در سالهای اخیر دست کم از کارنامه نویسندگان شاخص منتسب به جریان ادبیات دفاع مقدس این طور برمی آید که برخی از آنها به پاره مغفول ادبیات مقاومت یعنی داستان و رمان انقلاب گراییده اند. احمد شاکری، از نویسندگان و پژوهشگران و منتقدان شناخته شده در عرصه ادبیات متعهد انقلاب اسلامی، دراین باره توضیح میدهد.
خسرو فرمند | شهرآرانیوز - طی چهار دههای که از آغاز جنگ تحمیلی میگذرد، جریانی رسمی و مورد حمایت و ترویج از ادبیات مقاومت با نام ادبیات دفاع مقدس نیز شکل گرفته است. در این مدت، این جریان (در اینجا صرفا به شاخه ادبیات داستانی آن میپردازیم و شعر از موضوع بحث ما خارج است) فراز و نشیبها و تحولاتی را پشت سر گذاشته که عواملی، چون اقتضای زمانه و تکامل یا دگردیسی نگاه نویسندگان دفاع مقدس را میتوان عامل آن دانست. از نگارش داستانهایی که رزمندگانی متعهد، اما بی تجربه در عالم ادبیات رقم و قلم زدند، تا خاطره نگاشتهای فرزندان جبهه و جنگ و داستانها و رمانهای پخته و فنی، بخشی از تغییرات یادشده را شامل میشود.
از سویی، در سالهای اخیر دست کم از کارنامه نویسندگان شاخص منتسب به جریان ادبیات دفاع مقدس این طور برمی آید که برخی از آنها به پاره مغفول ادبیات مقاومت یعنی داستان و رمان انقلاب گراییده اند. در این میان، از پرداختن به نویسندگان متمایل به ادبیات ضدجنگ یا دفاع مقدسیهایی که به جریان ضدجنگ تمایل نشان دادند، صرف نظر میکنیم و از شما دعوت میکنیم به خواندن دیدگاههای احمد شاکری درباره آنچه ذکر شد. شاکری از نویسندگان و پژوهشگران و منتقدان شناخته شده در عرصه ادبیات متعهد انقلاب اسلامی و به بیان نظرات تند علیه نویسندگان جریان روشن فکری مشهور است. او در پاسخ به پرسشهایی که ما درباره وضعیت ادبیات دفاع مقدس مطرح کردیم نیز مسائلی بحث برانگیز و چالشی را مطرح کرد، مسائلی که چه موافق آن باشیم چه مخالف، نشانگر احاطه و غور و بررسی و درنگ جدی شاکری در موضوع موردبحث است. او استادیار گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی است و کتابها و مقالات متعددی در زمینه ادبیات منتشر کرده است. از کتابهای او میتوان به اثر پژوهشی «جستاری در اصطلاح شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس» و رمان «عریان در برابر باد» و مجموعه داستانهای «سرزمین پدری» و «نفس» اشاره کرد.
رهزنان جریان ادبیات متعهد
احمد شاکری معتقد است در حوزه ادبیات دفاع مقدس نخستین و مهمترین نکتهای که کمتر بدان پرداخته میشود، «مسئله مندی» و «مسئله شناسی» و «مسئله یابی» است: روشن است که تا مسئلهای شناسایی نشود، درباره آن پرسشی مطرح نخواهد شد و تا پرسشی طرح نشود، درباره پاسخ آن تأمل نمیشود و تا پاسخی درخور به مسائل داده نشود، حل نخواهند شد و برنامه و کنشی برای جبران و تصحیح آنها محقق نمیشود. به نظر میرسد مهمترین و مبناییترین چالش کنونی ادبیات دفاع مقدس اصل کم مایگی، حاشیه نگاری، سطحی نگری و نبود روشمندی در مسئله شناسی و مسئله مندی است. واقعیت این است که ادبیات دفاع مقدس که پیشتازترین، پرمخاطبترین و پرشمارگانترین گونه ادبیات روایی در کشور است، همواره و به خصوص در دهههای اخیر با چالشهای اساسی روبه رو بوده است. با وجود فرصتهای بی نظیری که این گونه برای ادبیات به ارمغان آورده، چالشها در برابر نهال نوپای ادبیات دفاع مقدس فراوان بوده است. اما مع الاسف این چالشها به دقت شناسایی نشده است.
