گفتوگوی شهرآرانیوز با حجتالاسلام محمدجواد نظافتیزدی درباره کرونا، دین و تأثیر متقابلشان
علی قدیری |شهرآرانیوز؛ با وجود آنکه اخبار امیدوارکنندهای درباره ساخت واکسن کرونا از سراسر نقاط جهان به گوش میرسد، همچنان جهان درگیر این ویروس مرگبار است. ویروس کرونا ورای یک موضوع بهداشتی و درمانی، تمامی مرزهای حیات بشری را درنوردیده و از عرصههای مختلف زیست آدمی، تأثیر پذیرفته و بر آنها تأثیر گذاشته است. ممکن است در آیندهای دور یا نزدیک، با ساخت واکسن و داروی مقابله با کووید ۱۹، بُعد پزشکی این ویروس خاتمه یابد، اما حیات اجتماعی آن بهعنوان یک پدیده اجتماعی، با ما همراه خواهد بود.
یکی از عرصههای مهمی که تأثیر متقابل و محسوسی از برخورد با ویروس کرونا گرفته، عرصه دین و دینداری است. در نخستین واکنش به کرونا در این عرصه، مراکز مذهبی تعطیل و مناسک جمعی تعلیق شد. این اقدام نهفقط در ایران بلکه در کشورهای مختلف، سبب واکنش برخی دینداران شد که چالشهای مختلفی را برای دولت بهدنبال داشت. با ادامهدار شدن شرایط استثناییِ ویروسی، دینداران بهناچار کوشیدند راهکارهای نوینی را برای احیای مناسک جمعی در شرایط کرونایی ابداع کنند.
راهاندازی «هیئت ماشینی»، «تکیه مجازی»، «زیارت آنلاین» و «کاروانهای تبرکبخش» تنها بخشی از تجربیات دینی متفاوت در بحران کروناست. تغییر زیست دیندارانه مومنان در بحران کرونا سبب شده است بحثهای دامنهداری درباره آینده دین در دوران پساکرونا میان صاحبنظران و پژوهشگران مختلف دربگیرد.
نظر به اهمیت موضوع، سراغ حجتالاسلام محمدجواد نظافتیزدی رفتیم. نظافتیزدی، متولد۱۳۴۶، دانشآموخته حوزه علمیه مشهد و قم و دارای مدرک کارشناسیارشد علوم قرآن و حدیث از دانشگاه قم است. وی استاد حوزه و دانشگاه و از سال۱۳۸۲ تاکنون مؤسس و مدیرعالی مدارس علمیه حضرت مهدی (عج) مشهد مقدس است. از دیگر مسئولیتها و فعالیتهای وی میتوان به عضویت در کمیسیون فرهنگ و اخلاق شورایعالی حوزه علمیه خراسان و عضویت در کمیسیون تخصصی فرهنگی آستان قدس رضوی اشاره کرد. ازجمله آثار قلمی او نیز میتوان از کتابهایی نظیر «الگوی تربیت جامع طلاب»، «وحدت اسلامی واقعیتها و توهمها» و «بیماریهای مؤمنان کالبدشکافی نفس بیمار از منظر امیرالمؤمنین (علیهالسلام)» نام برد. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
یکی از آموزههای مهم اسلام و بهخصوص مکتب رضوی برای شیعیان، توجه به ضرورت گفتگو در جامعه است، با این حال یکی از نقصانهای مهم در جامعه ایران، گفتگو نکردن تفکرات مختلف با یکدیگر است؛ بهعنوان مثال در جریان شیوع ویروس کرونا و تعطیلی حرم مطهر رضوی، عدهای در اعتراض به رفتار خشونتآمیز روآوردند. در این شرایط نه دولت درصدد توجیه دینداران در ضرورت این اقدام برآمد و نه دینداران به مخالفت مستدل دربرابر این اقدام آمرانه دولت پرداختند، درصورتیکه بحران کرونا میتوانست به بستری برای گفتگو در موضوعات دینی بدل شود. اکنون نیز با توجه به در پیش بودن محرم و صفر، همچنان درباره این موضوع گفتوگویی جامع صورت نگرفته است و اختلافنظرها جدی است. چه باید کرد؟
اسلام دین حق است و بههمین دلیل نهتنها از گفتگو نمیهراسد، بلکه از آن استقبال میکند. طبق گزارش قرآن، انبیا با مخالفان خود گفتگو میکردند. نمونههای متعدد آن را در جایجای قرآن و در سورههایی که داستانهای انبیا نقل شده است نظیر اعراف، هود، شعرا و انبیا مکررا میبینیم. بهعنوان مثال میبینیم که چگونه حضرت ابراهیم (ع) با ستارهپرستان گفتگو کردند، آنهم درقالب جدال احسن. جدال احسن یعنی آنکه برای اقناع از عقاید طرف مقابل هم استفاده شود. در قرآن آمده است که «وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَن». درنتیجه این یک اصل مهم است.
