدانیم، آیا سینمای خودمان را نیز بههمین اندازه نقش آفرین و تعیینکننده میبینیم؟ اگر تولید کتاب و ساخت ویدئوهایی سفارشی در نهادهای رسمی برای اثرگذاری فرهنگی کافی است، چرا بعد اینهمه حمایت از کارهای فرهنگی نشان و نتیجهای مشاهده نمیکنیم؟ کار فرهنگی چیست که انتظار داریم در فکر و بینش مخاطبان تحولی بنیادین رقم بزند و آنگاه نگرش و رویکرد آنان را تغییر دهد و درنتیجه تغییر گرایشهایشان، کنشها و رفتارهای تازهای داشته باشند؟ پاسخ دقیق و درست به این پرسشها میتواند جلو بسیاری از کارهای تکراری و کمحاصل را بگیرد و ما را به طراحی و ساماندهی برنامههای اثربخش و دقیق و هوشمندی برساند که واقعا بر رفتار دیگران اثر میگذارد. تعبیر شیرینی در حوزه مهندسی و طراحی ساختمان بیان میشود که برای تبیین مقصود ما بسیار راهگشاست و من آن را با لحن و بیان دلنشین استادی عربزبان در خاطر دارم: «الانسان یهندس المکان و المکان یهندس اعمال الانسان» یعنی انسان فضا و ساختمان را مهندسی و طراحی میکند و آن محیط و ساختمان رفتار انسان را شکل میدهد. این عبارت، هم اثر متقابل کار فرهنگی و تولیدکننده را بیان میکند و هم مفهوم درست کار فرهنگی را بهخوبی شرح میدهد.
فیلم سینمایی یا موسیقی، کتاب داستان یا شعر، هر خدمت یا کالای فرهنگی باید چنان قدرتمند باشد که بتواند روی رفتار مخاطب اثر بگذارد، همانطور که ساختمان را میشود طوری طراحی کرد که باعث آرامش یا فروتنی و خضوع کسانی شود که قدم در آن گذاشتهاند. از کارهای نمایشی و کمحاصل که نام فعالیت فرهنگی دارند تا طراحی برنامههایی حرفهای و دقیق که میتوانند آثاری عمیق و ماندگاری بهدنبال داشته باشند، راهی طولانی هست که جز با فهم و درایت طی نمیشود. اگر کارهایمان در حوزههای مختلف نتیجهای ندارد، نباید «کار فرهنگی» را متهم و بدنام کنیم، بلکه باید بپرسیم که از کدام کار فرهنگی سخن میگوییم!