از دید این پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس، در این عرصه، پرسشگری در ۲ سطح اهمیت دارد: سطحی که به مطبوعات و رسانهها و تریبونهای عام مربوط است و باید ذهنیت مخاطبان ادبیات و فضای ادبیات روایی در کشور را به این مسائل بارور سازند و اهل ادبیات را به تفکر وادارند و به سمت مطالبه گری در حل این مسائل سوق دهند، و سطح عالی تری که مربوط به مجامع علمی و دانشگاهی و حوزوی است، مجموعههایی که باید با پشتوانه پژوهشهای عمیق، مبنایی و گره گشا معضلات ادبیات روایی دفاع مقدس را حل و هویت این میراث ارزشمند را حفظ کنند.
شاکری یادآور میشود که مجامع علمی که اصالتا متکفل اندیشه در این حوزه هستند نوعا خود گرفتار ساختارهای معیوب اند و از این رو میگوید: انتظار نمیرود برخی مجامع دانشگاهی که تفکر سکولار و ترجمهای در آنها رشد کرده و تثبیت شده، معضلات ادبیات روایی متعهد دفاع مقدس را شناسایی کنند. بلکه این مجامع بعضا خود به یکی از معضلات رشد طبیعی ادبیات روایی متعهد تبدیل شده اند و رهزن جریان ادبیات متعهد ارزیابی میشوند.
ادبیات روایی دفاع مقدس همچنان مخاطب دارد
این نویسنده و مدرس داستان نویسی اعتقاد ندارد که پرداختن به ادبیات دفاع مقدس در این سالها کم رنگ شده است. میگوید: در این باره اولا باید به آمارها مراجعه کرد. در طول سال، چند جشنواره آثار چاپ شده یا پیش از چاپ را داوری میکنند. یعنی جشنوارههای موضوعی متعددی مرتبط با دفاع مقدس وجود دارند که در مقایسه با دیگر ژانرها قابل توجه است. از طرف دیگر، با لحاظ کردن ادبیات مستندنگار در کنار ادبیات خلاقه و داستانی، به نظر میرسد همچنان ادبیات روایی دفاع مقدس، هم مخاطبان خود را دارد و هم نویسندگان متعددی در این باره مشغول فعالیت اند؛ بنابراین ارزیابی بنده این نیست که این ادبیات با افت و ریزش مخاطب یا بی رغبتی نویسندگان روبه رو شده است.