ازسوی دیگر اسلام بر شفافیت و تبیین تأکید میکند تا انسانها بتوانند مسیر صحیح را انتخاب کنند. انسان موجودی است که خداوند او را انتخابگر آفریده است و این انتخابگری یک جبر است. برای آنکه انتخاب انسان اشتباه نباشد، باید شفافسازی صورت گیرد. خداوند میفرمایند: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ». این یعنی دین جبربردار نیست؛ چون انسانها باید انتخاب کنند، اما دو مسیر رشد و گمراهی برای انسان شفاف شده و کار پیامبران هم همین شفافسازی بوده است. گفتگو منجر به شفافیت و آشکار شدن حق میشود. پس از آشکار شدن حق، انسانها میتوانند انتخاب کنند. اگر حق را برگزیدند، مومن هستندو اگر نپذیرند، کافرند. در پذیرش این موضوع نمیتوان به زور متوسل شد، اما میتوان شفافسازی کرد. به همین دلیل اسلام، انسان را بهگفتگو و شنیدن درست حرف یکدیگر دعوت میکند و در قرآن آمده است: «بَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه».
همچنین در روایات آمده است: «اِضرِبُوا بَعضَ الرَّأیِ بِبَعضٍ یَتَوَلَّد مِنهُ الصَّوابُ». این یعنی ضرب آرا و نه جمع آرا؛ نمیتوان آرای متناقض افراد را با یکدیگر جمع کرد، اما میتوان آرای متناقض را با یکدیگر مقایسه کرد. در این شرایط، مولود مبارکی ایجاد میشود به نام صواب (حرف درست). برخورد خشن با آنچه انسان نمیپذیرد، شایسته نیست؛ بهویژه برای فرهیختگان، اهل نظر و آنانی که علم دین را دارند. باید توجه کرد که برخوردهای خشن معمولا نتیجه عکس خواهد داشت. کسی که میخواهد اندیشه خود را بهزور تحمیل کند، درواقع اندیشه خود را مهجور کرده است. کسانی که عقیده صحیح و حق را با رفتاری خشن عرضه میکنند، به آن عقیده ظلم کردهاند. مقام معظم رهبری بارها بر ایجاد کرسیهای نظریهپردازی و آزاداندیشی تأکید کردهاند، اما متأسفانه این امر محقق نشده است و این ضعف یعنی گفتگو نکردن و نداشتن سعه صدر، در بحرانهای مختلف، خود را نشان میدهد. نکته دیگری که در زمینه گفتگو باید به آن توجه کرد، این است که گفتگو با موافقان لازم است، اما کافی نیست.
