الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ اواخر اسفند سال گذشته بود که رهبر معظم انقلاب موافقت کردند تا از این پس از «مدافعان سلامت» فوت شده در اثر بیماری کرونا با عنوان «شهید خدمت» و «شهید مدافع سلامت» یاد شود. با این حساب تا امروز در مسیر مقابله با کرونا ۱۴۰ شهید دادهایم؛ شهدایی که در جریان امداد و کمکرسانی به بیماران، از ادامه خدمت خالصانه خود باز ماندند. استان ما نیز چندتایی از این خادمان دارد؛ تا امروز ۱۲ نفر از فعالان حوزه درمان استان خراسان رضوی به واسطه همراهی و درمان بیماران کرونایی، خود به بیماری کرونا مبتلا و فوت شدهاند تا موید رشادتی باشند که کادر درمان در خط مقدم مقابله با ویروس کرونا از خود بروز میدهد. شهادت سه خادم حوزه درمان طی ۱۲ روز گذشته، بهانهای شد تا ضمن یادکرد از تمام شهدای استان، در پلاک سرخ این هفته به ۳ تن از شهدای مدافع سلامت مشهدی بپردازیم.
دلم برای مامان گفتن تنها پسرم تنگ است، تنگ
حرف زدن برای همسر دکتر امیرحسین اطاری، پزشک بخش اورژانس بیمارستان شهید هاشمینژاد سخت است. در کمتر از یک ماه، داغ همسر و فرزند جوانش را به چشم دیده است. صدایش گرفته است و آرام صحبت میکند. با همان جمله اول، بغضش میشکند: «سلام مادرجان! برای امیرحسینم زنگ زدهاید؟ امیرحسینم رفت. پر کشید و رفت. یک ماه قبل پدرش رفت و حالا هم امیرحسین.»
گریه میکند. صدای گریهها و نفس کشیدنهایش، سکوت را میشکند. لحظاتی میگذرد تا دوباره این مادر شهید مدافع سلامت صحبتش را شروع کند: «امیرحسینم عاشق کارش بود. همیشه میگفت: مامان! من قسم خوردم. مگه میشه آدمی که برای نجات جون یک نفر میتونه کاری بکنه، تو خونه بشینه؟ وای این جملههای آخرش را قبل اینکه خودش روی تخت بیمارستان بستری بشود، مگر میشود از یادم برود؟ من... (دوباره بغض و صدای لرزان و جملاتی که بریدهبریده بیان میشود) خانم! من یک پسر داشتم، یکی... پیش خدا و امامحسین شرمنده نیستم که فرزندی تربیت کردم که برای نجات مردم، جان خودش را از دست داد. اما چه کنم که مادرم و نمیتوانم اشک نریزم؟ دلم برای مامان گفتنش تنگ است.
برای وقتی که چند شب و روز پسرم را ندیده بودم و او از پشت خط میگفت: مامان جان! بهخدا منم دلم برای شما تنگه. الهی دورت بگردم! اینجا شلوغه، اما میام. شما تو خونهای و نمیدونی اینجا چه خبره. مریضهامون خیلی زیادن. اوضاع اصلا خوب نیست. بخش یکم خلوت بشه، میام خونه. اگه هم نشد، بهت زنگ میزنم...» ادامه صحبتهای مادر شهید مدافع سلامت با همان اشک و بغض همراه است: «حرف من را مادرها میفهمند وقتی چند شب و روز بچه شان را نبینند. شیفتهای کاریاش از زمانی که کرونا شروع شد، زیاد بود و خیلی دیربهدیر به خانه میآمد، با این حال از همان بیمارستان حواسش به من و پدرش بود. همسرم چندسالی درگیر بیماری سرطان بود. در تمام این سالها امیرحسین تمام فکروذکرش، پدرش و درمان او بود. هرکاری از دستش برآمد، انجام داد تا بیماری همسرم بهتر شد. کرونا که شروع شد، از همان روز اول در بخش کرونا کار میکرد.