او در عین حال متذکر میشود که نوشتن درباره دفاع مقدس در دهههای مختلف از وضعیت فرهنگی و اجتماعی و البته رشد و تثبیت این گونه تأثیر پذیرفته است. در این میان به شدت از جریان نویسندگان گروه مقابل و تغییرمسیردهندگان نیز انتقاد میکند. شاکری میگوید: در دهه شصت موضوع نخست ایران اسلامی دفاع مقدس بوده است و طیفی از نویسندگان اساسا نویسندگی خود را با این موضوع شروع کردند. همچنان که طیفی از نویسندگان نسل پیش از انقلاب و شبه روشن فکرها به امید به ورشکستگی کشاندن ادبیات و هنر انقلاب در این باره یا ننوشتند یا اگر هم تعداد اندکی اثر تولید کردند در آنها دفاع مقدس را تخریب و ارزشهای آن را تحریف کردند. کسانی، چون منصور کوشان، منیرو روانی پور، اسماعیل فصیح، احمد محمود، جعفر مدرس صادقی، قاضی ربیحاوی، مهدی سحابی، تقی مدرسی که در جبهه ادبیات ضد دفاع مقدس قرار میگیرند و هریک به میزانی در تحریف ادبیات دفاع مقدس کوشیده اند. این طیف و البته شاگردان و پرورش یافتگان این جریان در دهه هفتاد بار دیگر با اقبال جامعه به ادبیات دفاع مقدس به نوشتن درباره دفاع مقدس رو آوردند. نخست به این دلیل که پس از گذشت یک دهه از آغاز ادبیات داستانی دفاع مقدس به نظر میرسید نمیتوان این گونه پرمخاطب را نادیده گرفت. دوم آنکه این گروه با پذیرش قطعنامه از سوی ایران اسلامی و شکل گیری جریانی با نام «واقع گویی» مجرایی برای پرداخت به رویکرد سیاه اندیش خود به دفاع مقدس یافتند. اتفاقات متعددی در این دهه رخ میدهد و نویسندگانی از جبهه ادبیات متعهد به ارزشهای انقلاب اسلامی به سوی جریان شبه روشن فکر متمایل شدند یا عملا جاده صاف کن سیاه نویسی این جریان شدند.
او ادامه میدهد: به نظر میرسد در دهه هفتاد نیز همچنان ادبیات دفاع مقدس پرمخاطب است، ولی با گذشت قریب به بیست سال از شروع دفاع مقدس و یک دهه از پایان آن، دهه هشتاد، دهه کم رونقی این گونه ادبی باشد. البته در این دهه رونق خاطره نویسی دفاع مقدس و البته زندگی نامه داستانی درباره شخصیتهای دفاع مقدس روح تازهای به کالبد این ادبیات دمید. جریان خاطره نویسی نه تنها نفس مستندنگاری که حتی ادبیات داستانی دفاع مقدس را نیز از برههای خطیر عبور داد. گرچه میتوان درباره نسبت و مناسبتها و ریزش و رویشها در تعامل و تقابل جریان داستان نویسی و خاطره نویسی دفاع مقدس مفصلا صحبت کرد، ظاهرا خاطره نگاری منجی ادبیات داستانی دفاع مقدس بوده است.
تبدیل گونه به فراگونه
بر پایه گفتههای این داستان نویس، در طول این سه دههای که از پایان جنگ میگذرد، ادبیات دفاع مقدس از یک گونه به فراگونه تبدیل شده است و در توضیح این موضوع، اظهار میکند: فرایند و سیر این تبدیل و تبدل جای سخن و پژوهش بسیار دارد. به تعبیری، ادبیات دفاع مقدس در دل خود یک مکتب ادبی و یک جریان ادبی با مبانی و مؤلفهها و ارزشها و ساختارهای مشخص را اندک اندک رشد داد. حتی جریان خاطره نویسی در همین دهه هشتاد به وضوح تکنیکها و عناصر و مؤلفههای داستانی را در خود آشکار کرد و مشخص شد ادبیات دفاع مقدس در حال پوست اندازی است و خاطره نگاریها تمایل دارند به سمت داستان نویسی یا داستان نمایی حرکت کنند و کارکردهای محدود خاطره نگاری را به کارکردهای عالی داستان پیوند زنند. البته این جریان و حرکت بطئی بوده و آسیبها و خلأهای نظری و عملی و راهبردی و برنامه ریزی و مدیریتی خاص خود را داشته است. مع الأسف این گونه نبوده است که مرکزی و پژوهشکدهای یا اتاق فکری درباره این فرایند و گذشته، حال و آینده آن تأمل و برایش برنامه ریزی کند. اما به هر حال این فرایند قابل احصاست. در همین دهه و به خصوص دهه نود شاهد پوست اندازی مفهومی ادبیات دفاع مقدس نیز هستیم. خب یک نگاه این است که دفاع مقدس یک واقعه تاریخی زمانمند و مکانمند است. اما تعابیری، چون ادبیات مقاومت و ادبیات پایداری که کم کم رونق گرفت نشان میداد قرار است ارزشها و مبانی ادبیات دفاع مقدس در کرانههای موضوعی متعددی بازنشر داده شود.
