روحا... اسلامی - عضوهیئت علمی دانشگاه فردوسی
عوامگرایان بیادب و دروغگو هستند و بیشتر بهعلت هوش زیادی که دارند یا شانس تاریخی که میآورند، در شبکههای قدرت قرار میگیرند و توهم برمیدارند که نیروهای ویژهای آنان را همراهی میکنند. راهکارهای ساده، بیتوجهی به علم و تجربه و ضدیت با مراجع فکری خطمشی آنهاست. بهعلت آنکه سعی میکنند همه مشکلات را حل کنند و راهحل همه مسائل را شخصی میدانند، به سلسلهمراتب و قوانین باوری ندارند و با خشونت کلامی و عقدهگشایی سعی میکنند فرهمندان جامعه را بیاعتبار کنند.
ترامپ، نمونه کامل سیاستگذاری عوامگرا و خودشیفته بود که از هر شیوهای برای دستیابی به منافع فردی و عقدههای شخصیتی خویش استفاده کرد. او دروغگو، سادهاندیش، مردمفریب، نژادپرست، بیاعتنا به عرف و حقوق بینالمللی و ضد همه اقلیتها بود. ترامپ گمان میکرد دموکراسی بهمعنای حکومت اکثریت است و در حکمرانی خویش از توهین و تحقیر اقلیتها و بهحاشیهرفتگانی مانند سیاهپوستان، زنان، مسلمانان، مهاجران و منتقدان دریغ نکرد. تشریفات بینالمللی و روندهای دیپلماتیک را دلخواهانه تغییر داد و معاهدات بینالمللی در موضوع محیطزیست و برجام را کنار نهاد.
بدون نخبگان و مراجع فکری و سیاستمداران و احزاب محکم، دموکراسی ممکن است بهسوی عوامفریبی حرکت کند. در انتخابات قبلی آمریکا ترامپ توانست بر نخبگان پیروز شود و با آنکه ازسوی حزب انتخاب شده بود، اما همه رفتارهای او عوامگرایانه و مبتنی بر تحقیر دیگران بود.
امضای بزرگ و پریشان او ناشی از خودشیفتگی و مرض خودبرتربینی بود و در دوران تاریک خویش از هیچ اقدامی در راستای تحققبخشیدن به افکار ساده خودداری نکرد. روزنامهنگاران و اصحابرسانه را تحقیر کرد، سیاستمداران حرفهای را بهحاشیه کشاند، منطقه خاورمیانه را به آشوب و بیثباتی وارد کرد و هر آنچه میتوانست برای مهار و فروپاشی ایران انجام داد.
زمانی که تلاش جامعهمدنی و افکارعمومی در کنارزدن و مهارکردن عوامگرایی ترامپ جواب نداد، آخرین گزینه، انتخابات و کنارزدن مسالمتآمیز او بود. هرچند ترامپ در منش خود بهگونهای رفتار میکرد که همیشه خواهد ماند، اما کار او با انتخابات بهپایان رسید. شهروندان در دموکراتیکترین کشورها نیز ممکن است بهدام عوامگرایی گرفتار شوند. دموکراسی نیاز به مراقبت دارد و سازوکار انتخابات یکی از راههای احیای اعتمادبهنفس ملی است. اگر در آمریکا نخبگان علمی، سیاستمداران، رسانهها و احزاب خسته میشدند و کنار میکشیدند، نهتنها ترامپ میماند، بلکه میتوانست ریشههای اخلاق عمومی را تنزل دهد. ایستادگی، روشنگری، نشاندادن اصول علمی و شجاعت در بیان قواعد علمی میتواند سطح آگاهی همگانی شهروندان را بهشکلی افزایش دهد که بهراحتی از سوی سادهاندیشان تسخیر نشوند.
در هیچجای دنیا دموکراسی معجزه نمیکند و برای ساختن نیاز به سیاستگذاری و تلاش زیاد است، درحالیکه برای ویرانی و ازبینبردن، قهرکردن و سکوت کفایت میکند. نخبگان باید از حکومت قانون دفاع کنند، زیرا انتخابات بهتنهایی حافظ دموکراسی نیست. ترسیم اصول و مبانی فکر سیاسی، افزایش سطح خواستههای خردمندانه شهروندان، ایستادن در برابر لمپنیسم و بیادبی، وظیفه نخبگانی است و اگر هرگونه زودرنجی، ایدئولوژیاندیشی و آرمانگرایی در نخبگان سیاسی به قهر و نقدهای پیدر پی منجر شود، شهروندان نیز از فضای مشارکت فعال، نامید میشوند و به پذیرش حکمرانی رادیکالها تسلیم خواهند شد.
روند دموکراسی در کشورهای پیشرفته پانصد سال طول کشیده است و اگر در هر کشوری که گمان میرود توسعهیافته است، کمی بیتفاوتی شکل گیرد، ممکن است آن کشور بهسوی دیکتاتوری و توتالیتاریسم منحرف شود. ایجاد جامعهمدنی قدرتمند، قوهقضاییه مستقل، سیاستگذاری عقلانی، احزاب اثربخش و رسانههای حرفهای، نتیجه مبارزه و حضور فعال نخبگان در سدههای متمادی است و هیچیک ناگهانی و بدون فکر و فعالیت تأسیس و تداوم پیدا نکردهاند.