اینکه طرفداران یک نظریه فقط با یکدیگر گفتگو کنند، ثمره زیادی ندارد، زیرا عیوب و اشکالات آن نظریه آشکار نمیشود. این گفتگو با مخالفان است که میتواند نتیجه مطلوب را بهدنبال داشته باشد. در سالهای اخیر درباره اصل نیاز به گفتگو زیاد صحبت شده است، اما در موضوعات مشخص، دیده نمیشود که صاحبان اندیشههای متفاوت درکنار یکدیگر بنشینند و باهم گفتگو کنند. شکلگیری چنین گفتوگویی نیاز به پیششرطهایی دارد که یکی از آنها پرهیز از تعصب است. اگر انسانها بهدنبال حق هستند، باید بدون حبوبغض و پیشداوری گفتگو کنند. موضوعات را از جنبههای مختلف ببینند. به اشتباهات خود اعتراف کنند و تنها بر نظر خود پافشاری نکنند.
در روایات آمده است: «حُبُّکَ لِلشَّیْءِ یُعْمِی وَ یُصِمُ». وقتی انسان عاشقانه به چیزی بنگرد، کور و کَر میشود. نکته دیگر در اینباره این است که باید با مراودات، بستر گفتگو را فراهم کرد. اهلبیت (ع) همواره با روی خوش، زمینه گفتگو با مخالفان را فراهم میکردند. بهعنوان مثال، ابوحنیفه دو سال با وجود آنکه امامصادق (ع) را بهعنوان امام قبول نداشت، در مقام یک عالم دینی از حضورشان استفاده میکرد و حتی به خانه ایشان میرفت. امامصادق (ع) نیز در ضمن این مراودات، اشکالات او را یادآوری میکردند. کرونا این ضعف را نشان داد و مسئولان باید برای ارج نهادن به افکار و اقناع افکار عمومی، بیشتر تلاش کنند. جمهوری اسلامی حکومت بر افکار و دلهاست. پایه اساسی ولایتفقیه و نظام جمهوری اسلامی همین است.
اما باوجود ضرورت و اهمیت گفتگو، نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که برای اداره یک جامعه تنها گفتگو کفایت نمیکند، بلکه در شرایط و زمانهایی، قاطعیت بجا لازم است و باید دانست که کشور با التماس و خواهش اداره نمیشود. در ایام کرونا دیدیم که مسئولان بیشتر درخواست و خواهش میکنند؛ مردم خواهش میکنیم در خانههایتان بمانید، مردم درخواست میکنیم به مسافرت نروید. صرفاً با این درخواست و خواهشها نتیجهای نمیگیریم. هر بخش از جامعه باید وظیفه خود را انجام دهد؛ بخش انتظامی وظیفه خاص خود را و بخش فرهنگی هم وظیفه خاص خود را. امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر میفرمایند: «لایکونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسیءُ عِنْدَک بِمَنْزِلَة سَواء»؛ یعنی در اداره جامعه، خوب و بد در نزد تو یکسان نباشند. اگر یکسان برخورد شود، آنهایی که درست رفتار میکنند، دلسرد میشوند و آنهایی که بد عمل میکنند، عادت میکنند به بد عمل کردن. پس گفتگو به معنای آن نیست که نباید در جامعه قاطعیت لازم وجود داشته باشد. یک مشکل دیگر هم در بحران کرونا این است که گاهی حرف زده میشود، اما پیام منتقل نمیشود. اگر مخاطبان یک رسانه محدود باشند، گویی آن رسانه فقط برای خودش سخن میگوید.