چندباری به امیرحسین گفتم: «مامان جان! یه ذره به فکر خودت باش. خدای نکرده اگه کرونا بگیری، چهکار کنم؟ چندروزی مرخصی بگیر و بیا خانه.» میگفت: «مامان جان! من قسم خوردم و اگه الان من و بقیه همکارام نریم، کی میخواد به داد مردم برسه؟» با همه این دغدغهها برای کمک به مریضها، حواسش به حال پدرش هم بود. وسطهای تیرماه بود که بعد از کار کردن در چند شیفت پیدرپی به خانه آمد. سفره را پهن کردم تا بعد چند روز، دوباره کنار هم شام بخوریم. هنوز آشپزخانه بودم که صدای امیرحسین آمد: «بابا... بابا... چشمات رو باز کن.» همسرم آن شب ایست قلبی کرد و درگذشت. امیرحسین بعد از فوت پدرش دوباره سر شیفت رفت. چند روز که گذشت، کمکم علائم بیماریاش شروع شد؛ تب و بدندرد. فوری به بیمارستان اعلام کرد و سر شیفت نرفت تا دیگران از او بیماری نگیرند. هرچه گذشت، حالش بهتر نشد که نشد. با بدتر شدن حال امیرحسین، او در بیمارستان بستری شد. اما در بیمارستان هم حالش بدتر از قبل شد و به کما رفت و بعد چند روز (دوباره هقهق گریه) بعد چند روز از دستم رفت.
با اشکهای مادر، لاله، خواهر شهید، حرفها را ادامه میدهد؛ هرچند که حال او هم دستکمی از حال مادر ندارد: «من و امیرحسین تنها بچههای مامانم هستیم. داداشم عاشق امامحسین (ع) بود. هرسال شب عاشورا دیگ میزدیم و از اول تا آخر پای دیگ بود. ولی امسال دیگر امیرحسین نیست که شعله دیگ امامحسین (ع) را روشن کند.» پزشک شهید، امیرحسین اطاری، ۵ مرداد پس از خدمت به بیماران و مبارزه با ویروس کرونا در بستر بیماری، دعوت حق را لبیک گفت.
سالار شهدای مدافع سلامت
خانم گندمی همسر دکتر شهید محمد سالاری است. رنج از دست دادن همسر از یکسو و بیماری کرونا از سوی دیگر توان صحبت را از او گرفته است و فقط یک جمله میگوید: «ببخشید، من بهخاطر کرونا و نداشتن حال روحی مناسب بعد از فوت همسرم، توان صحبت و گفتگو ندارم.»
دکتر محمد سالاری پزشک فعال در مرکز خدمات جامع سلامت ویژه کرونا بود. او در این چندماهی که کرونا نفس مردم ایران را به شماره انداخته است، به بیماران کرونایی خدمات درمانی میداد و در این مسیر خودش نیز به کرونا مبتلا شد. دکتر سالاری بعد از تحمل چندروزه این بیماری، ششم مرداد به خیل شهدای مدافع سلامت پیوست.
آنطور که خبرگزاری دفاعپرس اعلام کرده است، دکتر سالاری در دوران جنگ تحمیلی دوشادوش رزمندگان، حضوری موثر و فعال در جبهههای نبرد داشت. همین حضور نیز سبب شد او جانباز شیمیایی شود. دکتر سالاری در ادامه، خدمت به مناطق محروم شهرستانهای تابعه دانشگاه علومپزشکی مشهد را بهعنوان سرفصل کاری خود انتخاب کرد.
او از اولین روزهای شیوع ویروس کرونا با حضور شبانهروزی در مرکز کووید۱۹ امامعلی (ع) در مرکز بهداشت ثامن، برگهای زرینی به پرونده خدمت بیمنت پزشکانِ جامعه سلامت مشهد افزود و در پایان نیز جانش را پای همین جانفشانی گذاشت.
به عشق خنده کودکان کرونایی
با اصرار به گفتگو رضایت میدهند. امیدعلی، فرزند دکتر شهید عبدالعلی خوارزمی، استاد دانشگاه علومپزشکی و متخصص کودکان، میگوید: «پدرم ۵۰ سال عاشقانه برای کودکان کار کرد. در تمام این مدت چه زمانهایی که تدریس میکرد و چه زمانی که در بیمارستان سراغ بیماران میرفت، دوست نداشت از آنچه برای کمک به درمان بچهها انجام میدهد، صحبت یا با رسانهای گفتگو کند.» درنهایت برای اینکه روایتشان انگیزهای باشد برای پزشکان جوان در مسیر مقابله با کرونا، صحبت میکنند.
پسر دکتر خوارزمی، صحبتش را از ۵۰ سال کــار عاشقانه پدرش برای بچهها شروع میکند. میگوید: تمام هموغم و تلاش پدرم این بود که کودکان بیمار سریعتر خوب شوند. همه والدین کودکان بیمار، شماره همراهش را داشتند و حتی گاهی خودش پیگیر حال و شرایط بیمارانش میشد و تماس میگرفت. میگفت: «بچهها شرایطشون خاصه. بچهای رو که مریضه و حال نداره، نباید پشتسر هم به مطب بکشونیم.»