شاکری در ادامه سخنانش به دهه نود و وقوع انقلابها در کشورهای عربی، حضور گروههای تکفیری و اعزام رزمندگان از کشورهای مختلف به عراق، سوریه، یمن و لبنان میرسد و میگوید: همه اینها موجب شد همان مبانی و ارزشهای دفاع مقدس در جلوههای موضوعی جدید بار دیگر مطرح شوند. این امری طبیعی و تا حدی بایسته است. اینکه رهبر معظم انقلاب درباره دفاع مقدس میفرمایند این جنگ یک گنج است معنایش لزوما این نیست که الی الابد ما باید راجع به دفاع مقدس بنویسیم؛ گرچه این ظرفیت در دفاع مقدس ما واقعا هست. معنای عمیق این بیان آن است که تجربه روایت از دفاع مقدس، تجربه نمایشی کردن مضامین دینی میتواند در گستره دفاع مقدس، یعنی دفاع از مظلوم و دفاع از ارزشهای دینی، در موضوعات مختلف انعکاس یابد و تا همیشه ادبیات اسلامی را غنی سازد.
باید از ادبیات مستندنگار به ادبیات خلاقه پل بزنیم
مؤلـف کتـاب «جسـتاری در اصطلاح شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس» از آنچه ذکر شد، نتیجه میگیرد که جابه جایی برخی نویسندگان دفاع مقدس به گونههای دیگر یک نرمش و چرخش تاکتیکی است نه چرخش راهبردی. او ادامه میدهد:، اما نکتهای که در جریان سیاه نویس و نسبت آنها با ادبیات جنگ وجود دارد آن است که نسل اول این نویسندگان دلیلی مهمتر از حاشیه گزینی و بایکوت ارزشهای انقلاب اسلامی برای ننوشتن از دفاع مقدس داشته اند؛ اینکه این طیف عملا تجربه حضور در جبههها را هیچ گاه به نحو بی واسطه در اختیار نداشته اند. در نتیجه بیشتر آثاری که این جریان درباره جنگ نوشت ادبیات شهری و شرح فضای موشک باران و بمباران است. این طیف حتی در آثارشان از اینکه در ایران مانده اند نیز پشیمان اند؛ لذا آثار متعددی از این گروه در دهه شصت شرح آرزوهای آنها برای رفتن از ایران و پیوستن به آرمان شهرشان در غرب است. نکته دیگر آن است که این جریان بر مدار کج تابی و وارونه نویسی درباره دفاع مقدس حیات یافته است. تجربه فضای نشر و کتابخوانی نیز بر این امر تأکید دارد که عموم خوانندگان از فضای یأس آلود و پوچ گرای آثار داستانی سیاه دفاع مقدس روی گردان اند. ادبیات شبه روشن فکر ادبیاتی بی آرمان است که تنها روایـتگر زوال انسانیت و سرکوب ارزش هاست. بنابـرایـن، فطـرت کمال گرا و حقـیقت جوی انسانی و به خصوص مخاطبان ایرانی قادر نیست با این فضا همراهی و همــدلی کند.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات مقاومت در پایان تأکید میکند: در نگاه کلان و تصویر بزرگ از ادبیات معاصر ما ناگزیر خواهیم بود از ادبیات مستندنگار به ادبیات خلاقه پل بزنیم، همچنان که ناگزیر خواهیم بود پیوندی منطقی و درست میان ادبیات متقدم دفاع مقدس و دیگر گونهها برقرار کنیم. این سیر و فراینـد و صیرورتی ناگزیر و اجتناب ناپذیر است و بر عهده متولیان امر و اصحاب اندیشه است که در این باره بـرنامه ریزی دقیقی صورت دهند.