بحران کرونا تا حد زیادی مناسک مذهبی را تحتتأثیر خود قرار داد. وضع پارهای از محدودیتها بر کنشهای دینیِ جمعی، سبب تغییراتی در زیست روزمره دینی مومنان شد. برخی، مناسک را فردی بهجا آوردند و برخی دیگر از ابزارهای مدرن استفاده کردند و تجربیات جدیدی را به منصه ظهور گذاشتند؛ نظیر «هیئت آنلاین» یا «زیارت آنلاین». نظر شما در این باره چیست و فکر میکنید تجربیات دوران کرونایی چه تأثیری بر مناسک مذهبیِ جمعی در روزگار پساکرونایی میگذارد؟
اسلام از آن نظر که دینی جامع و برای همه عصرها و نسلهاست، بنبست ندارد و قوانین و مقررات آن گرهگشای مومنان در بحرانهاست. مثلا اگر حکم دینی این بود که نمازجماعت تنها درصورتی صحیح است که نمازگزاران شانهبهشانه یکدیگر بایستند، اکنون با بنبست مواجه میشدیم. اما گفته شده است که با فاصله یک متر از یکدیگر، اتصال صفوف نمازجماعت برقرار است. از امتیازات دین اسلام بهویژه با نگاه شیعی که ملهم از تعالیم اهلبیت (ع) است، عقلانیت است. در بحران کرونا اکثر متدینان، نهاد مرجعیت و رهبر معظم انقلاب، سرافراز شدند. واکنشهای مقام معظم رهبری دربرابر این موضوع، بسیار زیبا و عاقلانه بود؛ نخستین فردی که بلافاصله به صحنه آمدند و با مردم سخن گفتند و کادر درمان را مدافعان سلامت و درگذشتگان آنان را شهید معرفی کردند، ایشان بودند. اسلام برای سلامتی ارزش زیادی قائل است و زندگی بدون سلامتی را گوارا نمیداند.
همچنین شرط برگزاری مناسک دینی را بیضرر بودن آن مطرح کرده است. روزه واجب ماه رمضان را هم اگر شخصی احتمال عقلایی دهد که برای سلامتیاش ضرر دارد، نهتنها از او پذیرفته نیست، بلکه موأخذه هم میشود. در شرایط کرونا هم هیئت و زیارت آنلاین برگزار شد. هیچوقت گفته نشده است که حتما افراد باید در جایی جمع بشوند یا حتما زیارت باید از نزدیک باشد؛ گرچه برپایی تجمعات مذهبی و زیارت از نزدیک، بسیار سازنده و مفید است. از گذشته گفته شده است که زیارت از راه دور نیز قبول است. میبینیم که بهصورت سنتی در مساجد پس از نماز، همه به امامحسین (ع)، امامرضا (ع) و امامزمان (عج) سلام میدهند و اینها همه زیارتهای از راه دور است. در شرایط کرونا ما استفاده صحیح از فضای مجازی را تجربه کردیم و ظرفیت فضای مجازی برای بسیاری از افراد با برگزاری مراسم عبادی آشکار شد و هیئتها و مساجد را به منازل بردیم و این بسیار کار پسندیدهای بود. شرایط کرونایی سبب شد مومنان خانه خود را مسجد و هیئت کنند.
اسلام هیچگاه نگفته است که عبادت تنها باید در مراکز عبادی باشد. اتفاقا در روایات آمده است که منازل ما نیز باید از عبادات ما سهمی داشته باشند؛ اینکه فرمودهاند: «نَوّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ»؛ «منازلتان را با تلاوت قرآن، نورانی کنید»؛ این یعنی همه عبادت ما نباید در حرم و مساجد باشد و اتفاقا زیباست که فرزند خردسال ما در خانه عبادتمان را ببیند و بدین شکل یک تربیت طبیعی هم حاصل میشود. مؤمنانی که همه عبادت آنها در مسجد و حرم است، خانوادههایشان از این موقعیت محروم میشوند، منتها آسیب این است که این وضعیتِ خاص در شرایط کرونایی، به یک رویه بدل بشود و مومنان به همین شیوه در دوران پساکرونا عادت کنند. باید دانست که ارتباط چهرهبهچهره و حضوری و اجتماعات مذهبی اثر ویژهای دارد که فضای مجازی آن اثر را ندارد.
