زمانی که مشکلات ایجاد میشود، سیاستمداران برای حل آن میتوانند به دو شکل عمل کنند. در زمانه بحران وقتی که اوضاع بههم میریزد نمیتوان برنامهریزی کرد و ناچار باید از اندرز استفاده کرد؛ گزارههای بایدگونه و تکیه بر اعتقادات و در نهایت التماس و خواهش از شهروندان برای آنکه مواردی را رعایت کنند. هرچه مشروعیت نظام سیاسی بیشتر باشد و شهروندان به نهادها و نخبگان سیاسی باور داشته باشند، اندرزها و خواهش و تمنای کارگزاران حکومت بیشتر مشروعیت خواهد داشت و اجرایی میشود. معمولا در ابتدای شکلگیری بحران با تمرکز رسانهها و غیرقابلپیشبینیبودن رویدادها، شهروندان تا مدتی اندرزها و التماسهای نظام سیاسی را باور میکنند و انتظار دارند پس از چندی شرایط عادی بازگردد.
در ابتدای بحران کرونا، شهروندان با اراده سیاسی و تمنای آنها میزان حضور خود در اجتماع را کاهش دادند. کاهش حضور در ادارات دولتی، کمشدن خرید و فعالیتهای اقتصادی، تعویق سفر و کنارگذاشتن فعالیتهای اجتماعی و کوچکردن شهروندان به فضای مجازی برای برآوردن نیازهای خود امری طبیعی بود. این فرایند بهمرور زمان پس از چند ماه از شکل بحرانی خارج میشود و مردم به زندگی عادی خود برمیگردند. در زمان عادیشدن بحران، اگر سیاست پند و اندرز و التماس و خواهش دوباره پدیدار شود، کارایی چندانی نخواهد داشت. شهروندان انتظار دارند پس از چندی که حضور خود را کاهش دادهاند، ساختارها و رویههایی ایجاد شود که جایگزین اندرز و التماس باشد. اکنون میزان مبتلایان و مرگ بر اثر کرونا افزایش دوباره یافته است و نمیتوان با سیاست اندرزگونه بحران را مدیریت کرد. اکنون نیاز به ساختارهایی است که جایگزین اندرز شود.
بخش عمومی و خصوصی در این مدت فرصت داشت امکانات مجازی و خدمات سایبری را افزایش دهد. حتی قبل از کرونا، اگر شهروندی قصد حضور در ادارات دولتی یا نهادهای عمومی را داشت، بهعلت ناشناختهبودن مراحل، شرح خدمات و زیادبودن مراجع تصمیمگیری و حتی موازیکاری آنها با تنش و فشار روحی و جسمی مواجه میشد. یکی از عذابهای شهروندان در ایران زمانی است که قصد گرفتن مجوز، حضور در دادگاه و شکایت و دادخواهی یا اقدامات مربوط به شهرداری دارند. اغلب روندهای اداری در ایران طاقتفرسا، ناشناخته، موازیکار و حضوری است. سیستم ارائه خدمات همانند ماشینی است که مرتبط به عصر مکانیکی با نیروهای سنتی است. کرونا فرصتی برای آرشیوسازی، ایجاد بانک داده، ارتباط نهادهای دولتی و عمومی و ارائه خدمات الکترونیک فراهم کرد. الزامآور بود که اکنون شهروندان تحولی در ساختارهای دولت الکترونیک مشاهده کنند و آنچه از خدمات دولتی و نهادهای عمومی مطالبه دارند، شبیه قبل نباشد.
تقریبا هیچ تحولی صورت نگرفت و بعد از آنکه عادیسازی کرونا با ارائه آمار ناقص که صورتهای تفکیکی استانی و اطلاعات جزئی نداشت صورت گرفت و هیمنطور مفسران و سیاستگذاران جدیبودن بازگشت پیکهای مجدد را نادیده گرفتند، اکنون با همان مکانیک آرام و کند و دولت ماشینی وابسته به زمان و مکان و شهروندانی که برای گرفتن خدمات باید پروندهبهدست با استرس در نهادهای عمومی پاسکاری شوند، مواجه هستیم. سقف نقل و انتقال بانکی برداشته شد. هر بانک برای خود نرمافزاری جدا دارد. دستهچکها و خدمات بانکی اغلب حضوری است. پیشخوان خدمات دولت که قرار بود ارائهدهنده خدمات دولتی بهصورت آنلاین و پشتیبانی از حضور مجازی شهروندان باشد، در فضاهای کوچک با تراکم بالای جمعیت مرکز انتقال کروناست.
شهرداری، پلیس، قوهقضاییه و همه نهادها بهروال قبل فعالیت میکنند. کرونا فرصتی بود که از شکل مکانیکی و نیروهای انسانی سنتی بهشکل کوانتومی و دولت الکترونیک حرکت کنیم. شهروندان را نمیتوان نقد کرد که چرا ماسک نمیزنند و چرا حضور اجتماعی دارند، بلکه آنچه قابل نقد است، غیبت ساختارهایی است که ارائه اطلاعات، آرشیو و ذخیرهسازی دادهها، ایجاد زیرساختهای سایبری، شکلدهی به فرایندهای خدمات الکترونیکی عمومی، اتصال و یکپارچهسازی درگاههای دولتی در آنها دیده نمیشود و بهجای آن اندرز و پند و التماس روزانه بهمردم تحویل میدهند. در غیبت ساختارها سیاستگذاریهای سنتی و ناقص با اندرزها و التماسهای پراکنده و بیاثر شایع میشود. ما در عصر اطلاعات هستیم و شهروندان نیاز به حکومتمندی دیجیتال دارند.