شهروندان دارای اعتمادبهنفس هستند و جرئت فکرکردن دارند. آنها جامعه مدنی را شکل میدهند و میتوانند همه نهادها و کارگزاران را نصب و عزل کنند. دولت از آن مردم است و بدون مردم اصلیترین منبع قدرت ملی کنار خواهد رفت. مردم که ناامید شوند، عرصه عمومی را رها خواهند کرد. آنانکه بهقصد تجربه مسندهای ملی بازیهای جناحی را طراحی میکنند، هدفشان مأیوسکردن مردم است؛ گرفتن اعتمادبهنفس شهروندان و گفتن اینکه شما هیچ قدرتی ندارید و ما هرچه دلمان بخواهد انجام میدهیم! رفتارهای خودسرانه و ضدقانون، عبور از خطقرمزهای شهروندی، توهین و تحقیر مردم با ناسزاگویی به آنها فنونی است که در انتهای آن، خلق جامعهای فاسد و بسته قابلتصور است.
شهروندان همه مشروعیت سیاسی دولت کشورهای موجود هستند و بدون همراهی آنها هیچگونه سیاستگذاری معنا ندارد و ناکام خواهد ماند. شهروندان ورودیهای سیستم سیاستگذاری را تعیین میکنند و بدون اجماع و نظر شهروندان هرگونه سیاستگذاری، جناحی و شکستخورده خواهد بود. مردم مالکان سرزمین و اصلیترین منبع قدرتبخشی و نظارت بر کارگزاران حکومتی هستند. همه ارکان حکومت در طراحی و اجرای سیاست معاصر ملزم به اطاعت مطلقه از شهروندان هستند و قانون جز شادکامی ملت و آبادانی کشور نیست.
بسیاری با سطح واژگان محدود، در بازیهای جناحی و گاه قومی و قبیلهای و عشیرهای در حال ناامیدکردن و کنارزدن مردم هستند. مردم برای نظام سیاسی و خلق رویدادهای باشکوه از جان و مال و فرزندان و زندگی خود گذشتهاند و اکنون عدهای چشمدرچشم شهروندان دروغ میگویند و بدیهیات سیاست را وارونه جلوه میدهند و رودرروی مردم بهامید کناررفتن آنها نشستهاند.
ترسیم وضعیت سیاه از کشور و نقدهای رادیکالی که جز نابودی سرمایه اجتماعی نیست، بازی باختباختی را شکل داده است تا قهرمانگرایی را معنا بخشد. برخی، چون از آسمان به زمین آمدهاند و تا کنون در هیچگونه سیاستگذاری مشارکت نداشتهاند، چنان به همه میتازند و محکوم میکنند که حتی رادیکالترین روایتهای براندازانه نیز چنین برای کسب قدرت تلاش نمیکنند. تاریکنشاندادن شرایط، وارونهجلوهدادن مقصر، خلق وضعیت استثنایی و انتشار آن برای ظهور قهرمان کاملا مشهود است. پیروزی برخیها در یأس و خانهنشینی مردم است.
مردم نمیدانند چه قدرتی دارند و اگر میدانستند که هرچه بخواهند میتوانند انجام دهند، هیچ گروه، نهاد، فرد یا سازمانی قدرت زورگویی به آنها را نداشت. کنارکشیدن مردم یعنی بهصحنهدرآمدن همه آنها که روزگاری با رأی مردم بهحاشیه رفتهاند و، چون میدانند در رقابت و فضای امید شکست میخورند، با برهمزدن قواعد سیاست، همه تلاش خود را برای سکوت، انزوا، یأس و ناامیدی مردم انجام میدهند. درحالیکه مسئولیت مستقیم توهین و تحقیر و زیرپاگذاشتن حقوق شهروندی برعهده آنهاست که با اقدامات خودسرانه دارند خود را ناجی ملت معرفی میکنند.
این اقدام آنها هرچند بهسمت خلق بازی با حریفانی اخراجی است، تماشاگرانی هم برای آن وجود نخواهد داشت. دستاوردهای صبر و تلاش شهروندان را بهنامخودکردن و بر سر قوهمجریه بدون شناخت و تجربه دعواکردن شاید پیروزی کوتاهمدت را در ذهن آنها تداعی کند، اما برای منافع ملی ایران مخرب خواهد بود. راهکار بازگشت مردم، فعالیتهایی است که اعتمادبهنفس را به آنها برگرداند و دادن آگاهی راستین بهقصد برهمزدن معادلاتی است که فهمی از ایران و شرایط آن ندارند.