مناسک مذهبی در روزگار پساکرونا اگر متأثر از ایام کرونا باشد، اتفاق خوبی نیست. مراکز مذهبی با ظرفیتهای بسیارش، برای جامعه یک ثروت محسوب میشود که نباید از بین برود. در مراکز و اجتماعات مذهبی حسوحال معنوی بیشتری به افراد منتقل میشود و افراد همبستگی و اتحاد را تجربه میکنند؛ احساسات و تجربیاتی که بهتنهایی و در خلوت، دستیافتنی نیست. حال در شرایط اضطرار، چارهای نیست، اما میتوان در این شرایط، عطش حضور در اجتماعات و مراکز مذهبی را زنده نگاه داشت؛ همچنان که شیعیان همواره آرزوی زیارت کربلا را در دل زنده نگاه داشتهاند.
یکی از راهکارها در شرایط کرونایی برای غلبه بر محدودیتهای اعمالشده، راه انداختن کاروانهای تبرکبخشی است. در تجربه کاروانهای تبرکبخشی، شیء متبرک را کارگزاران مکان مقدس و کارکنان خدمات مناسکی به نزد افراد متقاضی و ثبتنامکنندگان میبرند. این تجربه را آستان قدس رضوی نیز برای متقاضیان فراهم کرده است. اگرچه بسیاری از این امر استقبال کردند، این قبیل اقدامات با انتقادهایی ازسوی برخی پژوهشگران دینی همراه بوده است و آنان معتقدند که تفکیک تبرک از زیارت، آن را از عقبه معنایی و میدان منطقی مناسک، خارج و به کالا تبدیل میکند. نظر شما چیست؟
اصل تبرک یک اصل عقلانی و دینی و نشانه عشق و ارادتِ عمیق عاشقان به یک شخص است. عشق از معشوق به متعلقات آن معشوق سرایت میکند و این در طبیعت و فطرت انسان ریشه دارد. زمانی که کسی را دوست داریم، هر چیزی را که نشانی از او دارد، نیز دوست داریم. مثلا وقتی که عاشق فردی میشوند یا با او ازدواج میکنند، خیابانی که آن فرد در آن سکونت دارد، از سایر خیابانها برایشان متفاوت میشود. وقتی شخصی مبارک است، اشیای متعلق به او نیز متبرک میشود. قرآن برای پیراهن یوسف (ع) اثر و ارزش قائل است؛ حضرت یوسف (ع) فرمود: «اِذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا»؛ «پیراهنم را ببرید و بر صورت پدرم بیفکنید تا بینا شود». تبرک آثاری دارد و وسیلهای است برای تقرب. اما باید توجه کرد که هر چیز خوبی، آفتی دارد؛ «لکلِّ شیءٍ آفةٌ». ما باید مراقب آفتها باشیم. آفت این است که زیارت در تبرکها خلاصه بشود. اگر پرچم امامرضا (ع) را که مستقیم در صحن و سرای حرم رضوی متبرک شده است، برای کسی که از زیارت حرم رضوی محروم است ببرند، غنیمت است تا عشق خود را تازه کند، اما اگر زیارت فقط در همین خلاصه و از معرفت تهی شود، اشکال دارد. اشتباه است که ما درکنار این کار به مومنان معرفت ندهیم.
زیارت باید عارفانه باشد و بر معرفتها بیفزاید. حتی زائران نباید به تبرک در حرم محدود شوند؛ برخی زائران در ایام پیش از کرونا متأسفانه به هر قیمتی میخواستند در حرم خود را بهضریح برسانند، حتی شده به قیمت آسیب به دیگری. علت آن است که این افراد روح زیارت را درک نکردهاند و معرفت آنها ضعیف است. روح زیارت، ارتباط قلبی زائر با شخص محترم و صاحب منزلت است. در شرایط کرونایی که افراد از حضور در حرم محرومند، تبرک جستن از پرچم امامرضا (ع)، اتفاق بدی نیست، اما باید توجه کرد که اگر خدا همهجا هست، نباید او را به مسجد و حرم محدود کرد یا اگر امامرضا (ع) قلب عالم امکان است، اشتباه است که ایشان را محدود به حرم کنیم.
