جبران خلیل جبران، داستاننویس، هنرمند، شاعر و روزنامهنگار مشهور لبنانی آمریکایی، مشهورترین چهره از کسانی است که بهعنوان سرآمدان نهضت فرهنگی جهان عرب در قرن گذشته شناخته میشوند. اکنون پساز گذشت ۸۹ سال از مرگش، اشخاصی در دانشگاههای مختلف غربی، تخصص «جبرانشناسی» دارند و همچنان کتابهای جدیدی برای تحلیل و شناخت آثار او منتشر میشود و داستان زندگیاش بهصورت نمایشنامه به روی صحنه میرود و فیلمهای سینمایی مختلفی براساس آثار او ساخته شده است.
جبران که ریشه شرقی و عربی داشت، در کودکی به ایالات متحده رفت و بهخوبی با فرهنگ غربی آشنا شد و بهسبب زندگی در آمریکا و اروپا توانست به زبانی خاص و متفاوت دست یابد که برای همه مخاطبان مناسب باشد. مشهورترین کتاب او، «پیامبر»، انتشار١٩٢٣ در آمریکا، که مجموعهای از نثر ادبی و شاعرانه است، در میلیونها نسخه چاپ و به بیشاز ۵۰زبان ترجمه شده است و همواره از آن بهعنوان یکی از پرفروشترین کتابهای جهان یاد میشود. این کتاب که چند سال پیش، یک نسخه فیلم انیمیشن نیز از آن عرضه شد، فضایی معنوی و عارفانه دارد و ازآنجاکه بر معنویت بهعنوان گمشده زندگی انسان قرن بیستم تکیه میکند و به موضوعات کاربردی در حیات طبیعی بشر توجه کرده است، بسیار موردتوجه قرار گرفت.
متن کتاب داستان خیالی مردی است به نام «المصطفى»، بهمعنی برگزیده و محبوب، که از جزیره زادگاهش به شهری ساحلی و رؤیایی به نام «اورفالیس» فرستاده شده و بعد از ۱۲سال قرار است یک کشتی برای بازگرداندن او بیاید. هنگام خداحافظی او از این شهر، مردم اورفالیس گرد او جمع میشوند و از او میخواهند که با آنان سخن بگوید و آخرین موعظههایش را به یادگار بگذارد. فضای این موقعیت و متن گفتارهای شاعرانه کاملا رمزگونه و عرفانی است. پیامبری برگزیده که بهسوی مردم آمده و ۱۲سال در میانشان زیسته است و اینک سفارشهای پیشاز رفتن را برای زندگی آرمانی و مطلوب به آنان بازمیگوید. متن کتاب ۲۸فصل دارد که جز فصل آغازین با عنوان «بازگشت کشتی» و فصل پایانی با عنوان «خداحافظی»، همه به موضوعات عمومی زندگی، چون عشق، ازدواج، کار، خانه، آزادی، غم، دوستی و... میپردازد. عمومیبودن فضای کتاب و متن آن باعث شده است هر مخاطبی از هر آیین و قومیتی با آن ارتباط برقرار کند. داستان کتاب در لامکان (ساحل خیالی شهری رؤیایی) میگذرد و راوی آن مردی است که نام پیامبر اسلام را دارد، اما سیمای مسیح را برای خواننده تداعی میکند. متن کتاب مانند اغلب نقاشیهای جبران، نوعی فضای خاص انسانی با رنگآمیزی و تصویرسازی خیالی و عارفانه دارد. جبران گرچه هیچگاه یک مسیحی متعصب و مذهبی شناخته نمیشد، همواره در آثار خود، رویکرد دینی داشت و گرچه کمتر به آبشخورهای فکری او اشاره شده، واضح است که با متون دینی و افکار معنوی آشنایی فراوان داشته و حتى با اندیشه اسلامی چندان بیگانه نبوده است. خود من درمیان میکروفیلمهای کتابخانه دانشگاه آمریکایی بیروت برای نخستینبار صفحاتی از نشریه ارگان رابطه قلمیه را یافتم و منتشر کردم که جبران خود سخنان برگزیدهاش از پیامبر اسلام و امامعلی (ع) را با تصویرگری چهره این دو بزرگوار در این روزنامه به چاپ رسانده، اما متأسفانه تاکنون کسی به این موضوع نپرداخته است. جبران کوشیده است در کتاب پیامبر، روح کلی و مشترک ادیان گوناگون و هدف غایی تعالیم عرفانی و اخلاقی را در مضامین فراگیر و مشترک با زبانی متفاوت و نو عرضه کند تا برای همه مخاطبان ماندگار شود.
«باربارا یانگ»، شاعر عارفمسلک آمریکایی، میگوید: «این کتابی است که فیلسوف آن را فلسفه میخواند و شاعر آن را شعر میداند و جوانان میگویند ما آنچه در دل داشتهایم در آن مییابیم و پیران میگویند ما در زمستان زندگی، گنجینهای را که عمری درپیاش بودهایم در آن یافتهایم.» بیسبب نیست که هم جوانان از آن بهمناسبت کادوی ولنتاین استفاده میکنند و هم کشیشها از عبارات آن در موعظه کلیسا بهره میجویند و بارها از متن شعرگونه آن، هم در مراسم عروسی و هم در مراسم عزا، استفاده میکنند. این کتاب تاکنون بارها و با قلم مترجمان مختلفی به زبان فارسی منتشر شده که مشهورترین آنها ترجمههای مرحوم نجف دریابندری و دکتر حسین الهیقمشهای است.