این سالها جوری میگویند «پاستا» که آدم فکر میکند با یک غذای تازه از فرنگ آمده طرف است، درحالیکه ما ایرانیها انواع مختلف پاستا را سالهاست که میخوریم، فقط بهجای پاستا به همه آنها میگوییم ماکارونی.
به گزارش شهرآرانیوز؛ این سالها جوری میگویند «پاستا» که آدم فکر میکند با یک غذای تازه از فرنگ آمده طرف است، درحالیکه ما ایرانیها انواع مختلف پاستا را سالهاست که میخوریم، فقط بهجای پاستا به همه آنها میگوییم ماکارونی.
چلو و نان چه حکمی برای ما ایرانیها سر سفره دارد؟ اصلا سفره بدون ایندو را میشود تصور کرد؟ خب پاستا هم همین حکم را برای ایتالیاییها دارد و پای ثابت غذاهای ایتالیایی است. در سالهای دور، اروپاییها هرکدام به فراخور تولیدات کشاورزی و ذائقهشان، قوت غالبی انتخاب میکردند که رد پایش در مکتب آشپزی آن منطقه پررنگ است. در مکتب آشپزی فرانسه نان جایگاه ویژهای دارد، آلمانیها برای پر کردن شکم به سیبزمینی پناه برده بودند و ایتالیاییها که در انواع هنر ازجمله آشپزی زبانزد هستند، پاستا را ابداع کردند. کلمه پاستا در زبان ایتالیایی یعنی خمیر و منظور خمیری خشک است که با آب پخته میشود و همراه با خورشی که خورش پاستا نام دارد، خورده میشود. در کتاب آشپزی نجف دریابندری شرح مفصلی درباره ماهیت پاستا و انواع آن و روشهای طبخش نوشته شده است. در بخشی از کتاب اینطور نوشته شده است:
«پاستای ایتالیایی از آرد نوعی گندم سخت تهیه میشود. آرد را با تخممرغ یا آب یا مخلوطی از ایندو و کمی روغن زیتون خمیر میکنند و به اشکال گوناگونی درمیآورند که هرکدام نام خاصی دارد؛ مانند ماکارونی (نی باریک و دراز)، اسپاگتی (رشته مفتولی و نازک و دراز)، فتوچینه (تسمه باریک و دراز)، کانِلونی (لوله تنبوشهای یا ورقه لوله شده)، لازانیا (نوار پهن و دراز)، راویولی (بالشتک چهارگوش یا گرد)، ورمیشل یا ورمیچلی (کلاف نخ مانند، رشتهفرنگی)، کنکیلی (گوشماهی) و اشکال ریز و درشت فراوان و متنوع دیگر. گاهی با اضافه کردن خمیر اسفناج، آب اسفناج، رب گوجهفرنگی، آب چغندر یا محلول زعفران، پاستای سبز یا گلی یا زرد درست میکنند.»
ما در ایران بهجای کلمه «پاستا» از «ماکارونی» استفاده میکنیم. انواع پاستا سالهاست که در کارخانههای ایرانی تولید میشوند و در مغازهها به فروش میرسند، ولی مردم ترجیح میدهند همه آنها را ماکارونی بنامند. مثلا نمیگوییم یک بسته «اسپاگتی» خریدیم، بلکه میگوییم «ماکارونی ریز خریدیم» و همینطور انواع دیگر پاستا مثل «پنه ریگاته»، «فوسیلی» و ... را با اسم «ماکارونی لولهای» یا «ماکارونی پیچی» میشناسیم، درحالیکه ماکارونی فقط آن رشتههای چاق دراز است که وسطش سوراخ دارد و شبیه نی است (هنوز در بیشتر ساندویچیها از این محصول استفاده میشود) و دیگر پاستاها اسم خاص خودشان را دارند، ولی ما به همهشان ماکارونی میگوییم.
دلیل این اتفاق و اشتباه لفظی این است که اولین پاستایی که تولید شده، ماکارونی بوده است. مردم ایران از طریق کنسولگریهای کشورهای اروپایی که در خاک کشورمان فعال بودند، با پاستا آشنا شدهاند. سال١٣١٣ خورشیدی اولین کارخانه ماکارونی در ایران راهاندازی شد، کارخانهای کوچک با ظرفیت تولید ٢٠تا٣٠کیلوگرم ماکارونی در روز که به قدر مصرف غذایی کنسولگریها و اعیان و اشراف بوده است.
چون این کارخانه و کارخانههای بعدی که در ایران دایر شدهاند، ابتدا ماکارونی تولید میکردند و در اسمشان هم کلمه ماکارونی بود، مردم به تمام محصولات بعدی این کارخانهها که از انواع دیگر پاستا بودند، ماکارونی گفتند. بعدها و با گسترش رستورانهای فرنگی، کلمه پاستا سر زبانها افتاد. در عالم بچگی ما تا مدتها فکر میکردیم پاستا غذای جدیدی است که تا به حال نخوردهایم، درحالیکه ما خیلی وقت بود پاستاخور بودهایم و خبر نداشتهایم. ما انواع پاستا را با سس معروف سویا (یا گوشت) همراه با رب و پیازداغ که مخصوص ماکارونی است، خورده بودیم. آنچه در غذاهای فرنگی جدید بود، خورش پاستا بود که شامل شیر و خامه و پنیر و اینطور چیزها بود، نه خود پاستا.
پاستا بهواسطه انواع زیادش و همینطور خورشهای مختلفی که دارد، جزو متنوعترین و محبوبترین غذاهای دنیاست. این غذا با ذائقه ایرانیها هم حسابی جور است (مخصوصا ماکارونی و اسپاگتی با سس گوجه). شاید تعجب کنید، ولی ما ایرانیها هشتمین پاستاخورهای دنیا به حساب میآییم. ایتالیا، ونزوئلا و تونس با سرانه مصرف ٢۶، ١٢.٣ و ١١.٩ کیلوگرم در سال، اولین پاستاخورهای دنیا به حساب میآیند. ایران علاوه بر مصرف زیاد پاستا، در تولید این محصول هم خوب عمل کرده و جزو ٢٠تولیدکننده برتر پاستا در دنیاست.
پاستا از لحاظ غذایی ارزش خوبی دارد و از آن مهمتر ارزان است. میشود آن را سالها انبار کرد و بعد از پخت هم ماندگاری مناسبی دارد. گفته میشود اگر این غذا نبود، سالانه انسانهای زیادی دچار سوءتغذیه میشدند و میمردند.