محدود کردن خداوند در مسجد یا امام در حرم، باعث میشود که ما یک دین فصلی و مراسمی داشته باشیم که تنها در یک جغرافیا و محدوده خاصی هم تجلی پیدا میکند. خداوند و امام میخواهند ما در همهجا حضورشان را احساس کنیم و آثارش در تمام زندگی ما تجلی پیدا کند تا زندگیمان سراسر معنوی و اخلاقی باشد. اسلام، هم به ظاهر اهمیت میدهد و هم به باطن. ظواهر از باطن حفاظت میکند. برای حفاظت از مغز، پوسته باید سالم باشد، اما نباید افراد را در پوسته و سطح نگاه داشت.
برخی معتقدند که تجربه بحران کرونا سبب شده است حوزه اخلاق جمعی بسیطتر شود و مباحث جدیدی در دوران کرونایی پای بهمیدان اخلاق گذاشته است. بهعنوان مثال اخلاق حکم میکند بهگونهای در عرصه اجتماعی ظاهر شویم که خطری در جهت ابتلای دیگران بهویروس کرونا نباشیم و این پیروی از مجموعهای از اصول بهداشتی را میطلبد؛ مثلا فاصله فیزیکی را رعایت و از ماسک استفاده کنیم. درباره اخلاق کرونایی در شرایط کنونی مبتنی بر دین مبین اسلام چه میتوان گفت؟
مهمترین مسئله این است که انسان باید دغدغه جامعه اسلامی را داشته باشد. الفبای مسلمانی این است که انسان باید برای دیگران دغدغه داشته باشد و تنها بهفکر خود نباشد. در همین روزها وقتی بهافرادی توصیه میکنیم که ماسک بزنند، میگویند که اتفاقی برایمان نخواهد افتاد. این حرف صحیحی نیست؛ ممکن است برای شما اتفاقی نیفتد، اما ممکن است ناقل باشید. باید مراقب باشیم که مدیون دیگران نشویم. ظلمی که خداوند از آن نمیگذرد، ظلم انسان بهانسان است. یکی از جنبههای اخلاقی کرونایی همین است که انسانها را متوجه حقالنّاس کنیم. اگر فردی مسبب بیمار شدن دیگری یا مرگ او باشد، مدیون میشود. ممکن است افراد متوجه اثر عمل خود نباشند و از آن آگاهی نداشته باشند؛ باید آنها را آگاه کرد. این یک مسئله مهم اجتماعی است که ما نسبت به آن کمبودهایی داریم. پیش از کرونا نیز بسیاری متوجه نبودند که چگونه رفتار آنان به دیگران آسیب میرساند؛ مثلا فرد بهظاهر متدین است، اما از ماشین دودزا استفاده و هوا را آلوده میکند یا بهظاهر مذهبی است، اما با ایجاد سر و صدا برای همسایه خود مزاحمت ایجاد میکند. موضوع دیگر در این بحث، موضوع مهربانی و عقلانیت در مهربانی است.