او با گفتن این جمله که «تمام زندگی پدرم وقف خنده و شادی بچهها بود»، ادامه میدهد: از اینکه بچهای سالم میشد و میخندید، ذوق میکرد. همه کودکان بیمار برای او مثل فرزندانش بودند. کرونا که شروع شد، اوضاع تغییر کرد. از چند ماه قبل که کرونا دامن کودکان را هم گرفت، برای انگیزه دادن به پزشکان جوان بیمارستان اکبر و دیدن کودکان مبتلا به کرونا، به بیمارستان میرفت و از نزدیک، گزارش پزشکان جوان درباره درمان کودکان کرونایی را میشنید. او از درخواست همکاران پدرش برای حضور نیافتن وی در بیمارستان میگوید و اینکه «بارها به پدرم گفتند شما استاد هستید و میتوانید تلفنی جزئیات روند درمان را از پزشکان جوانتر جویا شوید، اما پدرم حاضر نبود اینگونه از گزارشها باخبر شود و خودش حضوری به بخشهای کودکان کرونایی مراجعه میکرد.»
امیدعلی میگوید: چندبار از پدرم شنیدم که در پاسخ به این حرفها میگفت: «وقتی میتوانم با حضورم به دانشجویان و دکترهای جوان انگیزه بدهم، چرا به بیمارستان نروم؟ من تمام عمرم در درمان کودکان گذشته است و زندگی و علمم را وقف آنها کردهام. الان که اوضاع حاد شده است، چرا نباشم؟»
فرزند شهید مدافع سلامت دکتر خوارزمی، حرفهایش را اینگونه پایان میدهد: «حضور پدرم در خط مقدم شرایط، خاص کودکان بود. معتقد بود یک پزشک کودک باید درنهایت مهربانی چنان قاطع و ماهر باشد که بتواند با انتخاب بهتر مسیر درمان، سلامتی را به جسم نحیف کودکان بیمار برگرداند.»
به روایت آمار
۱۴۷ روز از اعلام رسمی ویروس کرونا در ایران گذشته است. در این مدت آن طور که وزارت بهداشت آمار داده است، ۶ هزار نفر از کادر درمان نیز در جریان امداد و کمک رسانی به بیماران، به ویروس کرونا مبتلا شده اند. از این تعداد، ۱۴۰ نفر از کادر درمان به جرگه شهدای خدمت پیوسته اند. در خراسان رضوی نیز آن طور که نظام پزشکی اعلام کرده است، تا قبل از شروع اوج دوم، ۲۰۰ نفر از کادر درمان زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، به کرونا مبتلا شده اند که از این تعداد ۱۲ نفر در حین خدمت رسانی شهید شده اند.
شهدای مدافع سلامت خراسان رضوی
حسن ارباب: نخستین شهید خدمت مدافع سلامت در مشهد و خراسان رضوی در مبارزه با بیماری کرونا بود. او در بخش خدمات اورژانس بیمارستان شهید کامیاب (امدادی) مشهد فعالیت داشت.
سید مرتضی وجدان: او که از جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس بود از فروردین ۱۳۹۸، به عنوان مدیر کل در بیمه سلامت خراسان رضوی فعالیت میکرد.
رضا برادران روحانی: بازرس جامعه اپتومتری و یکی از با اخلاقترین و فداکارترین اپتومتریستهای مشهد بود که به مردم خدمت میکرد.
حمید عقیلی: اوپزشک عمومی بود و مدتها مسئولیت درمانگاه ولیعصر (عج) را برعهده داشت. همه او را به عنوان پزشکی شریف میشناختند.
رهام مهدوی نیا: دکتر داروساز خوشنام و با اخلاق و عضو انجمن داروسازان خراسان رضوی که در یکی از داروخانههای مشهد مشغول به کار بود. او دو هفته بستری بود.
یحیی مدنی فرد: او از پزشکان عمومی مشهد بود که در ایام همه گیری کرونا، درب مطبش به روی بیماران باز بود و به درمان آنها میپرداخت.
محمد جمعه رنجبر: جانباز هشت سال دفاع مقدس و یکی از باسابقهترین پزشکان تربت جام بود که افزون بر ۲۰ سال از عمر خود را صرف خدمت به محرومان و بیماران روستاهای این شهرستان کرد.
علیرضا شجاعی: از پرسنل بیمارستان قائم (عج) که جان خود را در مسیر مبارزه با ویروس کرونا و در عرصه ارائه خدمت به سلامت جامعه از دست داد.
طیبه صفریان: او نیز پرسنل مطب یکی از پزشکان بود که جان خود را در عرصه ارائه خدمت به سلامت جامعه از دست داد.
دکتر عبدالعلی خوارزمی، دکتر امیرحسین اطاری و دکتر محمد سالاری که در این صفحه به آنها پرداختیم.