اسلام دین محبت و رحمت است، بر اُلفت، دوستی و صله رحم بارها تأکید کرده، اما توأمان به تشخیص امر مهمتر نیز اصرار ورزیده است. جلوه مهربانی عاقلانه در ایام بیماری کرونا، این نیست که به خانه یکدیگر برویم یا یکدیگر را در آغوش بگیریم. بلکه مهربانی و اخلاق در ایام کرونایی، انفاق و احسان است. کمتر سابقه داشته است که انفاق و احسان در راستای بهداشت و پیشگیری از بیماری باشد. در همین ایام برخی در مقابل محل کسب خود، شیر آب و مواد شوینده قرار دادند تا مردم دستهای خود را بشویند. عدهای دیگر معابر را ضدعفونی کردند. برخی ماسک تولید و توزیع کردند. دیگرانی در تهیه تجهیزات مورد نیاز مدافعان سلامت کمک کردند و حتی آنهایی که اجازه یافتند، در بیمارستانها حاضر شده و کمک کردند. اما در همین زمینه یکی دیگر از جلوههای زیبای اخلاق کرونایی، توجه دادن به خداوند متعال در کنار رعایت اصول بهداشتی است. یعنی افراد هم اصول بهداشتی را رعایت میکنند و هم از مدد گرفتن از امدادهای غیبی غافل نمیشوند. گاهی افراد تنها به اسباب و وسایل ظاهری توجه میکنند و از معنویت و مدد خداوند متعال غافل میشوند و گاهی هم بهعکس آن فقط میخواهند با دعا، معنویت و توسل بیماری را حل کنند. دیدگاه معقول و منطقی اسلامی این است که وظیفه فردی خود را انجام دهیم و از اسباب سلامت استفاده کنیم، اما پشتوانه آن مدد الهی باشد. همچنین تعطیل نشدن علم، ترویج مطالعه و عدم توقف علمآموزی همانطور که برخی در این مسیر مخلصانه وارد شدند، از دیگر جلوههای اخلاقی در ایام کرونایی است.
یکی دیگر از مباحثی که در پیوند با بحران کرونا مطرح است، فرهنگ عمومی کشورهاست. پژوهشگران مختلفی بر این نکته تأکید کردهاند که فرهنگ هر کشور سبب مواجهه متفاوتی با بحران کرونا شده است. فکر میکنید فرهنگ ایرانی- اسلامی در ایران چگونه در بحران کرونا نقشآفرینی کرده است؟
اسلام، آیین مهرورزی و عقلانیت است و ما نیز ملتی مهربان و عاقل هستیم. بهنظرم بهترین برخورد با کرونا را در عالیترین سطوح ما داشتهایم. مقام معظم رهبری بلافاصله وارد عمل شدند، تودههای مردمی بسیج شدند و روحیه جهادی متجلی شد. رزمایش مواسات در همین راستا از جمله جلوههای افتخارآفرین در ایام کرونا است. منشأ همه اینها فرهنگ غنی ماست. ما در ایام کرونا برخلاف نظامهای سرمایهداری اصالت را بهپول ندادیم بلکه انسان را اصل و محور قرار دادیم. از نظر اسلام، انسان غایت خلقت است و خداوند میفرماید «خَلَقَ لَکُم ما فِی الأَرضِ جَمیعًا». این یعنی همه هستی برای انسان خلق شده و در خدمت آن است پس همه چیز فدای انسان. درنتیجه ما برای حفظ سلامت انسان، بسیاری از ضررها را متحمل شدیم. هر چند بهعقیده من میتوانستیم بهتر از این عمل کنیم، اما باز هم در عالیترین سطوح نظام این پیام صادر شد که سلامت مردم در رأس همه امور است. این نشان از فرهنگ عمومی ماست که ما یک ملت عاطفی و مهربان هستیم و همان جلوههایی که تا پیش از این در محرم و صفر اتفاق میافتاد در ایام کرونا بهشکل وسیعتری اتفاق افتاد. در هنگام وقوع سیل و زلزله هم بههمین ترتیب روحیه جهادی ما آشکار میشود. هنرمندان باید بر روی این موضوعات کار کنند و بهنحو شایسته اینها را منتقل و در تاریخ ثبت نمایند. آنچه اهمیت دارد دوام و تسری این روحیه جهادی، مهربانانه و عقلانی بهدیگر عرصههای جامعه است.
بحران کرونا چه آموزههای اخلاقی و انسانیای را برای ما در پی داشته است و چه تأثیراتی بر زیست فردی و اجتماعی ما خواهد گذاشت؟
بحران کرونا ما را متوجه قدرت و عظمت پروردگار متعال کرد و مسئولان فرهنگی کشور و فرهیختگان باید از این فرصت استفاده کنند و معرفت مردم را بهخداوند ارتقا دهند. در خطبه نخست نهجالبلاغه آمده است که خداوند انبیا را فرستاده تا آنها نشانههای قدرت خداوند را به رُخ مردم بکشند. هرچه معرفت ما بهخداوند متعال بیشتر شود دینداریمان عمیقتر خواهد شد. از سوی دیگر بحران کرونا بشر را متوجه عجز و ضعفش کرد. بشری که در زمینههای مختلف از نظر ظاهری اینقدر پیشرفت کرده است، توسط یک ویروس اینگونه زمینگیر میشود! بحران کرونا همچنین هیمنه پوشالی ابرقدرتها را آشکار کرد و این نشان میدهد که اگر خداوند بخواهد هر اتفاقی امکانپذیر است. نکته دیگر آنکه بحران کرونا ما را متوجه نعمتها کرد. نعمت تنها پول نیست بلکه سلامتی اهمیت بهمراتب بیشتری دارد و بر دیگر حوزهها از جمله اقتصاد تأثیر میگذارد؛ مادامی که ما سلامتی نداریم انگار اقتصاد هم نداریم. بحران کرونا همچنین برای ما یادآور آن بود که نعمتهای معنوی نیز بسیار حائز اهمیت است.
نعمت آرامش و امنیت دو نعمتی بود که پیش از بحران کرونا ما متوجه آنها نبودیم و اکنون میبینیم که یک لحظه خارج شدن از خانه و استرسهای آن در وضعیت کرونا چه انرژی مضاعفی را از ما میگیرد و زندگی را برایمان ناگوار میکند. خداوند متعال گاهی این نعمتها را از انسان میگیرد تا آنها قدر نعمتها را بدانند. بحران کرونا ضعفهای ما را نیز آشکار کرد چه در ابعاد شخصی و چه در ابعاد اجتماعی تا متوجه کاستیها شویم. بخشی از جامعه ما توصیهها و قوانین را رعایت نکردند و در برابر سلامتی خود و دیگران حساس نبودند. همچنین ضعف عقلانیت و برداشتهای سطحی برخی از متدینان از دین و امدادهای غیبی در بحران کرونا آشکار شد. بهعنوان مثال در همین روزهای کرونایی از فردی که در صحن حرم ماسک نزده بود، پرسیدم که چرا ماسک نزدهای؟ گفت در اینجا هیچ اتفاقی برای من نمیافتد. بهایشان گفتم که در همین حرم بمب منفجر شده است و براساس چه منطقی چنین سخنی میگویی؟ اینکه ما در حرم ماسک بزنیم، توهین به امام رضا (ع) نیست؛ بلکه از طرف دیگر اگر ما ماسک نزنیم، حرم را آلوده بهویروس میکنیم و توصیه بهماسک زدن برای جلوگیری از این اتفاق است.
یا مثلا برخی میگویند که حرم دارالشفاست و هیچکس در حرم در اثر انتشار ویروس بیمار نمیشود. این نشان میدهد که برخی موضوعات برای مردم بهدرستی تبیین نشده است. نکته دیگر آنکه در جامعه هر زمان که امربهمعروف و نهیازمنکر صورت میگرفت، برخی معترض میشدند که این دخالت در زندگی خصوصی افراد است، درحالیکه اصل امربهمعروف و نهی از منکر، یک خیرخواهی عمومی و دلسوزی همگانی است و در شرایط کنونی، میتوان از آن بهره برد؛ چراکه همه با آن آشنایی دارند و آن را میپذیرند. کسانی که میخواهند این اصل مترقی در جامعه نهادینه شود، میتوانند در ایام کرونا توصیههای بهداشتی را به دیگران، گوشزد و مثلا دعوت به ماسک زدن کنند. در روایات آمده است که «کُلُّکُمْ راعٍ، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ»؛ همه ما سرنشینان یک کشتی هستیم و نمیتوانیم دربرابر سلامت دیگران بیتوجه باشیم. امیدوارم که آثار منفی ایام کرونا در آینده، باقی نماند و آثار مثبت آن همواره همراه ما باشد.